حقیقتی بر گونه اساطیر

در آستانه عید غدیر سراغ کسی رفتیم که حرف‌های جذابی درباره ولایت می‌زند

حقیقتی بر گونه اساطیر

این روزها ویدئوی حرف‌هایش در یکی از برنامه‌های تلویزیونی دارد در فضای مجازی دست به دست می‌چرخد. روحانی خوش‌لباسی که خیلی صریح و بدون تپق دارد از حکومت‌داری حضرت امیر(ع) صحبت می‌کند و در ضمن حر‌ف‌هایش، انتقادات صریحی هم به بعضی مسؤولان کشور می‌کند. نوع مصادیق و اشاراتی که در بحث دارد مشخص می‌کند که با نهج‌البلاغه و سیره حضرت امیر(ع) آشنایی زیادی دارد. همین هم باعث شد که در روز عید غدیر سراغ کسی برویم که کدها و اشاراتش به حضرت علی(ع) به دل خیلی‌ها نشسته است. حجت‌الاسلام محسن قنبریان، طلبه ساکن قم به راحتی و بدون هیچ تشریفاتی پاسخگویمان بود و حرف‌هایش مثل همان برنامه تلویزیونی به دل نشست. برای سهولت در خواندن، صحبت‌های او را تقسیم بندی کردیم.

حکومت‌داری به شیوه علی(ع) چه خصوصیاتی دارد؟
حضرت امیر(ع)، آرمان را مطرح و در ادامه به طور جدی به دنبال تحقق آن آرمان حرکت می‌کرد. نکته مهم‎‌تر اما این بود که در صورت محقق نشدن هر کدام از آن آرمان‌ها، حضرت یک تابلوی «محقق نشد» کنارش نصب می‌کرد و توضیح می‌داد که در این مسیر بودم و در این مسیر حرکت کردم ولی موفق نشدم آن را محقق کنم! این نکته مهمی است. در جلد هشتم اصول کافی، حضرت 25 مورد را ذکر می‌کنند که هنوز موفق به تحقق آن نشده‌اند. بعضی از اینها اقتصادی هستند، بعضی فرهنگی و ... مثلا اشاره‌ای به یک بدعت دینی می‌کنند. بعد از جنگ جمل عده‌ای از ایشان درخواست می‌کنند نماز مستحبی را به امامت ایشان بخوانند. چیزی که در دین بدعت است. حضرت می‌گویند من زیر بار آن نرفتم. آنها اما  توی صورت خودشان زدند و فریاد وا اسلاما سر‌دادند. جالب این که در نهایت این کار را انجام دادند. یعنی این بدعت در لشکر خود حضرت امیر(ع) اتفاق افتاد نه در لشکر معاویه! در مورد دیگری در حوزه اقتصادی، چند روز بعد از بیعت سخنان مهمی دارند که خیلی هم شنیده شده. این که اگر کسانی اموال بیت‌المال را کابینه زنان کرده باشند من آن را پس می‌گیرم. خب بعضی از این موارد امکان تحقق پیدا نکرد و خود حضرت آنها را بر می‌شمارند که هنوز این کارها نشده است. این مهم است که کنار بانک این تابلو را بزنیم که این مدل بانکداری، بانکداری اسلامی نیست ولی ما در تعقیب آن هستیم. این صداقت بین مردم و حاکمیت مهم است. مثلا شما نمونه‌هایی از آن را در رفتار رهبر انقلاب می‌بینید.



آسان گرفتن بر مردم، سخت گرفتن بر مسؤولان!
حضرت امیر(ع) به عنوان حاکم اسلامی، رفتارشان نسبت به رعیت و مردم سهل و آسان‌گیر  اما در برخورد با مسؤولان و کارگزاران حکومتی، سخت و قاطع بود. مثلا همین بحث اشرافیت که در جامعه رواج پیدا می‌کند.
نمونه‌هایی داریم که حضرت امیر در مورد مردم عادی که مسؤولیتی در حکومت نداشتند در حد توصیه از کنار موضوع گذشته‌اند اما همین موضوع اگر در مورد کارگزاران حکومتی و حوزه مذهب و دین وارد می‌شد، برخوردهای ایشان بسیار جدی و قاطع بود؛ بعضا حتی در مورد عطر و بخور یک کارگزار حکومتی و حاکمیتی برخورد می‌کردند.
از نگاه ایشان کارگزار حکومت دینی باید ساده زندگی کند. حاکم اسلامی خودش نان جو می‌خورد. درباره مردم می‌گویند که من چند‌وعده را محقق کردم: همه مردم تحت حکومتم نان گندم برای خوردن و سرپناهی و سایه‌ای بالای سر دارند. یعنی بیغوله‌نشین و کارتن‌خواب وجود ندارد.  در نهایت هم ذکر می‌کنند که مردم تحت حکومت ایشان آب برای آشامیدن دارند. این در حکومت دینی یک اصل است که رهبران و کارگزاران در مساله حکومت در آخر صف و در مساله جهاد و جنگ و مبارزه در اول صف! از کارگزارانش انتظار نان جو نداشت ولی زندگی در حد اقشار ساده مردم را به شدت مطالبه می‌کرد. این نکته مهم است که مردم ببینید مسؤولان در زمان خدمت در صف اول هستند اما در زمان بهره‌مندی جزو آخرین نفرات جامعه قرار می‌گیرند.



