جشن خداحافظی با غول امتحانات

چگونه می‌توان بعد از پایان ترم اول، تفریحات هدفمند و خوبی برای بچه‌ها تدارك دید؟

جشن خداحافظی با غول امتحانات

حالا هر چقدر هم هوا آلوده، من كه سال‌ها پیش در چنین روز و روزگاری این حرف‌ها حالی‌ام نبود، به چنین ایامی كه می‌رسیدم دلم می‌خواست آفتاب باشد، پنجره را باز كنم و از شادی خانه را بگذارم روی سرم. شما هم حتما همین‌طور بوده‌اید، از آخرین امتحان كه خلاص می‌شدید و می‌آمدید خانه فكر می‌كردید دنیا رنگ دیگری دارد. آفتاب درخشان‌تر است، سرمای زمستان دیگر معنی نداشت و همه دنیا خوشی پایان امتحانات بود. حالا چه مدرسه را دوست داشتیم و چه نه، همین كه غول امتحانات ترم اول را یقه می‌كردیم، نفس راحتی می‌كشیدیم. آی كه آدم گاهی دلش برای شادی بعد از امتحان‌های دانش آموزی تنگ می‌شود، حتی آنها كه مدرسه را دوست نداشتند هم این شادی به‌خصوص را حتما تجربه كرده و دوست می‌داشته‌اند. حالا هم كه آلودگی هوا و تعطیلات ناشی از آن فعلا بساطش را جمع كرده و برنامه امتحان‌های مدارس افتاده روی غلتك، می‌شود منتظر پایان امتحان‌ها و شادی بچه‌ها بود. شادی ای كه می‌رسد به استراحت كوتاهی و بعدش هم دوباره ترم نو و خلاصه روز از نو. می‌شود از حالا فكر همین فرصت كوتاه میان امتحان‌ها و ترم بعدی بود و به این فكر كرد چه كنیم تا به بچه‌ها بیشتر خوش بگذرد؟ حالا نه تنها بچه‌ها كه همه خانواده از پدر و مادر تا فسقلی‌ترین بچه خانه. چرا؟ چون در ایام امتحان‌ها همه حسابی درگیر شده‌اند. كمتر و محدودتر تلویزیون دیده‌اند، كمتر مهمانی رفته و خلاصه تفریحات كمتری داشته‌اند. یعنی این غول امتحانات كه برود رد كارش اصلا خانواده به یك به روزرسانی اساسی نیاز دارد و ما هم می‌خواهیم امروز بگردیم دنبال پیشنهادهای خوبی برای گذراندن روزگار شیرین پس از امتحانات.

بریم سینما 
برخلاف هر سال كه پیدا كردن یك فیلم كودك و نوجوان در سینماها كار دشواری است، امسال و در این فصل چند انتخاب متعدد وجود دارد. می‌توانید با خیال راحت بچه‌ها را ببرید سینما. دو تا انیمیشن خوب در حال اكران است، در «آخرین داستان» اشكان رهگذر رفته سراغ شاهنامه و داستان ضحاك را به انیمیشنی جذاب بدل كرده. محسن عنایتی هم انیمیشن بنیامین را ساخته كه درباره برادر حضرت یوسف بوده و می‌تواند برای بچه‌ها جذاب باشد. تورنادو ساخته سید‌جواد هاشمی و منطقه پرواز ممنوع از امیر داسارگر هم فیلم‌هایی هستند كه می‌توانند حسابی بچه‌ها را به خود جذب كنند.  خلاصه كه حیف است فرصت به این خوبی را از دست بدهید، هم بچه‌ها می‌توانند با سینما رفتن به‌عنوان یك فعالیت فرهنگی ارتباط خوبی برقرار كنند و هم می‌توانید از معدود زمان‌هایی كه سینما كلی فیلم مناسب بچه دارد استفاده كنید. 

