خودکـــــــشی یک سریال

نگاهی به سریال شبكه نمایش خانگی «نهنگ آبی» كه اثری مبهم و كشدار است

خودکـــــــشی یک سریال

شاید مخوف‌ترین چالش دنیای صفر و یك باشد؛ «نهنگ آبی» را می‌گویم كه در همین چند سال اخیری كه در شبكه‌های اجتماعی آغاز شده، عده‌ای را ناكار یا از هستی ساقط كرده است. احتمالا می‌دانید قصه این ماجراجویی جاهلانه چیست؛ بازیكنان در پی تماس‌هایی كه مدیران این بازی مخفیانه به‌صورت آنلاین با آنها برقرار می‌كنند، باید 50 مرحله را بگذرانند كه آخرین آنها چالش خودكشی است. نهنگ آبی فریدون جیرانی هم كه نامش برگرفته از همین چالش است، قرار بود سریالی پر از ماجراجویی و تعلیق و هیجان باشد و با روایت‌هایی تو در تو، به هولناكی وب تاریک(Dark Web) و خطرات پرشماری كه برای كاربران آن دارد، اشاره كند. اوایل قصه، تا حدودی شاهد چنین فضایی در سریال بودیم، اما هرچه گذشت روایت گنگ و مغشوش و كسالت‌بار، اثر را هرچه بیشتر از جذابیت دور كرد و باعث شده این سریال شبكه نمایش خانگی 30 قسمتی كه تاكنون 23 قسمت آن منتشر شده، به قدری افت كند كه تماشاگر دیگر رغبتی به دنبال كردن مجموعه نداشته و اگر هم كنجكاوی دارد، صرفا برای آگاهی از سرنوشت آدم‌های اثر باشد.

 چه بود، چه شد؟
تلویزیون جهان، در این سال‌ها دوران طلایی و خوشی را سپری می‌كند و تولیدات مختلف سریالی برای آثار سینمایی خط و نشان می‌كشند. تنوع گونه‌ها و قصه‌ها، هر بار مخاطبان را غافلگیر و برای پیگیری سریال‌ها كنجكاو می‌كند و آنها را فصل به فصل به دنبال خود می‌كشاند. اینجا اما هنوز چندان به اهمیت، گستردگی، فراگیری و تاثیرگذاری سریال‌سازی توجه نمی‌شود یا اگر هم نیت و قصد خیری است، ابزار و امكانات تولید قصه‌های جذاب و متنوع وجود ندارد. اگر هم سریال خوبی ساخته می‌شود، تعدادشان ناچیز است و پاسخگوی سلیقه‌های مختلف نیست. با این حال نهنگ آبی سعی كرد تا حدودی قدم در مسیر برخی سریال‌های معمایی و ماجراجویانه سطح اول سریال‌سازی دنیا بگذارد و دغدغه اجتماعی یك فیلمساز میانسال كه نگران بی هویتی و از دست رفتن برخی جوان‌های كشور است را در قالب قصه‌ای مهیج به تصویر بكشد و نسبت به این خطر فرهنگی و اجتماعی هشدار دهد. اما این جذابیت فقط در چند قسمت اولیه وجود داشت و سریال در ادامه، به اثری كشدار و كسالت‌بار تبدیل شد.
آرمین، جوان باهوشی كه مسلط به رایانه است همه وقتش را در فضای مجازی می‌گذراند. همین پرسه زدن مدام در فضای مجازی و ایجاد یك سایت كتابخوانی او را با دختری به نام ژاله آشنا می‌كند و در ادامه هم باعث استخدام او در شركتی می‌شود كه ژاله آنجا كار می‌كند. ورود آرمین به شركت، پای او را به ماجراهایی غیرقانونی باز می‌كند.
