گونترگراس و رفقا به روایت«‌آقامرتضی»

مرتضی سرهنگی از روزهای بعد از جنگ در نقاط مختلف دنیا و سربازانی که نویسنده شدند، می‌گوید

گونترگراس و رفقا به روایت«‌آقامرتضی»

بارها در همین صفحه از مرتضی سرهنگی و نقش كم‌نظیرش در ادبیات داستانی جنگ نوشته‌ایم، اما هربار او در این باره سخن می‌گوید، نكاتی را می‌توان از لابه‌لای حرف‌هایش بیرون كشید و در آنها مداقه كرد. حتی شاید برخی از این حرف‌ها را آن‌قدر اینجا و آنجا تكرار كرده كه در نظر اول فكر كنید حرف‌هایی را می‌شنوید كه او پیش از اینها هم بر آنها متمركز بوده است، اما واقعیت این است كه چون او چندان اهل حرف‌زدن و نشستن پای گفت‌وگو با رسانه‌ها نیست، از صحبت‌هایش می‌توان كدها و نشانگانی را دریافت كرد و رفت سراغ مابه‌ازاها و مصادیقشان. این بار اما او آمارهایی داده از ادبیات جنگ در روسیه، آلمان و ایران كه جالب توجهند و خودشان كلی مصداق به دست می‌دهند. برویم ببینیم جعبه سیاه ادبیات جنگ در ایران چه گفته است.

ایران
18 سال اسیرداری،65 كتاب
سرآخر هم سرهنگی به ادبیات جنگ خودمان اشاراتی داشته: «خوشحالم كه جریان ادبیات جنگ در ایران نیز راه افتاده است و به نظرم وقتی یك جریان شروع به حركت می‌كند، دیگر مهم نیست چه كسی در آن جریان حضور دارد یا ندارد. خوشحالم كه امروز خانم‌ها به شكل جدی وارد این حوزه شده‌اند؛ هم كسانی كه خاطره نوشته‌اند و هم خانم‌های نویسنده‌ای كه خاطرات راوی را می‌شنوند و بعد آن را می‌نویسند.
 خانم سوتلانا الكسیویچ، برنده جایزه نوبل ادبیات جمله‌ای دارد كه خیلی ارزشمند است؛ او می‌گوید: با خاطرات زنان صدای جنگ بلندتر شنیده می‌شود. ما سال‌های پیش دفتر ادبیات و هنر مقاومت را راه‌ انداختیم، بعد به سراغ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی رفتیم و در حال حاضر دفتر ادبیات اسیران جنگی ایران و عراق را راه‌‌اندازی كردیم.
 ما 18 سال اسیرداری كردیم و ارتش چهره بسیار درخشانی در نگهداری از اسیران داشت. اسیران عراقی در ایران 65 عنوان كتاب نوشتند و رفتند.
در هیچ كشوری چنین اتفاقی رخ نداده است كه اسیر جنگی در كشور نگهدارنده كتاب بنویسد. این كتاب‌ها منتشر شد؛ خود من كاغذ و قلم به آنها دادم تا اینها را بنویسند. شاید باورتان نشود اما من به این افراد برای نوشتن كتاب حق‌التالیف هم دادم.»