ایرج طهماسب در جشنواره قصهگویی كانون تجلیل شد
پدربزرگی با میلیونها نوه!
قصهها آدمها را میسازند یا آدمها قصهها را؟ معلوم است دیگر... هر دو. ما و قصهها چنان به هم تنیدهایم كه جداییپذیر نیستیم. هم خودمان قصهایم و هم دیگرانی را كه قصه میشوند میشنویم و از كودكی تا بزرگسالی سرگرم قصهها میشویم. اصلا زندگی بدون قصه یخ میزند دیگر، مثلا قصه آن روز سرد كودكیمان كه توی راه مدرسه زمین خوردهایم و پیرمردی دستمان را گرفته تا بلند شویم، یا آن روز عجیب و خاصی كه برای اولین بار برایمان قصه شنگول و منگول را گفتهاند و ما محو جهانی شدهایم كه توی ذهنمان میساختهایم. غرق شدن در قصههایی كه پدربزرگها و مادربزرگها میگفتهاند و حالا خیلیهایشان، خود تبدیل به قصه شده و جای خالی شان با یك دنیا خاطره و قصهمانده توی ذهنمان.
وقتی شنبه شب در آیین پایانی جشنواره قصهگویی كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان از ایرج طهماسب قدردانی و تجلیل شد، یادمان آمد او هم قصههای زیادی را از كودكیمان تا همین امروز برایمان ساخته است. قصهگوی خاطرهسازی كه از سالها پیش فعالیت خود را در سینما و تلویزیون آغاز كرده و توفیقات تلویزیونیاش هم آنقدر بوده كه حالا هم كوچك و بزرگ از میان ساختههای او كلی تكیه كلام و خاطره داشته باشند.
حضورش در مدرسه موشها به عنوان عروسكگردان در سالهای 60 تا 63 را میتوان اولین فعالیتش دانست كه كودكان دیروز و امروز خوب در خاطر دارند. بعدتر هم عروسكگردانی در خونه مادربزرگه سال 66 سپس ورود به عرصه كارگردانی با ساخت مجموعه دكتر عروسكی، النگ و دولنگ، عید آمد، بهار آمد و كلاه قرمزی به عنوان قصهگویی مطرح خود را تثبیت كرد و به مرور این شخصیتها آنقدر بین همه جا باز كردند كه طهماسب كلاهقرمزی و پسرخالههای سینمایی را هم ساخت و باز هم با اقبال روبهرو شد. طی این سالهای گذشته هم حضور پررنگ كلاه قرمزی و سایر دوستانش در ایام نوروز و سایر اعیاد آنقدر پررنگ و تاثیرگذار بوده كه در فضای مجازی و گفت و گوهای روزانه مردم به شوخی و جدی حضور داشته باشد. طهماسب با درك درست از عروسكها، قصهها و شخصیت پردازی دقیق و مطلوب توانسته خالق بخش مهمی از قصههای نسلهای مختلف باشد. آنقدر كه بشود گفت این كارگردان 60ساله میلیونها نوه دارد و پدربزرگ قصهگویی است كه نامش هم میتواند یادآور خاطراتی خوش و لبخندی بر لبهایمان باشد.