مرگ تیام یك حادثه بود

متهم به قتل پسر بچه 4 ساله در گفت‌وگو با جام‌جم:

مرگ تیام یك حادثه بود

زن 40 ساله كه به اتهام آدم‌ربایی و قتل كودكی در رودخانه جاجرود بازداشت شده بود به تشریح ماجرا پرداخت.
به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، مریم زن 40ساله معتادی است كه 25اردیبهشت امسال پس از ربودن پسر چهار ساله‌ای به نام تیام در شرق تهران او را به رودخانه جاجرود برد و باعث غرق شدن او شد. متهم که با دستور واحدی، بازپرس شعبه 11 دادسرای جنایی تهران بازداشت و برای ادامه تحقیقات به دادسرا منتقل شد، گفت: برای گدایی كردن تیام را كه پسر یكی از آشنایانمان بود، ربودم. او را به جاجرود بردم، او روسری‌ام را می‌كشید كه هولش دادم و داخل رودخانه افتاد و غرق شد. 
برای این زن به اتهام كودك‌ربایی و قتل عمد قرار بازداشت صادر شد و برای تحقیقات تكمیلی و بازسازی صحنه قتل در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.متهم به قتل دیروز پس از جلسه بازپرسی در گفت‌وگو با جام‌جم به تشریح ربودن پسر بچه و قتل او پرداخت.

از زندگی‌ات بگو.
دو پسر خردسال و نوجوان دارم، به‌خاطر مصرف شیشه و اعتیادم كارتن خواب شدم، شوهرم طلاقم داد و حضانت بچه‌هایم را گرفت. با جمع‌آوری و فروش ضایعات و گدایی هزینه اعتیاد و زندگی‌ام را تامین می‌كردم.
خانواده مقتول را می‌شناختی؟
مادرم با مادرتیام نسبت فامیلی داشتند و همین باعث رفت و آمدم به خانه آنها شد. تیام عمه صدایم می‌كرد. حتی به خواست مادرش او را چندبار به پارك بردم. 
چطور تیام را ربودی؟
خواستم چند پسر غریبه را در خیابان بربایم و برای گدایی ببرم كه نشد. بعد رفتم مقابل خانه مادربزرگ تیام كه او و برادرش را دیدم. به دروغ گفتم مادرش گفته تیام را به پارك ببرم كه با این ترفند او را ربودم. بعد داخل كارتنی كه از خیابان برداشتم گذاشتم تا خیال كند ماجرا یك بازی است.
 بعد چه شد؟
روز دوم او را به جاجرود بردم و همراه او از مغازه‌داران و رانندگان پول گدایی كرده و 30هزارتومان به دست آوردم. بعد كنار رودخانه جاجرود رفتیم.تیام كنار رودخانه آب بازی می‌كرد و من مشغول مصرف شیشه شدم. بعد از آن تیام آمد و با روسری‌ام بازی می‌كرد كه عصبانی شده و گفتم نكن و بعد با دستم او را هول دادم كه داخل رودخانه افتاد. دست و پا می‌زد كه خودم را به آب زدم، آب تا كمرم می‌آمد كه دو متری جلو رفتم اما او را آب برد و از دور فقط رنگ لباس قرمزش معلوم بود. خودم را به درختی چسباندم و بیرون آمدم. پیاده تا پل بعدی رفتم اما ردی از او نبود.