به یاد پوپك گلدره
امان از دست این نگارنده.... داشت دستش میرفت بنویسد خدا را شكر هوا كمی بهتر شده كه مچش را گرفتم و نشاندمش سر جایش. ایبابا... اینجا ستون هواشناسی كه نیست. پشت صحنه گروه فرهنگ و هنر روزنامه است. نگارنده هم دید هوا بدجوری پس است و بهتر است امروز بیچك و چانه برود سراغ نوشتن اینكه در صفحههای فرهنگی چه خبر است. همینطوری معمولی هم بنویسد در چهار صفحه امروز چه خبر است، بهتر از این است كه هر روز اعلام كند خورشید چه كرد و ماه از كدام طرف رد شد... حرف بدی میزنم؟
در صفحه 9 امروز همکارانمان نشستهاند بهكشف یك مافیای مطبوعاتی و فساد بزرگ دیگر كه جان بازار كاغذ را گرفته و كلی پول مملكت را هم به هدر داده است. گزارش امروزمان را بخوانید و با یك شركت جدید در این زمینه آشنا شوید!
بوی ماه مهر و ماه مدرسه هم از همین حالا با برنامهریزیها برای بازار لوازمالتحریر آغاز شده است. دفتر مشقهایی با جلد شهدای مدافع حرم و شخصیتهای شكرستان، پایتخت و... در حال تولید است و میتوانند مانند چند سال گذشته گزینه خوبی برای همراهی بچهها در مدارس باشند. در صفحه 10 میتوانید درباره این موضوع بخوانید.
زندهیاد پوپك گلدره اگر زنده بود، امروز 48 ساله میشد. یعنی امروز تولد این بازیگر محبوب است كه برای ما دهه شصتیها و بزرگترها در دنیای شیرین دریا، نرگس و ... كلی خاطره فراموش نشدنی ساخت. اما مرگ است دیگر... شوخی ندارد، میآید و ما را با خود میبرد. گلدره هم سالهاست كه در میان ما نیست، حالا به مناسبت تولدش، فعالیتهای هنری اش را بررسی كردهاند. در صفحه 11 بخوانید و ببینید ساناز قنبری درباره این هنرمند فقید چه نوشته است.
در صفحه 12 هم صابر محمدی گزارشی نوشته از گرایش این روزهای صحنه تئاتر به شخصیتهای حقیقی. محمدی خودش آنقدر شخصیت خاصی است كه باور كنید جا دارد دربارهاش تئاتری روی صحنه ببریم.... بخوانید و ببینید چه میكند این روزنامهنگار.