كرمان، یك شب تا صبح

غوغای خونخواهان گریان در گلزار كرمان، به بانگ ا... اكبر مردم به دلیل حمله موشكی به پایگاه آمریكایی گره خورد

كرمان، یك شب تا صبح

مثل شعری كه ابیاتش را تند تند می‌خوانند،‌ مثل یك بیت كه هنوز خواندنش تمام نشده و فهوای كلام شاعر در گوش شنونده هضم نشده، اما پشت بندش دوباره بیتی جدید می‌آید و روی گیجی‌های قبلی تلنبار می‌شود. حوادث این چند روز نیز آنچنان سریع و متراكم هجوم آورده اند كه گویی دارند شعری را با عجله تمام می‌خوانند. بامداد جمعه حاج قاسم و رفقا رفتند. از فردایش تشییع‌ها شروع شد. اهواز، مشهد، تهران و قم دریا شدند و خروشیدند. تهرانی‌ها حماسه ساختند.‌ نگاه خیره جهان روی این شهر كش آمد. بعد سیل جمعیت خونخواه به كرمان رسید. كرمان خروشید، جمعیت خروشید و آنجا سونامی شد. اخبار رسانه‌های جهان،‌ بهت از این همه شور و از این رستاخیز ملی، تحسین و تشویق و مقایسه با 14 خرداد سال 68 و پیكرهای آماده تدفین كه ملت آن‌قدر آغوش گشوده بود كه جا برای تدفین شان نبود، سپس ماجرای آن كوچه باریك و سیل ملت.

هضم یكی از این اتفاقات برای یك ملت سخت است، چه رسد به همه اینها در عرض پنج روز. همان از دست دادن فرمانده برای بهت زده شدن یك جماعت كافی است، ولی شش روز است دارد از زمین و زمان برایمان می‌بارد. دیروز هم سقوط هواپیمای اوكراینی جایی میان پرند و شهریار در تهران و جان باختن 176 نفر كه اضافه شد. درد كمی نبود آن چهره‌های آشنا، آن دانشجوهای پركشیده،‌آن اسامی آشنا،‌آن همسر و دختر نویسنده محبوب كرمانشاهی و آن تازه عروس و داماد كه خبر دار شدیم هفته پیش ازدواج كرده بودند.
دلمان پر از درد است، آسمان دل مردم ایران ابری است و آسمان دل كرمانی‌ها هم. كرمانی‌ها در دیار سردار قاسم سلیمانی و شهید پورجعفری حالا زانوی غم بغل گرفته اند و یك چشم شان اشك است و آن یكی خون. می‌گویند مردم كرمان دست و دلشان به كار نمی‌رود. می‌گویند دیروز كه با هزار زحمت و نزدیكی‌های اذان صبح پیكر سرداران مقاومت در بهشت كرمان دفن شد و آن عبا و انگشتر و آن پرچم و تربت حرم‌امام‌حسین(ع) روی سینه حاج قاسم آرام گرفت، خیلی از مردم این شهر دیگر آن مردم قبل نبودند. می‌گویند روی سر و صورت شهر غبار غم نشسته است. شهر گَرد گرفته است و بازاری‌ها حتی نای بالا دادن كركره مغازه‌ها را ندارند و شهر نیمه تعطیل است.
به كرمان این روزها باید حق داد. این شهر دو فرمانده از دست داده و هنوز آن داغ،‌ داغ داغ بود كه ازدحام جمعیت ومرگ و مصدومیت جماعتی، داغی جدید بر قبلی‌ها زد. در ازدحام مردم حوالی گورستان شهر،‌ جایی كه فشار به حد مرگ رسید، داخل آن كوچه باریك كه جمعیت دلمه شد و روی هم ماسید 59نفر جان به جان آفرین تسلیم كردند و 212 نفر مصدوم شدند، هم كرمانی، هم غیركرمانی،‌ جمعی زائر مهمان و میزبان. همین یك درد برای كرمان بس است. همین درد برای بهت زدگی اش كافی است. تازه اگر از آن 32 نفر مصدومی كه در بیمارستان‌ها بستری اند و از آن ده نفری كه در بخش مراقبت‌های ویژه درمان می‌شوند و سه نفرشان حالی وخیم دارند دوباره كسی فوت كند، این درد عمیق تر هم می‌شود.
ا... اكبر شادی
خبرشهادت سردارقاسم سلیمانی و همرزمانش كه رسانه‌ای شد، ‌آن صبح جمعه كذایی و بد یمن،‌ اولین نقطه ایران كه خروشید كرمان بود. كرمانی‌ها به خیابان‌ها آمده بودند و زن و مرد شیون می‌كردند و زن‌ها به سر و سینه می‌كوبیدند، انگار مادری پسری از دست داده است. حالا بعد از گذشت چند روز هنوز اشك در چشم كرمانی‌ها حلقه می‌زند و بغض بیخ گلویشان را می‌گیرد؛‌ این داغ به این زودی‌ها سرد نخواهد شد.
ولی دیروز یك خبر دل كرمانی‌ها را خنك كرد، مثل دل خیلی از مردم ایران. كرمانی‌ها در شب وداع با سردارسلیمانی حرف از قصاص عادلانه و انتقام می‌زدند، انتقامی سخت، محكم و پشیمان كننده. سه شنبه شب اما ازدحام جمعیت در مزار شهدا نگذاشت جسم سرداران مقاومت در آرامگاه ابدی آرام بگیرد و تدفین ماند برای بامداد چهارشنبه كه آن هم با حمله موشكی سپاه به پایگاه آمریكایی عین الاسد در عراق رنگ و بویی دیگر گرفت.
سردار رمضان شریف، سخنگوی سپاه كه پشت تریبون بود خبر داد درست در همان لحظه‌ای كه پهپاد آمریكایی دو خودروی حامل رزمنده‌های جبهه مقاومت را با پرتاب سه موشك منهدم كرد،‌ درست راس ساعت یك و20دقیقه بامداد، هوا فضای سپاه نیز 35موشك به سمت پایگاه عین الاسد، چشم شیر،‌ شلیك كرد و یك پایگاه آمریكایی دیگر نیز نزدیك اربیل هدف حمله موشكی قرار گرفت.
 35نقطه درعین الاسد پایگاه قدیمی نظامی درعراق كه 4000 نیرو و كلی تجهیزات پیشرفته آمریكایی داشت و وقتی این جملات را ادا می‌كرد كرمانی‌ها و غیركرمانی‌های حاضر در محل تدفین با مشت‌های گره كرده بانگ ا... اكبر سر می‌دادند و معلوم بود دلشان خنك شده است.
این خبر سردار، آبی بر آتش مردم شد و آنها را به تكرار مكرر ا... اكبر و لحظاتی مرگ برآمریكا واداشت؛ هرچند این خبرهم نتوانست مانع هق هق عده‌ای و رفتنشان روی موج غم نشد، شاید هم این گریه، گریه شادی و دلتنگی توامان بود.
این همنشینی غم وشادی روایت این روزهای كرمان است، شهری كه سال هاست یوسف الهی دارد، شهری كه حاج حسین بادپا و پاسدار طالبی زاده دارد، همه از شهدای جنگ تحمیلی و دفاع از حریم حرم، شهری كه از این به بعد حاج قاسم سلیمانی، یل محور مقاومت نیز دارد. دل این كرمان كی آرام می‌گیرد خدا می‌داند، شاید پویش ملی یك میلیون ختم قرآن و هدیه شدنش به روح حاج قاسم و شهدای مدافع حرم كه تا بیست و دوم بهمن(اربعین شهدا) ادامه دارد این شهر را  آرام كند.