دوقطبیهای چندگانه!
شما زندگی نداری؟ كار نداری؟ سرویس نداری؟ گروه نداری؟ میز نداری؟ گزارش نداری؟ صفحه نداری؟... نه... نه! امر بر شما مشتبه نشود! اینها دیالوگهای روز گذشته علیزاده بود و میثمالدوله اسماعیلی كه در ماههای ماضی جزئی از خانواده فرهنگ و هنر جامجم بود و الان هم با وجود نقل مكان به گروه جامعه اما هنوز آبشخور حشر و نشر و گپ و گفتهایش، بر و بچههای فرهنگی است و بخشی از حضورش در تحریریه با ما میگذرد. علیزاده هم هر از گاهی با چنین سؤالات مسلسلوارانهای، سر مزاح و كلكل را باز میكند تا در كنار دو قطبی كلكلهای روزانه این طرف میز به سركردگی صابر محمدی و آن سوی میز به سركردگی زینب مرتضاییفرد، یك دو قطبی سوم هم به سركردگی علیزاده و اسماعیلی باز شود آنچنان كه افتد و دانید!
و اما بعد... اجمالا از كلكلهای روزهای گذشته متوجه شدهاید كه مرتضاییفرد هفته گذشته سفری به كشور دوست و همسایه تركیه داشته است. اصولا این روزنامهنگار فرهنگی كه از آب هم كره میگیرد در طول سفر علاوه بر رتق و فتق امور شخصیاش، راه افتاده توی خیابانهای استانبول و درباره پروژه سینمایی «مست عشق» با مردم حرف زده. این كار از این جهت ضرورت دارد كه این پروژه سینمایی به عنوان یك پروژه مشترك معرفی شده و این كه فرهنگ و هنر تركیه هم توی این كار حسابی نقش دارند و این صحبتها. حالا مرتضاییفرد در سفر شخصیاش، وجدان خبرنگاریاش جنبیده و رد این پروژه سینمایی را در استانبول دنبال كرده تا ببینید مردم این شهر مهم تركیه چه اطلاعی از این پروژه دارند. این شما و این گزارش جذاب مرتضاییفرد در همین صفحه!
علی رستگار خبرنگار سینمایی هم در صفحه 11 رفته سراغ یك سوژه خشن! استاد رستگار هم كه در سینماییزه كرده موضوعات غیرسینمایی یك سور به مرتضاییفرد زده، به بهانه روز جهانی عاری از خشونت رفته دنبال این موضوع در سینمای ایران و یك گزارش پر از زدوخورد و خون و خونریزی بستهگذاشته توی صفحه امروزش! روی مصادیق گزارشش كه داشت با ما صحبت میكند حسابی تنمان مورمور میشد. ساناز قنبری، دیگر خبرنگار سینمایی گروه وقتی نام بعضی فیلمها را میشنید از خاطراتش در جشنواره و تماشای بعضی از این فیلمها میگفت كه به قول خودش طاقت تماشای بعضی سكانسها را نداشته و سرش را برمیگردانده كه صحنهها را نبیند! خلاصه كه دیروز وضعی داشتیم اینجا!
در نهایت هم به رسم همه چهارشنبهها، محمدرضای كائینی سر چرخانده توی تاریخ معاصر و یكی از سوژههایش را به مناسبت شهادت شهید مفتح رو كرده. با علیزاده تماس هم گرفت و سفارش صفحه را هم حسابی كرد. بروید سراغ صفحه 12 ببینید
چه كرده!
و اما بعد... اجمالا از كلكلهای روزهای گذشته متوجه شدهاید كه مرتضاییفرد هفته گذشته سفری به كشور دوست و همسایه تركیه داشته است. اصولا این روزنامهنگار فرهنگی كه از آب هم كره میگیرد در طول سفر علاوه بر رتق و فتق امور شخصیاش، راه افتاده توی خیابانهای استانبول و درباره پروژه سینمایی «مست عشق» با مردم حرف زده. این كار از این جهت ضرورت دارد كه این پروژه سینمایی به عنوان یك پروژه مشترك معرفی شده و این كه فرهنگ و هنر تركیه هم توی این كار حسابی نقش دارند و این صحبتها. حالا مرتضاییفرد در سفر شخصیاش، وجدان خبرنگاریاش جنبیده و رد این پروژه سینمایی را در استانبول دنبال كرده تا ببینید مردم این شهر مهم تركیه چه اطلاعی از این پروژه دارند. این شما و این گزارش جذاب مرتضاییفرد در همین صفحه!
علی رستگار خبرنگار سینمایی هم در صفحه 11 رفته سراغ یك سوژه خشن! استاد رستگار هم كه در سینماییزه كرده موضوعات غیرسینمایی یك سور به مرتضاییفرد زده، به بهانه روز جهانی عاری از خشونت رفته دنبال این موضوع در سینمای ایران و یك گزارش پر از زدوخورد و خون و خونریزی بستهگذاشته توی صفحه امروزش! روی مصادیق گزارشش كه داشت با ما صحبت میكند حسابی تنمان مورمور میشد. ساناز قنبری، دیگر خبرنگار سینمایی گروه وقتی نام بعضی فیلمها را میشنید از خاطراتش در جشنواره و تماشای بعضی از این فیلمها میگفت كه به قول خودش طاقت تماشای بعضی سكانسها را نداشته و سرش را برمیگردانده كه صحنهها را نبیند! خلاصه كه دیروز وضعی داشتیم اینجا!
در نهایت هم به رسم همه چهارشنبهها، محمدرضای كائینی سر چرخانده توی تاریخ معاصر و یكی از سوژههایش را به مناسبت شهادت شهید مفتح رو كرده. با علیزاده تماس هم گرفت و سفارش صفحه را هم حسابی كرد. بروید سراغ صفحه 12 ببینید
چه كرده!