نشانی لانه را درست آمدید!

نشانی لانه را درست آمدید!

روزهای پاییزی سال 1358، وقتی دانشجویان پیرو خط امام کاغذهایی که با دستگاه خردکن رشته رشته شده بود را کنار هم می چسباندند، باورشان به خیانت و دخالت بیگانه نیاز به سند نداشت. اما شبانه روز خرده کاغذهای از بین رفته سفارت آمریکا را به هم می چسباندند تا به دنیا ثابت کنند موشی که در انبار غله این مردم می دود و چوبی که دیری‌است لای چرخ پیشرفت این مملکت جا خوش کرده رویش مهر "ساخت آمریکا" حک شده است. دست آخر 70 سند از دخالت ها و خباثت های سفارت آمریکا در تهران رو شد تا مثل کاغذ پلمب شهرداری روی در سفارت آمریکا بماند که اگر 40 سال بعد کسی به سرش زد دوباره این در را باز کند چشمش به این اسناد بیفتد. چشمش به کاغذی خونی بیفتد که رویش نوشته: "خطر مرگ به دست برادر!" بله، نیرنگ می تواند تا مغزی از استخوان یک جامعه رخنه کند که برادر دستش به خون برادرش سرخ شود. داستانی که برای سال‌های پیش از آبان 58 این سرزمین غریبه نیست.   شبی که جمعی از مردم معترض عراق آمبولانس حامل برادرشان را متوقف کردند و سینه ای که در مبارزه با داعش سپرشان شده بود را شکستند و خون برادرشان روی دستشان نشست، نمی دانستند این جنون که شرمش روی پیشانی شان مانده از کجا سرچشمه می‌گیرد. اما دیروز که نعش برادرانشان روی دوششان بود به چشم دیده بودند روی موشک‌هایی که به خون برادران حشدالشعبی‌شان سرخ شده، مهر ساخت آمریکا خورده است؛ همان مهری که روی ‌چوب لای چرخ مملکت شان است.