همه رفته‌اند سفر

همه رفته‌اند سفر


 مغازه  در نبش یكی از كوچه‌های طلایی قرار دارد، دو طرف مغازه پر است؛ یك طرف، با بسته‌های بادكرده چیپس و پفك و یك طرف هم با بسته‌های خوش‌رنگ و لعاب میوه و سبزیجات تزئین شده است. صاحب فروشگاهی  بزرگ، از كسب و كارش ناراضی است و از 12، 13 روزی می‌گوید كه بازار خرید و فروششان، كساد شده است: «كار سوپرماركت‌ها كه نباید كساد شود.» و از تعطیلات ژانویه و سفر اهالی این منطقه می‌گوید كه در روزهای سرد زمستانی، در روزهایی كه رنگ طلایی برگ‌های پاییزی در رنگ خاكستری گم می‌شود، اتفاق می‌افتد. او از آلودگی هوا هم دلخور است. از این كه مشتری‌هایش را تقریبا از دست داده است؛ هرچند كه مشتری‌هایش حالا بیشتر تلفنی از او خرید می‌كنند. حالا درصد بالایی از مشتری‌هایش گوشی تلفن را برمی‌دارند و سفارش می‌دهند. چند دقیقه بعد، سرویس بیرون‌بر، سفارش را به دستشان می‌رساند. در این سفارش‌ها اتفاقا یك سفارش است كه به شدت درخواست می‌شود:‌ «سفارش شیر در روزهای آلودگی هوا، سرسام‌آور است.» او می‌گوید كه بطری‌ها و پاكت‌های شیر همیشه درون سه یخچالی كه در مغازه دارد، دیده می‌شود و اتفاقا درصد بالایی از محصولاتی كه درون مغازه‌اش پیدا می‌شود، شیرها هستند.
در روزهای خاكستری، اما درخواست بیشتر می‌شود. به همین دلیل بجز یخچال‌ها، انبار مغازه و حتی حیاط خانه‌اش هم پر از بسته‌های شیر می‌شوند و این شاید تنها اتفاق خوبی است كه او از آن یاد می‌كند. هر كسی كه از خیابان رد می‌شود، صورتش را با ماسك پوشانده است. انگار كه وارد شهری شده‌ای كه بمب شیمیایی زده‌اند. سر داروخانه چند قدم آن طرف‌تر از مغازه، شلوغ نیست. لوسیون‌ها و بطری‌های مكمل غذایی، اول از هر چیز دیگری به استقبال می‌آیند. درصد بالایی از قفسه‌های این داروخانه با قوطی‌های رنگی مكمل غذایی، پر شده است. لوسیون‌هایی كه عكس گیاهی روی آن حك شده، یكی دیگر از محصولات است. خانم كه پشت پیشخوان داروخانه نشسته است، خوش خنده و خوش برخورد است. از آلودگی هوا راضی است. می‌گوید:‌ «فروش ماسك‌های فیلتردارمان 60 تا 70 درصد بیشتر شده است.»
او تاكید می‌كند كه مشتری‌هایش بیشتر ماسك فیلتردار می‌خرند و نه ماسك معمولی. به جز این اما محصول دیگری هم است كه مشتری‌ها، خواهانش باشند. حالا تعداد درخواست قرص جوشان هم افزایش پیدا كرده است. قرص‌های ویتامین C كه بدون نسخه هم می‌توان آن را تهیه كرد هم درخواست زیادی دارد. تلفن داروخانه زنگ می‌خورد و او پشت تلفن چند بار «بله»، «بله»ای می‌گوید و بعد بلند می‌شود و از طبقات سفیدرنگ داروخانه، چند قرص ویتامین D
و C و یك ماسك فیلتردار می‌گذارد توی کیسه پلاستیکی و به پسر جوانی كه گوشه داروخانه نشسته است، می‌دهد تا به دست مشتری برساند و لبخند بزرگی می‌نشیند
روی لبانش.