دیروز یكشنبه بود و این می‌تواند برای هر یك از ما آدم‌ها مفهومی داشته باشد. البته برای نگارنده یكشنبه‌ها روزهای متفاوتی است.
آقای آبنوس دبیر ضمیمه قفسه كه حسابی هم كتابخوان است به روزنامه آمده و در گروه سابقی كه در آن فعالیت می‌كرده،
می‌نشیند.
 بله. درست متوجه شده اید ایشان مهمان گروه رسانه می‌شود و از آنجا كه پسری دارد بی‌نهایت شیرین به نام علی آقا كه تازه هفت ماه و نیمه شده، ما می‌توانیم به صورت غیر‌حضوری در میان گفت‌وگوهای آبنوس و اعضای گروه یك دوره مفصل و غیر حضوری كودكیاری را بگذرانیم.
مثل جناب امیركبیر بزرگ كه پشت در كلاس درس یاد می‌گرفته، گوشه‌ای پنهان شده، گوش تیز كرده و یاد بگیریم چگونه می‌شود فرزند داری كرد!
خلاصه اگر قرار است بچه‌دار شوید یا نوزاد دارید ما اینجا كلاس داریم رایگان كه هیچ، چهار نفر از اعضای گروه رسانه هم به آبنوس پیوسته و در این مسیر به تبادل نظر و اندیشه می‌پردازند.
 از دیگر عجایب گروه همسایه هم این است كه تنها عضو گروه كه بچه دارد یعنی آقای ملوندی ساكت می‌نشیند و آن اعضای بی بچه كنگره كودكیاری را با همراهی آبنوس برگزار می‌كنند.
خب خدا را شكر كه حسابی غیبت كرده و به شما گفتیم یكشنبه‌ها اینجا چه خبر است، حالا برویم چهار كلمه هم درباره چهار صفحه مان بنویسیم!
صفحه 9 رفته ایم سراغ آلفرد نوبل و كارنامه اش از ساخت اسلحه و دینامیت تا راه انداختن جایزه نوبل.
بخوانید و ببینید چه كرده ایم در این مطلب. اما بگوییم كه سعی كردیم حواشی ماجراهای نوبل را بررسی كرده و این كه جناب نوبل چگونه تغییر مسیر داده را هم به عرضتان برسانیم.
در صفحه 10 هم صابر محمدی رفته سراغ وی‌او‌دی‌ها و حاشیه‌های این روزهایشان.
بقیه صفحه را هم مهاجر پر كرده از خبرهای خوب فرهنگ و هنر و هر كدام را هم با چند بار وسواس بازنویسی كرده است.
در صفحه 11 هم ساناز قنبری رفته سراغ رضا برجی، عكاس فیلم خنجر و شقایق نادر طالب زاده كه به ماجراهای تلخ بوسنی و هرزگوین می‌پردازد.
 این را هم اضافه كنیم كه امروز در تقویم به نام همین كشور اختصاص یافته و ما هم به همین دلیل برای پرداختن به موضوع انتخابش كرده‌ایم.
در صفحه آخر هم دبیرمان محمد صادق علیزاده رفته كنگره علوم انسانی و هر چه را كه آنجا گذشته برایتان در قالب یك گزارش نوشته است.