درباره «خروج» آخرین ساخته حاتمیکیا که اکرانش در جشنواره فجر بازخوردهای زیادی داشت
هنر اعتراض
کشاورزند. به زمینهای سنگلاخ عادت دارند. پایشان روی زمین و چشمشان به آسمان است. به باران و آفتاب. هر چند دستهایشان پینه بسته اما دلهاشان نرم است و امیدوار. گوشهای در جنوب ایران زندگی میکنند، در یکی از همین تعقیب و گریزهای چشمهایشان بین زمین و آسمان، باران نامردی کرده، آنقدر باریده که شده سیل و محصول پنبه شان را یکجا با خود برده. حالا آنها ماندهاند و زمینهای خالی و از آن بدتر وعدههای توخالی. دولت گفته به دادشان میرسد و نمی گذارد دستشان خالی بماند، اما هر چه منتظر شدهاند این وعدهها محقق نشده، راهی ندارند جز اینکه راهی نهاد ریاست جمهوری شده و به مهم ترین مقام اجرایی کشور شکایت ببرند. آنها 12 نفرند. 12 پیرمرد که سوار تراکتورشان میشوند و راه میافتند به سمت تهران. میروند دادخواهی اما.... بیش از این اگر ماجرای «خروج» ساخته ابراهیم حاتمیکیا را روایت کنیم، داستان لو میرود اما حتما تا همین جای کار هم حسابی جذبش شدهاید و میخواهید بدانید حکایت این اعتراض سینمایی به کجا میرسد و سرنوشت آن 12 مرد چه میشود. هر چند نمیتوانیم همه ماجرا را برایتان بگوییم و لذت تماشای فیلم را تا حد زیادی از شما بگیریم، اما رفته ایم سراغ برخی بازیگران این فیلم و روایتشان از بازی در بیستمین تجربه سینمایی حاتمیکیا را پرسیده ایم. بازیگرانی که خروج را تجربهای متفاوت در کارنامه خود می دانند و خوشحالند از اینکه فیلمی دوباره اسباب حضور آنها را در یکفیلم و آن هم در کنار هم فراهم کرده است. آن هم در شرایطی که فیلمهای اجتماعی سینمای امروز کمتر سراغ فیلمهای اعتراضی میروند و از آن هم کمتر بازیگران پیشکسوت را شخصیتهای اصلی خود قرار میدهند. هر چند انتقاداتی هم درباره خروج منتشر شده اما از همین حالا خیلیها معتقدند خروج این شانس را دارد که سیمرغهای بسیاری را از آن خود کند. چون هم روایتی متفاوت دارد و هم تیمی حرفه ای برای آن کار کرده. حال باید منتظر ماند و دید در پایان سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر چه اتفاقی برای خروج رخ میدهد. آیا این اثر حاتمیکیا موفق میشود سیمرغهای جشنواره را از آن خود کند یا رقبایش از او پیشی می گیرند.
«خروج» بیستمین ساخته ابراهیم حاتمیکیا در مقام کارگردان است. فیلمی که نویسندگیاش را خود او بر عهده دارد. این فیلم زندگی گروهی کشاورز را روایت میکند که در منطقهای نفتخیز به زراعت محصولاتی مانند پنبه و ذرت میپردازند اما به ناگاه محصولشان براثر استفاده از آبشور سد خاکی از بین میرود و این آغاز نزاع بین مردم و مقامات محلی است. در این بین وعدههایی که برای کمک به کشاورزان داده میشود هیچکدام به نتیجه نمیرسد. کشاورزان هم تصمیم میگیرند که برای رسیدگی به وضعیتشان به تهران و ریاست جمهوری بروند و این ماجرا آغاز درگیریها و تنشهایی است که بین اهالی روستا، مقامات محلی و حتی مأموران امنیتی در مسیر حرکت به سمت پایتخت رخ میدهد.
فرامرز قریبیان که در خروج نقش «رحمت بخشی» را بازی میکند و از رزمندگان سالهای دفاع مقدس است، تصمیمگیرنده خروج از روستاست. خروجی که قرار است تا در دیدار با رئیسجمهور بتواند مشکلات کشاورزان را رفع کند. اما کار به این آسانیها نیست. او با یادآوری ماجرای ابتدای فیلم در روزی که رئیسجمهور برای افتتاح پروژه نفتی به منطقه آنها آمده است و به دلیل نقص فنی، بالگرد رئیسجمهور در مزرعه او فرود میآید به دنبال رفع نقص فنی روستا با مساعدت رئیسجمهور است. نقص فنی که ریشه اصلی نارضایتی روستائیان شده است.
