همسایههای ما اینقدر سیاهند؟
ابوذر امینی كه از روی سن پایین آمد به این فكر میكردم كارگردانی كه از كشورش فیلم میسازد و در یك جشنواره خارجی شركت میكند، آمده نماینده مردم كشورش باشد یا رنجهای مردم كشورش را بفروشد؟
ابوذر امینی، مستندساز اهل افغانستان كه فیلم مستندداستانی خوبی از زندگی مردم كابل ساخته است به اسم «كابل، شهری در باد»، بعد از نمایش فیلم جوری آرامش در كلامش نهفته بود كه میشد فهمید این وجد تماشاگران و این حجم از تشویق و تحسین برایش تكراری است. ابراز خوشحالی كرد از این كه پس از یكسال از ساخت فیلم و شركت در جشنوارههای مختلف، اینجا برای اولینبار فیلمش را برای مخاطب فارسیزبان نمایش میدهد.
از جشنواره چین گفت كه نرسیده برای اختتامیهاش بماند اما الان خبرش پیامك شده كه فیلم «كابل، شهری در باد» در آن جشنواره هم برنده جایزه شده است. امینی گفت، این چهاردهمین جایزه بینالمللی این فیلم است.
در اینستاگرام با جوانی افغانستانی آشنا هستم كه در كابل زندگی میكند و با دوربین تلفن همراهش كابل را روایت میكند. عكسهای رنگ و لعابداری از بازارها و پاساژهای مدرن و خیابانهای تمیز و مردم شاد كابل میگیرد؛ عكسهایی كه اصلا شبیه قابهای فیلم ابوذر امینی نیستند. او میگوید كشور ما زیباست و این وظیفه ماست كه كشورمان را زیبا ببینیم و زیبا نشان دهیم.
فیلم «كابل، شهری در باد» از نظر فنی و هنری فوقالعاده است. اگر از نبود موسیقی متن و صداهایی كه با میكروفن یقهای ضبط شده بگذریم، فیلم حرفهای و خوشساختی است. داستان یك راننده اتوبوس و چندكودك افغانستانی را به تصویر میكشد كه مشغول یك زندگی عادی روزمره در كابل هستند. آنقدر مستندساز با سوژه زندگی كرده كه شخصیتهای داستان اصلا حضور دوربین را حس نمیكنند و واقعیت زندگیشان را بازی میكنند. از طرفی تدوین خوب و روایت داستانی مناسب مخاطب را تا آخر دقیقه ۸۰ پای فیلم نگه میدارد.
اما من فكر میكنم تفاوت دید ابوذر امینی و آن دوست مجازی من، اسمش سیاهنمایی است. سیاهنمایی تكنیكی است كه دیرزمانی است كه فیلمسازهای اهل خاورمیانه از آن برای دیدهشدن در جشنوارههای بینالمللی استفاده میكنند. «كابل، شهری در باد» چهره سیاهی از افغانستان نشان میدهد كه صدها مستند ایرانی دیگر از ایران نشان میدهند. وجه شباهت همه این فیلمها این است كه اقبال جهانی پیدا میكنند و جایزه بینالمللی میبرند. ابوذر امینی كه از روی سن پایین آمد به این فكر میكردم كارگردانی كه از كشورش فیلم میسازد و در یك جشنواره خارجی شركت میكند، آمده نماینده مردم كشورش باشد یا رنجهای مردم كشورش را بفروشد؟
ابوذر امینی، مستندساز اهل افغانستان كه فیلم مستندداستانی خوبی از زندگی مردم كابل ساخته است به اسم «كابل، شهری در باد»، بعد از نمایش فیلم جوری آرامش در كلامش نهفته بود كه میشد فهمید این وجد تماشاگران و این حجم از تشویق و تحسین برایش تكراری است. ابراز خوشحالی كرد از این كه پس از یكسال از ساخت فیلم و شركت در جشنوارههای مختلف، اینجا برای اولینبار فیلمش را برای مخاطب فارسیزبان نمایش میدهد.
از جشنواره چین گفت كه نرسیده برای اختتامیهاش بماند اما الان خبرش پیامك شده كه فیلم «كابل، شهری در باد» در آن جشنواره هم برنده جایزه شده است. امینی گفت، این چهاردهمین جایزه بینالمللی این فیلم است.
در اینستاگرام با جوانی افغانستانی آشنا هستم كه در كابل زندگی میكند و با دوربین تلفن همراهش كابل را روایت میكند. عكسهای رنگ و لعابداری از بازارها و پاساژهای مدرن و خیابانهای تمیز و مردم شاد كابل میگیرد؛ عكسهایی كه اصلا شبیه قابهای فیلم ابوذر امینی نیستند. او میگوید كشور ما زیباست و این وظیفه ماست كه كشورمان را زیبا ببینیم و زیبا نشان دهیم.
فیلم «كابل، شهری در باد» از نظر فنی و هنری فوقالعاده است. اگر از نبود موسیقی متن و صداهایی كه با میكروفن یقهای ضبط شده بگذریم، فیلم حرفهای و خوشساختی است. داستان یك راننده اتوبوس و چندكودك افغانستانی را به تصویر میكشد كه مشغول یك زندگی عادی روزمره در كابل هستند. آنقدر مستندساز با سوژه زندگی كرده كه شخصیتهای داستان اصلا حضور دوربین را حس نمیكنند و واقعیت زندگیشان را بازی میكنند. از طرفی تدوین خوب و روایت داستانی مناسب مخاطب را تا آخر دقیقه ۸۰ پای فیلم نگه میدارد.
اما من فكر میكنم تفاوت دید ابوذر امینی و آن دوست مجازی من، اسمش سیاهنمایی است. سیاهنمایی تكنیكی است كه دیرزمانی است كه فیلمسازهای اهل خاورمیانه از آن برای دیدهشدن در جشنوارههای بینالمللی استفاده میكنند. «كابل، شهری در باد» چهره سیاهی از افغانستان نشان میدهد كه صدها مستند ایرانی دیگر از ایران نشان میدهند. وجه شباهت همه این فیلمها این است كه اقبال جهانی پیدا میكنند و جایزه بینالمللی میبرند. ابوذر امینی كه از روی سن پایین آمد به این فكر میكردم كارگردانی كه از كشورش فیلم میسازد و در یك جشنواره خارجی شركت میكند، آمده نماینده مردم كشورش باشد یا رنجهای مردم كشورش را بفروشد؟