اهل تعارف نبود
نکته مهم دیگر در حکومتداری حضرت علی(ع) این است که این‌طور نبود که اهل تعارف باشند و به موعظه و توصیه بسنده کنند.
نامه‌های تند و تیزی که در نهج‌البلاغه خطاب به بعضی از کارگزاران می‌بینید نمونه‌های این رفتار محسوب می‌شوند. مثلا در مورد یکی از کارگزاران به ایشان اطلاع می‌رسد(منذر بن جاروت) که اهل‌تجمل و اشرافیت است و ردای گران قیمت تن کرده و رفتارهای اشرافی از او سر می‌زند! حضرت به او نامه می‌نویسد که اگر این چیزهایی که به من گزارش شده درست باشد، شتر خانه و بند‌کفش تو از تو بهترند! نکته مهم این است که اینها مطالب درگوشی نبوده که هزار سال بعد عمومی شده باشد. اینها در فضای اجتماعی گفته می‌شده است. گفتن در فضای اجتماعی باعث بازدارندگی می‌شود.



به نهج‌البلاغه برگردیم
در تجربه مذهبی خودمان از زمان صفویه به این طرف، مدح و فضائل ماورایی علی(ع) را دست ما دادند ولی نهج‌البلاغه را از ما گرفتند. در تشریح مناقب ایشان تا قبل از خلقت می‌رویم که همه اینها درست هم هست اما مساله آنجاست که رکن و مساله اصلی امیرالمومنین(ع) که عدالت باشد را به حاشیه می‌بریم. حاشا که جمهوری اسلامی به مانند صفویه شده باشد ولی حداقل آن‌که
نهج البلاغه از دهه 60 از سر سفره انقلابی‌ها کم شد. بعد هم که در دهه 70 به سمت دیگری رفتیم و دیدیم اگر بخواهیم هرجای
 نهج البلاغه را بخوانیم، یقه کسی را می‌گیرد.



این حرف‌ها سیاه‌نمایی و یاس نیست؟
بعضی طوری برخورد می‌کنند که انگار ما داریم این چیزها را برای اولین مرتبه افشاگری می‌کنیم. نه این‌گونه نیست! آن صورت و چارچوبی که پیدا می‌کند مهم است. این‌که دشمن سر این حرف‌ها تجمع می کند یا گفتمان امام و رهبری و نهج‌البلاغه احیا و موجب بیداری مردم می‌شود. خط و مرز سیاه‌نمایی و مایوس شدن با انذار و هشدار دادن اینجاست. به نظر من این صورت‌بندی موجب برگشتن به نهج‌البلاغه می‌شود. در ابتدا هم به دلیل غریب بودن ممکن است هزینه‌هایی داشته باشد که همین الان رهبری جلودار این فرهنگ و این حرکت است. آیت‌ا... خامنه‌ای در تفسیر ماجرای غدیر و آیه «انما ولیکم الله» که در قرآن آمده این سوال را مطرح می‌کنند که چرا بین این همه نشان و خصوصیت، صفت انفاق کردن آن‌هم در حال رکوع می‌شود نشانه کسی که ولایت دارد؟! تعبیر ایشان این است که چون ولی ولو به اندازه تمام شدن یک نماز هم نباید در برابر فقر ساکت باشد! ولی خدا حتما بهترین شمشیرزن یا جنگاور نیست، ولی حتما عدالت گستر است و نسبت به محتاجی که به مسجد آمده ولو به اندازه اتمام نماز صبر نمی‌کند. خب اینها هم غدیر است چرا از اینها نمی‌گوییم.