6 اصل وحدت علوی

6 اصل وحدت علوی

وحدت از اصول پایه‌ای و اساسی و غیرقابل اغماض در سیره و سلوک امام علی(ع) بوده است. آنچنان این اصل در رفتار سیاسی و اجتماعی آن حضرت حضور داشته که ما به خوبی می‌توانیم رد پای آن را در شرایط و مقاطع مختلف زندگی آن حضرت بیابیم. می‌توان به عناوین و سرفصل‌های این اصل در رفتار ایشان به‌این صورت اشاره کنیم:
اصل اول، تطبیق صد در صدی آیه شریفه «انما المومنون اخوه» بر زندگی جاری و تعاملات در حال جریان در زندگی اجتماعی مسلمانان آن روز است. امام علی‌بن ابیطالب در سخنی که در نهج‌البلاغه آمده است خطاب به مسلمانانی که در حکومت او می‌زیستند، فرمود: انما انتم اخوان علی دین‌ا...، یعنی شما بدون هرگونه شکی برادرانی هستید که بر اساس دین خدا این برادری میان شما شکل گرفته است.
اگر تفرقه‌ای میان شما در جریان است این از خباثت درونی ناشی می‌شود. ما از این عبارت می‌توانیم بفهمیم که امام اختلاف بین امت را بر اساس مذهب به هیچ وجه به رسمیت نمی‌شناسد، تنها یک اختلاف را می‌پذیرد و آن را هم نامشروع می‌بیند و آن هنگامی است که درون‌های نامطلوب و هوای نفس منشأ اختلاف شود.
جالب این که این سخن خطاب به مسلمانانی بود که هم شیعه بین آنها بود و هم سنی و ای بسا اهل سنت در آن جامعه بیش از شیعیان بودند. این فرمایش حضرت تطبیقی بر آیه شریفه «اخوت» است بر زندگی مسلمانانی که در سایه حکومت ایشان می‌زیستند.
اصل دومی که در رفتار امام علی بود این بود که به هیچ وجه مسائل اختلافی - عقیدتی را در  ملآعام و سیاست‌ها و ارتباطات و تعاملات فیمابین را منعکس  نمی‌کردند. البته امیرالمومنین از عقاید خود در جایگاه‌های مختلف سخن می‌گفت اما به قدری هوشمندانه این مباحث را ارائه می‌کرد که به هیچ وجه تنشی ایجاد نکند. در واقع بین دو حوزه عقیده و مباحث علمی و رفتار اجتماعی و برادری تفکیک قائل می‌شدند.
اصل سوم این بود که آن حضرت به هیچ وجه هویت اسلامی جمعی امت را اجازه نمی‌داد در سایه اختلافات اعتقادی کوچک یا محدود شود لذا همیشه آنچه را مطرح می‌کرد هویت اسلامی بود و هویت اعتقادی شیعی یا سنی را در ذیل امت اسلامی تعریف می‌کردند.
اصل چهارم آن بود که آن حضرت سعی می‌کرد محبت اجتماعی را میان همه مسلمانان به مثابه عامل تقویت‌کننده روابط اجتماعی به کار گیرد.
اصل پنجم، اصل تناصح بود. یعنی حضرت، هم نصیحت و خیرخواهی را به جامعه و خلفای زمان خود عرضه می‌کرد، همچنین از امت مسلمان مشورت می‌گرفت و خیرخواهی آنها را جلب می‌کرد.
اصل ششمی که وجود داشت. اصل تواصل یعنی ارتباط داشتن بود. ایشان دور خود و مذهبشان دیواری نمی‌کشید و با سایر مسلمین قهر نمی‌کرد بلکه در میان جمع و با جمع مسلمین بود.
همه اینها البته در کنار حقانیتی که برای خود قائل بود و آن را به گونه‌ای ارائه می‌کرد که اختلاف در جامعه به وجود نیاید.