بازگشت امید درسپیده دم ‌

حمله موشكی سپاه به پایگاه آمریكا در عراق، مردم خواستار انتقام را اندكی آرام كرد

بازگشت امید درسپیده دم ‌

كوچه و خیابان‌های شهرهای ایران، روزهای عجیبی را به خودش دیده است؛ از روزهایی پر از شادی و خوشحالی تا روزهایی سرشار از غم و اندوه. شب و روزهایی كه هركدام به نحوی، ارتباطی با یك خوشحالی یا اندوه ملی داشته‌اند؛ یك‌روز جشن بازی خوب تیم ملی فوتبال در برابر تیم‌های قدرتمند در جام‌جهانی را گرفته‌اند و یك روز برای تشییع پیكر سربازان مدافع حرم به خیابان آمده‌اند و برایشان عزاداری كرده‌اند. روزهایی مثل تشییع پیكر امام خمینی(ره) كه دیگر در تاریخ ثبت شده است. اما حالا، درست دو روز بعد از حضور در مراسم باشكوه برای عزاداری سردار قاسم سلیمانی و خشمی كه آتش زیر خاكستر بود، خیابان‌های كشور، روی هیجان و شادی تركیدن بغض را به خودش دید.

بامداد 18 دی، ساعات تسكین‌بخش و همراه با هیجانی برای مردم ایران داشت. عكس‌ها و فیلم‌های دیروز صبح را خوب نگاه كنید. هوا هنوز گرگ و میش است. خورشید كامل طلوع نكرده، اما چند نفر در شهرهای مختلف، از اهواز گرفته تا یزد و شیراز و تهران، با قیافه‌های شاد و بشاش به خیابان‌ها آمدند. صدای بوق موتورسیكلت‌ها و خودروها بلند شده است و فریاد ا...‌اكبر از زبانشان نمی‌افتد.
مردم جشن پیروزی و اقتدار گرفته‌اند؛ جشن وعده‌ انتقام سخت كه در تمام این چند روز آن را شنیدند و بغض‌شان را قورت دادند و حالا بالاخره محقق شد تا كمی از رنج و غم و خدشه‌دار شدن روح و روانشان در هفته گذشته را كم كند.  حمله موشكی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عین الاسد، پایگاه آمریكایی در استان الانبار در غرب عراق، دلیل خوشحالی مردم در این وقت صبح بود. اما تصاویر از مردمی كه به خیابان‌ها آمده‌اند، تقریبا شبیه هم است؛ همه پرچم ایران در یك دست و عكس حاج‌قاسم سلیمانی در دست دیگرشان است و آنها را بالای سرشان گرفته‌اند. انگار كمی دلشان آرام‌تر از قبل شده است؛ البته داغی كه از شهادت سردار بر دلشان... بر دل همه‌مان مانده است، خیلی سنگین‌تر از این حرف‌هاست، اما انگار این موشك‌ها و از بین رفتن آن پایگاه مهم آمریكایی‌ها، مرهمی بر غصه این روزهایمان شده است. البته شادی مردم فقط مخصوص به همان عده‌ای نبود كه به هوای برگزاری جشن به خیابان آمده بودند؛ روز عادی مردمی كه هركدام با هزار فكر و دغدغه و هدف از خانه بیرون آمده‌ بودند هم با هیجان و خوشحالی متفاوتی از همین اتفاق شروع شده بود. كارمند و كاسب و دانشجو نداشت؛ در خیابان و اداره و دانشگاه، به هركی می‌رسیدیم، حرف از موشكباران پایگاه آمریكا بود، از این‌كه از صبح انگار دنیا را به ما داده‌اند: «عالی بود. بابا دمشون گرم، دلمون خنك شد؛ یه وقت فكر نكنن خبریه! بزنن ما هم می‌زنیم.» اما بعضی‌ها هم اشك شوق و غم‌شان با هم تركیب شده بود: «درسته كمی اقتدار نشان دادیم، ولی جای خالی سردار هیچ‌وقت پر نمی‌شود.»
این‌طور كه به نظر می‌رسد، هنوز مانده تا دل مردم، آرام‌تر از این چیزی كه هست بشود:«این اولیش بوده، ولی آخریش نیست. دم شرف و غیرتشون گرم.»