سریال در قسمت‌های اول، ضمن معرفی شخصیت‌های متعدد، گرفتار شدن تدریجی آرمین را خوب از آب درمی‌آورد. اما از قسمت‌های میانی به بعد، نهنگ آبی به تكرار و روایتی گنگ و مبهم رو می‌آورد و دیگر آن جذابیت و تاثیر ابتدایی را ندارد. قصه از جایی به بعد بسیار كند پیش رفت و كمتر اطلاعات مفید و غافلگیركننده و موثری به مخاطب داده شد، این‌طور به نظر می‌رسد سازندگان خواسته‌اند هرطور شده سریال را كش دهند، اما واقعا این مجموعه كشش 30قسمت را ندارد و حتی می‌شد با نیمی از این قسمت‌ها نیز سر و ته آن را هم‌آورد.
به عنوان مثال، چند قسمت سریال مربوط به بازی شخصیت جهان با زندانی‌هایش آرمین و مروارید است و واقعا اتفاق تعیین‌كننده‌ای رخ نمی‌دهد و قصه در طول پیش نمی‌رود.
مامور بودن شخصیت بهمن كه در این یكی دو قسمت اخیر به آن اشاره شده، قرار است یك غافلگیری باشد اما نه‌تنها شگفتی مثبتی نیست بلكه حتی سوال‌های پرشماری هم برای مخاطب به وجود می‌آورد كه چطور آن شركتی كه زیرنفوذ تام و تمام پرویز و زیردستانش اداره می‌شود، از هویت واقعی بهمن مطلع نمی‌شوند و دیگر این‌كه چطور چنین مامور بانفوذی، آن‌طور ساده رودست می‌خورد و تا پای مرگ می‌رود و ...
چرا آرمین كه قهرمان و شخصیت اصلی و راوی قصه بود، در قسمت‌های اخیر این‌قدر كمرنگ و منفعل شده و به حاشیه رفته است و چرا دیگر خبری از روایت او به عنوان راوی اول شخص نیست؟
تحول شخصیتی مادر آرمین هم پذیرفتنی نیست و اگر ابتدا اعمال غیرقانونی او، با هدف حمایت از خانواده بود، اما حالا بدون دلیل به شخصیتی خودخواه و بدون دوراندیشی تبدیل شده است و منطقی نیست كه او را با آن مهر مادری و آن احساس تعلقی كه هنوز نسبت به پدر فرزندش وجود دارد، این‌طور یكدنده و بی‌تفاوت ببینیم.
شخصیت جهانگیر (جهان) به عنوان شخصی كه به خاطر عشق و رسیدن به محبوبش، حاضر است هركاری كند به دلیل بازی بازیگر كه حتما خواست كارگردان از او برای این شیوه بازی و لحن بود، بیش از حد ملایم است و مدارا می‌كند در حالی كه باید شخصیت مخوف‌تر و محكم‌تری می‌داشت.
باوجود حضور بازیگران نام آشنا كه پیشتر بازی‌های خوبی را از آنها در آثار مختلف دیده‌ایم، نهنگ آبی جزو نقاط خوب كارنامه بازیگری آنها نیست.
نهنگ آبی باوجود این‌كه كارگردانی چون فریدون جیرانی، تهیه‌كننده‌ای چون سعید ملكان و نویسنده‌ای چون بهرام توكلی دارد، توقعمان را از این مثلث برآورده نمی‌كند. جیرانی تبحر خاصی در ساخت آثاری با تم جنایی و معمایی دارد، اما اینجا تا حد زیادی رو بازی کرده و در غافلگیری مخاطب موفق عمل نمی‌كند. توكلی هم كه به عنوان نویسنده و كارگردان، فیلم‌های روانشناختی در كارنامه دارد، اینجا این توانایی را در سطح به كار می‌گیرد و به جای این‌كه با شخصیت‌هایی عمیق طرف باشیم، با آدم‌های مبهمی روبه‌روییم كه در هزارتویی بیهوده دست و پا می‌زنند.
