یاعلی ذكر قیام قائم است
از كودكی همیشه دوعید برایم جذابیت خاصی داشت؛ عید نوروز و عید غدیر. برای هر دو عید جنبوجوش خاصی در خانه ما برپا بود از خانهتكانی گرفته تا تهیه و تدارك میوه، شیرینی و شربت و در نهایت اجازه مادر برای پوشیدن رخت و لباسهای مهمانیمان. البته مهمترین قسمت آمدن مهمانها به خانهمان بود. در دوران بچگی تنها تفاوتی كه بین عید نوروز و عید غدیر برایمان وجود داشت این بود كه عید غدیر ما از خانه بیرون نمیرفتیم و به مهمانی نمیرفتیم و مینشستیم تا مهمانها برای تبریك گفتن به خانهمان بیایند. كمی بزرگتر كه شدم، پدرم هدایایی تهیه میكرد و به من میداد تا به دوستانم عیدی بدهم، اما صادقانه بگویم تا شبی كه آن خواب عجیب و پرمعنا را دیدم هنوز غدیر را درك نكرده بودم و تنها دركم از روز غدیرخم، زیباروزی بود كه دوستان و آشنایان به دیدنمان میآمدند و به ما به خاطر سیدبودنمان تبریك میگفتند. هنوز با اینكه سالها از آن خواب عجیب میگذرد، بهیادآوردنش آتشی در درونم شعلهور میكند. خواب نوری كه از دیوار خانه به درون تابید و باعث بیهوش شدنم شد و وقتی كه بههوش آمدم زنجیری بر گردنم بود كه در نقطه اتصالش نام كعبه و نجف نوشته شده بود. فردای آن شب آغازگر تحولی شگرف در درونم بود. آرام و قرار نداشتم، نمیدانستم چه كار باید بكنم و در نهایت وقتی با پدرم در مورد آن خواب صحبت كردم، مرا پیش روحانی عزیزی برد. او چشمانم را به روی واقعه غدیر باز كرد. برایم از خطبه غدیر گفت.
از آن روز با خود عهد كردم تمام توانم را به كار گیرم تا بتوانم لیاقت داشتن نام سید و كنیهای را كه از پیامبر(ص) و امام بزرگوار حضرت علی(ع) به ارث بردهام، پیدا كنم.
تیتر خبرها