آتشی تقی پور از «خروج» می گوید
آدم تا جگرش آتش نگیرد که اعتراض نمیکند
یکی از کشاورزان معترض، آتش تقی پور است. بازیگران پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون که طی سالهای گذشته هم حضور کمرنگی در عرصه تصویر داشته است. با او درباره خروج حرف زدیم و خواستیم نگاهش را نسبت به این اثر اعتراضی بیان کند. در ادامه می توانید حرفهای او را درباره این فیلم و همکاری با حاتمیکیا بخوانید.
این روزها در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر «خروج» آقای حاتمیکیا اکران شده است. شما هم یکی از بازیگران این فیلم هستید. کمی درباره تجربه حضور در این فیلم برایمان بگویید.
البته این اولین همکاری من و آقای حاتمیکیا نیست و قبل تر هم در سریال «حلقه سبز» را به کارگردانی ایشان بازی کرده ام. می توانم بگویم به عنوان بازیگر و کارگردان، روابط خوبی با هم داریم و حرف همدیگر را خوب می فهمیم. هر دو ترک هستیم و خوب با هم کنار می آییم. البته فیلم خاصی بود و می توانم بگویم بیشتر حرف گوش کردم و هر چه ایشان گفت را انجام دادم.
فیلم را در اکرانهای مردمی جشنواره دیده اید؟
بله.
و دوستش داشتید؟
بله. اما نکاتی هم به نظرم آمده که حتما تماس می گیرم و با او مطرح میکنم.
یعنی انتقادی به فیلم داشتید؟
انتقاد سازنده دارم. نه اینکه بدی فیلم را بگویم، میخواهم خوبی و بدیهایش هر دو را کنار هم بگویم و با آقا ابراهیم مطرح کنم.
حالا آقای حاتمیکیا انتقاد پذیر هستند؟
چرا نباشد؟ آدمها وقتی صمیمانه و بی ریا نظرشان را به هم بگویند اتفاق بدی نمی افتد. بالاخره آدم می فهمد چه کسی دلسوزانه حرف می زند و چه کسی نه.
گفتید در کنار مردم هم فیلم را دیده اید. دوستش داشتند؟
من احساس کردم مردم خوششان آمده است، ولی ما چون خودمان ماست فروش هستیم نمیتوانیم بگوییم ماستمانترش است! ضمن اینکه من یک بار فیلم را دیده ام، باید با یک فاصله زمانی دوباره ببینمش تا بتوانم قضاوت و نگاه منطقی تری داشته باشم. اما در کل کار خوبی از آب درآمده، باز هم ببینمش شاید ایرادهایی از نظر خودم پیدا کنم، اما در مثبت بودن کلیت کار شکی نیست.
موضوع اصلی خروج حول محور یک اعتراض می گردد. این جنبه اعتراضی بودن فیلم هم برایتان جذاب بود؟
خروج در اسلام کلمه شناخته شده ای است و تعریف ویژه ای دارد. نمیدانم منظور آقای حاتمیکیا تا چه حد با مفهوم خروج در دین هم ارتباط داشته و به معنی خروج از اسلام بوده یا خروج از تعهداتی که حکومت دارد. اما درباره اینکه فیلم برایم جذاب بود یا نه، باید بگویم وقتی اثری از حق از دست رفته مردم حرف می زند، مسلما اثری جسورانه است. یعنی کارگردان باید جرات و جسارت بسیاری داشته باشد تا بتواند سراغ چنین سوژهای برود. حاتمیکیا هم درد را خوب فهمیده و هم در بافت فیلم، آن را آنقدر خوب پیش برده که ما به این نتیجه میرسیم که واقعا ناراحت کننده است که به این آدمها جواب داده نشود یا با کم محلی روبهرو شوند.
سرنوشت بازیگران فیلم اما سرنوشت شیرینی نیست.
این فیلم نمونه بارزی است از اعتراضاتی که در طول سالیان شده و حق معترضین در آن نادیده گرفته شده است. بالاخره آدم تا جگرش آتش نگیرد که اعتراض نمیکند. مگر اینکه بگوییم خارجیها ما را وسوسه میکنند، هر چند این موارد هم پیش میآید اما وقتی مردم مشکل دارند، پول ندارند و بیمار هستند باید به آنها رسیدگی شود دیگر. وقتی یک کارگر حقوق نگرفته یعنی چه؟ مگر حضرت رسول نگفته مزد کارگر را پیش از آنکه عرقش خشک شود بپردازید. مگر ما پیرو ایشان نیستیم؟ پس چرا باید به همین گفتههای ساده هم عمل نکنیم؟ چرا نباید با کسی که حق مردم را نادیده می گیرد برخورد شود؟
گفتید شما و آقای حاتمیکیا هر دو ترک هستید و حرف هم را خوب می فهمید. تا به حال پیش آمده سر صحنه هم ترکی حرف بزنید؟
بله. هم ترکی حرف می زنیم و هم نامه نگاری میکنیم. در خروج گاهی برای دستیار آقای حاتمیکیا به ترکی می نوشتم می گفتم بگو خودش برایت ترجمه کند. شما که نمیدانید حاتمیکیا چقدر ترک اصیلی است. من از او سن و سال دارتر هستم. اما اصطلاحاتی را در ترکی بلد است که من نمیدانم. میخواهم از او بپرسم چرا تا به حال به زبان ترکی کار نساخته است.