 لیلا حاتمی و پوست گردو
نهنگ آبی در زمان پخش، كم حاشیه نداشته است؛ حواشی‌ای كه یك پای آن لیلا حاتمی بود. اولین چراغ را در این زمینه علی احمدزاده، كارگردان مادر قلب اتمی روشن كرد كه به شباهت گریم لیلا حاتمی در نهنگ آبی اشاره كرد و آن را كپی از گریم ترانه علیدوستی در فیلم خودش دانست. جالب اینجاست كه او نوك پیكان انتقادات را به سمت طراح گریم فیلمش گرفت؛ یعنی سعید ملكان كه تهیه‌كننده همین نهنگ آبی است.
حاشیه مهم بعدی مربوط به خود لیلا حاتمی است كه از جایی به بعد به بهانه این‌كه قرار بود نقش او (آناهیتا) در بازنویسی فیلمنامه رشد و عمق پیدا كند اما چون این اتفاق نیفتاد از ادامه همكاری با پروژه انصراف داد و دست و پای سازندگان را در پوست گردو گذاشت. همین انصراف كافی بود تا مجموعه با سر به زمین بخورد و بعد از آن مسیر قصه به بیراهه برود. برای همین هم شخصیت جهان و هم مخاطبان چند قسمت سركار بودند، چون پرویز مدام به جهان می‌گفت اگر فلان كار را درست انجام دهد، آدرس آناهیتا را به او می‌دهد.
 دبلیو دبلیو دبلیو گاف
سریالی كه مدعی ارائه قصه در فضای مجازی و شبكه‌های اجتماعی و دنیای صفر و یك است، دست كم باید بدیهیات و ابتدایی‌ترین چیزهای آن را رعایت كند، اما در نهنگ آبی در كمال تعجب دیدیم كه دوستان برای جست‌وجو در وب‌تاریک از گوگل استفاده می‌كردند در حالی كه سازوكار وب‌تاریک مخفیانه است و كاربران در فضایی غیر از گوگل فعالیت می‌كنند. وب تاریك به شبكه‌ای گفته می‌شود كه در دسترس عموم نبوده و بیشتر برای مقاصد غیرقانونی مورد استفاده قرار می‌گیرد. ردیابی فعالیت‌های آن و شناسایی افراد در آن دشوار یا غیرممكن است.
به‌جز بی‌ملاحظگی‌های این‌چنینی، در سایت سریال نهنگ آبی هم گاف بامزه‌ای وجود دارد و در آن بخش پایانی كه بازیگران نقش‌های اصلی سریال معرفی شده‌اند، نام شخصیت جهان (جهانگیر)، خسرو عنوان شده است! در معرفی او هم آمده: «اسم من خسرو هست...»
 كمبود دی‌وی‌دی
یكی از دوستان و همكاران كه در عادتی نیكو و اخلاقی، نسخه قانونی و دی‌وی‌دی همه فیلم و سریال‌هایی كه قصد تماشای آنها را دارد، خریداری می‌كند، می‌گوید كه از قسمت هفدهم به بعد نتوانسته نسخه دی‌وی‌دی نهنگ آبی را خریداری كند، چون ظاهرا تعداد نسخه‌های توزیع‌شده به قدری كم شده كه او نتوانسته آنها را بخرد. برای همین برای خرید قسمت‌های اخیر، نسخه‌های اینترنتی آنها را خریده است. جالب اینجاست كه سازندگان و پخش‌كنندگان سریال، اشاره‌ای به كمبود نسخه‌های دی‌وی‌دی نكرده‌اند.
 دورهمی آقازاده‌های سینمایی
یكی از نكته‌های جالب نهنگ آبی حضور چند بازیگر است كه به نوعی آقازاده سینمایی محسوب می‌شوند؛ اگرچه باید به استعداد و هنر آنها به طور مستقل نگاه كرد و طی چند سال فعالیت و با ایفای نقش‌های خوب، خود را اثبات كرده‌اند، اما حضور همزمان این گروه در یك اثر، كمتر اتفاق افتاده است. لیلا حاتمی (فرزند علی حاتمی)، ساعد سهیلی (فرزند سعید سهیلی)، ماهور الوند (فرزند سیروس الوند) و ستاره پسیانی (فرزند آتیلا پسیانی) آقازاده‌های سینمایی حاضر در نهنگ آبی هستند.