كاهش هیجانات
دكتر فریده حمیدی/ روان‌شناس
حادثه ترور سردار شهیدمان، سردار قاسم سلیمانی، خیلی آسیب‌های جدی به روح و روان مردم كشور وارد كرد. آن‌قدر كه مردم  انتظار انتقام سخت دارند؛ اما نباید فراموش كنیم باید هیجانات مردم را با تدبیرهای مناسب مدیریت كنیم.
در واقع تدبیرگران عالم سیاست، باید حواسشان به این حجم از خشم توام با هیجان مردم باشد تا به بهترین شكل ممكن آن را كنترل كنند كه اگر این اتفاق بیفتد و به صورت عاقلانه، مدیریت و كنترل شود، می‌تواند نتایج خوبی داشته باشد.
مسأله مقابله و انتقام، نیاز به درایت و تدبیرهای عمیقی دارد؛ چون همه می‌دانیم نتیجه این اقدامات، پیامدهایی بر زندگی مردم دارد و اگر آن را كنترل نكنیم، شاهد آسیب‌های زیادی در آینده‌ خواهیم بود؛ آسیب‌هایی كه جبران‌ناپذیر خواهد بود. تصور من این است از آنجا كه نگاه مردم به سیاستمداران است و آنها، الگوی ما در چنین شرایطی هستند، باید بتوانند با رفتارهای عاقلانه این حجم از فشار را روی مردم جامعه كم كنند. اما به نظر من، با این‌كه پاسخ ایران به اقدام ناجوانمردانه آمریكا تا حد زیادی توانست از این فشار كم كند، اما  برای قضاوت اوضاع روانی مردم هنوز زود است. ‌


خشم، اندکی پنهان شد
حجت‌الاسلام امیرعباس عبدالهی/ جامعه‌شناس
آمریکایی‌ها یک اسطوره ملی را هدف قرار دادند. کسی که در قلب و جان مردم جای عمیقی داشت و طبیعتا ضایعه از دست دادن چنین اسطوره‌ای برای همه سنگین تمام شد؛ برای مردم ایران و مردم منطقه. حاج‌قاسم سلیمانی، چهره‌ای دوست داشتنی میان مردم است که به دنبال دفاع از مظلوم بود و همین باعث شد داغ از دست دادن او، در دل مردم کم نشود.  روز گذشته حمله موشکی سپاه به پایگاه آمریکا در عراق توانست تا حدی مردم را آرام کند؛ اما همان‌طور که رهبری فرمودند، این تنها یک سیلی بود و انتقام همچنان ادامه دارد. من فکر می‌کنم انتقام سخت ایران از آمریکا، خروج تمام عوامل آمریکایی از خاورمیانه خواهد بود؛ انتقامی که قلدری و ابهت آمریکا را نشانه گرفته است. هرچند این هدف هم جایگزینی برای خون حاج قاسم نیست.  به نظرم، این قدم اول توانست تا حد زیادی، استرس و عصبانیت جامعه را برای ضایعه بزرگی مثل از دست دادن حاج قاسم سلیمانی کم کند و من دیروز آن را در جامعه و میان مردم دیدم، اما به نظر می‌رسد خشم‌شان هنوز خاموش نشده است. در واقع با این‌که ما در طول سالیان طولانی نشان داده‌ایم جنگ‌طلب بودن هیچ‌وقت در منش و قاموس ایرانیان نبوده است، اما این خشم، خشم مقدسی است و تا وقتی به نتیجه نرسد و ریشه‌های این اتفاق را از بین نبرد، خاموش نمی‌شود.
در واقع با این‌که حالا مردم، از موشکباران پایگاه نظامی آمریکا خوشحال هستند، اما هنوز خشم پنهانی از کسانی دارند که اسطوره و خیرخواه مظلومانشان را از آنها گرفته است و این اقدام، آن‌قدر که باید، آنها را به آن آرامش سابق نرسانده است. یعنی اگر از مبنا و گزاره‌های دینی به این قضایا نگاه کنید، عدالت‌طلبی و عدالتخواهی همچنان ادامه خواهد داشت. در واقع آمریکایی‌ها با این اقدام، بحث عدالت‌طلبی و صلح را در دنیا نشانه گرفتند و این خشم صلح‌طلبان را برانگیخت. اتفاقی که همه آن را در مراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی دیدیم و بازتاب‌های جهانی آن در خیلی از کشورهای دنیا مثل یمن، لبنان، کشمیر، هند و حتی خود آمریکا دیده شد.