كبری خانم، جمشیدخان و ترك اعتیاد

كبری خانم، جمشیدخان و ترك اعتیاد


خب عارضیم به حضور شما كه بخش قابل توجهی از دوستان گروه فرهنگی فعلا در یك استخوان‌درد تاریخی به‌سر می‌برند. نه نه! اشتباه نكنید! بحث فصل سرما و آنفلوآنزا و این صحبت‌ها نیست. بحث بر سر ترك اعتیاد است. بعد از حواشی اخیر و قطع و وصل‌های اینترنت، هنوز كه هنوز است اینترنت سیمكارت‌های موبایل وصل نشده و طبعا دوستان توی یك ترك اعتیاد اجباری افتاده‌اند و از آنجا كه ترك عادت موجب مرض است، فعلا توی ترك هستند و این ترك هم دوستان را به استخوان‌درد انداخته و روزانه شاهد ناله‌های دوستانِ توی ترك هستیم. خلاصه كه قضیه این است.
فی‌الحال هم كه این ستون مشغول نگارش است، دوستان میز بغلی در گروه رسانه، طبق معمول تحریریه را گذاشته‌اند روی سرشان. این مرتبه هم دور هم جمع شده‌اند و در كنار بزرگِ روزنامه جناب استاد شیرازی كه مدیر فنی هستند در حال ثبت یك فقره عكس خویش‌انداز(سلفی) هستند و سر و صدا و داد و بیداد. حالا تصور بفرمایید كه در چنین شرایطی ما در گروه فرهنگی چقدر وجدان كاری داریم كه در چنین اوضاع بلبشویی مشغول تهیه و تدارك چهار صفحه مبسوط فرهنگی هستیم. آری چنین است برادر!
و اما بعد... امروز هفتم آذر است. اگر در جریان مناسبت‌های تاریخی نیستید باید خدمت‌تان عرض كنیم كه این روزها مصادف است با بزرگداشت نیروی دریایی. استاد رستگار هم منتظر فرصت كه سرتیر برود سراغ جمشیدخان جهان‌زاده بازیگر جنگ نفت‌كش‎‌ها، كشتی آنجلیكا و توفان كه در گونه فیلم‌های دریایی تبدیل به یك بدمن و نقش منفی ثابت شده است. اجمالا كه در جریان باشید علی آقای سینمایی حسابی با جمشیدخان به گپ و گفت نشسته و از توی این گپ و گفت، یك مصاحبه جذاب بیرون كشید آنچنان كه افتد و دانید! ورق بزنید و بروید صفحه 11.
در ادامه همین موضوع، زینب مرتضایی‌فرد، بانوی فرهنگی گروه هم رفته سراغ قطعه خاطره‌انگیز و به‌یاد‌ماندنی «خلبانان ملوانان» و او هم یك گزارش جذاب و نمكین با طعم خاطره‌انگیز از دل این سوژه بیرون كشیده كه می‌توانید توی همین صفحه بروید سراغش و سطر به سطر به گوش جان نیوش كنید.
خب رگ نوستالژی شما را قلقلك بدهیم و همین‌طور ول كنیم به امان خدا. توی صفحه 10 هم رفته‌ایم سراغ یكی دیگر از خاطره‌انگیز‌های دیگر شما و خودمان. داریم از «تصمیم كبری» صحبت می‌كنیم كه قرار است از نویسنده‌اش در قالب یك مراسم تقدیر شود. آی كه آه‌ها به فغان خواهد رسید و به دل آسمان خواهد رفت. بیش از این به انتظارتان نمی‌گذاریم و فی‌الفور ورق بزنید و بیفتید به جان گزارش
صفحه 10.