آی هدیه هدیه هدیه 
وقتی یكی به ما هدیه می‌دهد انگار قدردان ماست، به یادمان بوده و خواسته این را به ما بگوید، چقدر هم حال خوشی است و علاقه و محبت‌ها را زیاد می‌كند. حالا اگر قرار باشد برای بچه‌ها هدیه بخریم و بگوییم خسته نباشی كه یك ترم تلاش كردی و درس خواندی، چقدر حس خوبی را تجربه خواهند كرد. البته اگر از آن پدر و مادرهایی نباشید كه آنقدر بچه‌شان را در خرید غرق كرده اند كه دیگر لذتی برایشان نداشته باشد. 
حتی اگر این كار را هم كرده‌اید، می‌توانید علایق فرزندانتان را شناسایی كنید، یك مجموعه كتاب را در نظر بگیرید و بر همان اساس هم به‌طور مداوم كتاب هدیه بدهید، این‌قدر تسلیم بازی‌های مختلف و تبلت و... نشویم دیگر، بالاخره ساماندهی سلایق بچه‌ها هم یكی از كارهای ما بزرگ‌ترهاست. البته همین ماجرای تبلت بازی هم می‌تواند كنترل شده پیش رفته و برسد به آموزش زبان و استفاده از نرم‌افزارهای مفید در كنار بازی‌هایی كه اغلب پدر و مادرها هم مخالف مواجهه مداوم بچه‌ها با آنها هستند. 

24 ساعت برای سفر
زمستان است؟ خب مگر زمستان‌ها نمی‌شود سفر رفت؟ می‌شود دیگر. می‌توانید مقصد یك روزه‌ای را در نظر بگیرید و حال و هوای خود و خانواده را حسابی عوض كنید. جایی كه بچه‌ها هم در آن شكل دیگر زندگی را تجربه كنند. اصلا چه بهتر كه با چند خانواده دیگر بروید سفر یك روزه، مثلا خانواده دیگر همكلاسی‌های بچه‌ها یا اقوام نزدیك. بچه‌ها چه گناهی دارند كه ما آنقدر گرفتار زندگی شدیم كه یادمان رفته نسل‌مان بیشتر خاطراتش را در مهمانی‌ها و سفرهای دسته‌جمعی ساخته و مهربانی و اجتماعی شدن را تا حد زیادی در همین تعامل‌های كوچك یاد گرفته.
 اصلا امكان سفر رفتن نیست؟ خب می‌شود یك دور همی صبح تا شب با دختر و پسرخاله و همكلاسی‌هایشان داشته باشند دیگر. این‌كه كار سختی نیست! 

موزه‌گردی با عروسك‌ها 
مگر مدام نمی‌گویند عادات فرهنگی بچه‌ها از همین حالا در حال شكل گرفتن است و یكی از معضلات ما هم این است كه جامعه به موزه رفتن چندان عادت ندارد؟ می‌شود همین حالا این عادت را تغییر داد دیگر، بچه‌ها را برد موزه و لذت این كار را به آنها چشاند. پیشنهاد ما هم موزه عروسك‌هاست، موزه‌ای در خیابان فردوسی تهران كه عروسك‌هایی از سراسر دنیا را در خود دارد و آنقدر جذاب است كه خودتان هم حال‌تان عوض شود، چه رسد به بچه‌ها. از ما گفتن بود. اگر هم از تهران دورید می‌توانید موزه‌ای نزدیك محل زندگی و در شهر خودتان را در نظر بگیرید. بچه‌ها آنقدر كنجكاو و اهل كنكاش هستند كه هر موزه‌ای ببریدشان لذت ببرند و لذت بردن را یاد ما بزرگ‌ترها هم بیاورند.

​​​​​​​از كی بپرسم؟
از روان‌شناس‌ها، از باتجربه‌ها مثل پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، اما در كنارش می‌شود سراغ اصلی‌ترین شخص هم رفت و گفت عزیزم حالا بعد از امتحان‌ها چه تفریحی می‌خواهی؟ خب بچه‌ها خودشان خوب می‌دانند و می‌توانند درباره آنچه دوست دارند، حرف بزنند و توضیح دهند. حالا ساماندهی انتخاب و علایقشان می‌ماند به عهده ما، اما دست‌كم نگیریمشان، خوب می‌دانند چه می‌خواهند، چه دوست دارند و چطور به آنها خوش می‌گذرد، باید در كنار همه انتخاب‌های ما كه قرار است آگاهانه باشد، فضایی هم برای جولان كودكی و نوجوانی و شیطنت‌های خاص هر سنی به آنها بدهیم دیگر.