بازیافت سنتی
كشورهای پیشرفته دنیا، آنها كه نه به حرف بلكه به عمل یقین یافتهاند كه زباله طلای كثیف است، راههای پرجاذبهای برای تشویق مردم به بازیافت پیدا كردهاند. آلمان رفتهها و فرانسه چشیدهها تعریف میكنند كه در فروشگاههای این كشورها دستگاههایی نصب است كه باركد درج شده روی اجناس بازیافتی را میخواند و درجا بهایش را به مردم میپردازد. با این پول نقد مردم میتوانند در فروشگاهها هرچه دلشان خواست بخرند و مطمئن باشند نه وزن اجناسشان كم و زیاد شده و نه قیمت اجناس بازیافتی كمتر از ارزش واقعی شان محاسبه شده است.
حالا این وضعیت را بگذارید كنار وضعیت ما كه بیشتر شهرهایمان هنوز جایی به نام غرفه بازیافت ندارند یا اساسا هنوز تفكیك زباله توسط مردم در آنها آغاز نشده است. درتهران كه چرخه بازیافت بهترین حالت ممكن دركشور را دارد بازیافت زبالهها هنوز سامان درستی ندارد و درعملكرد غرفههای بازیافت هنوز اما و اگرها و تردیدهای فراوانی میتوان وارد كرد. سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران البته میگوید سال قبل سرمایهگذاری پیشقدم شد تا این دستگاههای باركدخوان را وارد كشور كند و اینها درهمه فروشگاههایی كه زیرمجموعه شهرداری اند نصب شوند تا ما نیز مثل كشورهای پیشرفته دست واسطهها را از زبالههای باارزش شهر كوتاه كنیم و كار را به خود مردم واگذاریم. این كار البته نشد و این راه به سرانجام نرسید، زیرا تحریمها كاری كرد كه كشورهای سازنده این دستگاهها كه باز هم همان كشورهای پیشرفته دنیا هستند، از فروش امتناع كنند و ما بمانیم و همان روشهای سنتی بازیافت.
این كه آیا ما نمیتوانیم خودمان چنین دستگاههایی را طراحی كنیم و بسازیم و این كه آیا لزوما در این حوزه نیز باید نیازمند خارجیها باشیم یا نه، بحث این لحظه ما نیست ولی به هرحال نتیجه خودكفا نبودن در فناوری لااقل در بحث پسماند و بازیافت همین افتادن در دور غلطی است كه سالهاست داریم تجربهاش میكنیم.
در كشورهای پیشرفته دنیا اگر دستگاههای باركدخوان نباشد، دستكم دستگاههای کارتخوان برعكس موجود است كه بعد از تحویل اجناس بازیافتی، كارتهای اعتباری مردم در لحظه شارژ میشود و دیگر كسی نگران نیست كه بهای اجناس بازیافتی دست کارمند بازیافت یا پیمانكاران گرو بماند.
گرچه سازمان مدیریت پسماند میگوید این کارتخوان برعكس در برخی غرفههای بازیافت وجود دارد و قرار است تا آخر تیر ماه همهگیر شود ولی تا امروز آنچه مردم دیدهاند همه چیز به غیر این پوزهای برعكس است.
برخورد عمومی جامعه ما با زباله یك برخورد سنتی است، برخوردی كه هدفش معدوم كردن پسماندها به قدیمیترین شكلهای ممكن است؛ برخوردی كه متكی است بر نگاهی كه زبالهها را زائد و مزاحم میداند و تا تغییر نكند، بازیافت سنتی ما نیز حال و جانی نمیگیرد.