از معركه دانشگاه تا حاشیه شعر فارسی

كتاب «جبر نباتی» شاهین شیرزادی به چاپ دوم رسید

از معركه دانشگاه تا حاشیه شعر فارسی

 شاهین شیرزادی از آن محصولات آكادمی ادبی ماست كه باید قدرشان را دانست؛ از آنها كه با آگاهی نسبت به خلأهای آموزش عالی زبان و ادبیات فارسی وارد دانشگاه می‌شوند، با آنها می‌جنگند و حواس‌شان هست رخوت راهروهای دانشكده‌های ادبیات، غبار روی تن‌شان ننشاند. او كه كارشناسی زبان و ادبیات فارسی و كارشناسی ارشد زبان‌شناسی را از دانشگاه تهران دریافت كرده، حالا دانشجوی دكترای زبان‌شناسی در اصفهان است.
هشت سال است هم متون ادبیات كلاسیك را در مراكز آموزشی تهران و شهرستان‌ها شرح می‌دهد و هم درس‌گفتارهایش در رابطه با شعر معاصر در این آموزشگاه‌ها برپاست. با این‌كه تازه به 30 سالگی رسیده، هفت هشت كتاب هم به بازار فرستاده.
اما تازه‌ترین خبر درباره فعالیت‌های او این‌كه كتاب شعر «جبر نباتی»اش به چاپ دوم رسیده است؛ كتابی از سری كتاب‌های «از حاشیه» در انتشارات افراز كه امین مرادی منتشرشان می‌كند. در از حاشیه سعی شده، همان‌طور كه از عنوان برمی‌آید، كتاب شاعرانی بركنار از جریان‌های غالب و رسمی شعر امروز فارسی مورد توجه قرار بگیرد.
«جبر نباتی» شامل ۱۶ شعر از شیرزادی است كه در دو دفتر گردهم آمده‌ است.
شیرزادی در ابتدای این مجموعه‌شعر پاره‌ای از شعر «خونریزی» نوشته‌ نیما یوشیج را آورده كه می‌گوید: «تن من یا تن مردم؟ همه را با تن من ساخته‌اند/ و به یك جور و صفت می‌دانم/ كه در این معركه انداخته‌اند».
اما كار او با این پاره از شعر نیما در همین‌جا تمام نمی‌شود. شیرزادی كتاب خود را به دو دفتر تقسیم كرده كه دفتر اول را «تن من»
 نام گذاشته و دفتر دوم را «تن مردم».
شعرهای «تن من» بیشتر صبغه‌ تغزلی دارند و شعرهای «تن مردم»، چنان‌كه از عنوان دفتر هم می‌توان انتظار داشت، كم و بیش گرایش اجتماعی‌ دارند. با این همه، شیرزادی در شعرهای هر دو مجموعه كوشیده تا حد توان خود از امكانات موسیقایی زبان فارسی بهره بگیرد و سطرهایی بنویسد كه بیش از هر چیز به نظر می‌رسد از نظر موسیقایی به‌درستی و دقت تقطیع
شده‌اند.
در عین حال، او شاعری نیست كه خود را از سنت‌های ادبی گذشته بی‌نیاز ببیند و تا آنجا كه شعرهایش به او این اجازه می‌دهند، می‌كوشد به‌نوعی نسبت معناداری با آن سنت‌ها برقرار كند.
نكته‌ دیگری كه از درون شعرهای شیرزادی می‌توان بیرون كشید و روی آن انگشت تأكید گذاشت، حال‌و‌هوای جدید و شهری است كه در شعرهای او به چشم می‌خورد؛ حال‌و‌هوایی كه خواننده‌ این شعرها را مجاب می‌كند شاعر آنها آن دورها و آن بالاها زندگی نمی‌كند و جایی در این گوشه و اطراف سكنی دارد و با همین مسائلی دست‌و‌پنجه نرم می‌كند كه من و تو با آن سروكار داریم.