بیمارستانی كه نیست مسؤولانی كه غایبند!
روایت مشكلاتی كه مدتهاست در تكاب جولان میدهند را ما از زبان یك شهروند دیگر هم میشنویم، از زبان كشاورزی كه اهل یكی از روستاهای بخش مركزی تكاب است و تمایلی به معرفی خودش ندارد. یكی از مهمترین مشكلات تكاب از نگاه این شهروند، بحث درمانی و بهداشتی است. او به ما میگوید: «به ما یك دفترچه روستایی خدماتی درمانی دادهاند، اما هیچ جا این دفترچه را قبول نمیكند. اینجا در تكاب امكانات پزشكی اصلا نداریم، چند روز پیش همسر من سردرد بدی داشت، بردیم بیمارستان قدیمی تكاب اما به جایی نرسیدیم و گفتند باید اعزام شود به میاندوآب. ما با كلی هزینه با آمبولانس بیمارمان را به میاندوآب انتقال دادیم، اما دفترچه روستایی ما آنجا ارزشی نداشت و
همه چیز را باید آزاد حساب میكردیم.»
برای این مرد روستایی، معضل بیمارستان بارها و بارها مشكلساز شده: « اینجا بیمارستان ما قدیمی است، سیتیاسكن ندارد، دكترهای با تجربه اینجا كار نمیكنند، شما خودت راضی میشوی خانوادهات را بیاوری شهرستانی كه هیچ امكانات ارتباطی، رفاهی، درمانی و آموزشی ندارد؟!» سوال او نشان از محرومیتی دنبالهدار در تكاب است. محرومیتی كه مرد میگوید در روستاها بیشتر نمود دارد: «الان در اكثر روستاهای تكاب فقط افراد مسن ماندهاند! جوانها نگاه میكنند میبینند كه پدرشان
60 سال است روی زمین كار كرده، اما هیچ چیزی دستش را نگرفته، به خاطر همین حاضرند حتی در كلانشهرها كارگری كنند، اما در روستا نمانند!» او اما سررشته این مشكلات را در مسؤولانی میبیند كه در سطح كلان باید پیگیر حقوق مردم این شهرستان باشند، یعنی نمایندگانی كه روی صندلی مجلس مینشینند.