تن سنگین
من كه صبح به صبح شامپو بدن را زیر دوش پنج دقیقهای خالی میكنم، نمیفهمم منظور پدربزرگم از تن سبك كردن چه بود. قدیمها حمام را به خاطر طراوت صبحگاهی نمیرفتند، میرفتند كه تنی سبك كنند. تن، كالبدی نیست كه فقط رویش غبار خستگی بنشیند. روحی است كه هر روز بار خستگی و رخوت و درددل و غصه را به دوش میكشد. برای سبك كردنش باید روی سكوی حمام سنتی بنشینی و بعد از كیسه كشیدن دور همی و درددلهای عریان، چای ایرانی بنوشی. تنهایمان زیر دوشهای خانه خیلی وقت است، سبك نمیشود.