اگر بسازند دوست دارید شما هم در آن بازی کنید؟
بله. من در آتابای هم ترکی حرف زده ام.
محمد فیلی خروج را سخت ترین و خاص ترین تجربه کاری اش می داند
جایی برای پیرمردها هست
محمد فیلی بازیگر شناخته شده ای است. از نسل بازیگران سالهای دور است. او با سریالهایی چون روزی روزگاری خود را به مردم معرفی کرد و بعدتر هم با بازی درخشان در نقشهایی چون شمر سریال مختارنامه در ذهن مردم ماندگار شد. فیلی حالا هم در خروج حاتمیکیا بازی کرده است. فیلمی که آن را سختترین و خاصترین تجربهاش میداند و بهخاطر بازی در آن از نهایت گرما تا نهایت سرما را تجربه کرده است. هر چند او راضی است از اینکه در اثری اجتماعی و اعتراضی بازی کند.
جذابیت خروج برایتان در چه بود و چه شد که بازی در آن را پذیرفتید؟ و اینکه موضوع فیلم روایت یک اعتراض است آنقدر جذابیت داشت که در تصمیمگیری شما تاثیری بگذارد؟
ما در ابتدای کار فیلمنامه را نخواندیم و بعد از مذاکره با آقای حاتمیکیا بود که درباره بازی کردن در آن تصمیم گرفتیم. این بیستمین فیلم ایشان است و طبعا در تجربه کارگردانی پختگی خاصی را خواهد داشت. به همین دلیل هم دوست داشتم در این کار حضور داشته باشم. این را هم اضافه کنم که فیلمنامه سه روز یکبار به دست ما میرسید و همزمان آن را می خواندیم و بازی می کردیم. در واقع باید بگویم روزانه کار می کردیم.
اینطور شد که شما و جمع دیگری از پیشکسوتها و قدیمیهای سینما دور هم جمع شدید و در یک فیلم بازی کردید.
بله. داستان فیلم ایجاب می کرد ما پیرمردها دور هم جمع شویم. شخصیتهای خروج همه پیرمرد هستند و کشاورزهایی که زمینهایشان از بین رفته و معترض هستند. چون کسی به آنها توجهی نمیکند و وعدهها محقق نمیشود خودشان تصمیم میگیرند بروند و مشکلشان را با رئیس جمهور حل کنند. خیلی جالب بود که ما هم در این فیلم دور هم جمع شدیم و بعد از سالها همدیگر را دیدیم.
پس در فیلمی جمع شدید که سلبریتی محور نیست و نشان میدهد سینما هنوز هم جایی برای پیرمردها دارد.
بله. البته ما خیلی هم پیر نیستیم و دلمان جوان است. اما این هم نکته مهمی است که اشاره کردید. حاتمیکیا نشان داد هنوز هم در سینما جایی برای پیرمردها هست. فیلم علاوه بر موضوع از این نظر هم نسبت به اغلب آثار جشنواره روندی متفاوت دارد. خیلی خوشحالم که در این کار از هر نظر متفاوت حضور داشته ام.
فیلم را در سینماها همراه با مردم دیده اید؟
نه متاسفانه. من زنجان بودم و مشغول کار تازهام. اما به زودی همراه با مردم تماشایش میکنم تا ببینم درباره فیلمی که میخواهد از حق آنها حرف بزند چه نظری دارند.
انتقاداتی نسبت به روند خروج مطرح شده است. آنها را هم نخوانده اید؟
هنوز نه اما قطعا می خوانم. هیچ کاری بینقص نیست و طبیعی است منتقدان و مخاطبان هر کدام نظر خود را بیان کنند. اما من خودم واقعا کار را دوست داشتم، اثری اجتماعی که به درد مردم میپردازد و میرود سراغ نقاط حساسی که کمتر کسی واقعا جسارت پرداختن به آنها را در سینما دارد. امیدوارم این روند ادامه پیدا کند و اعتراضهای مردم بتواند خود را در سینما نشان دهد.
کار کردن با آقای حاتمیکیا چطور بود؟
حاتمیکیا شیوه خاص خودش را دارد. کار کردن با او سخت اما جذاب است، او دکوپاژهای کار را همزمان با دوربین موبایلش انجام میدهد و همین باعث میشد برخی صحنهها را چندین و چند بار تکرار کنیم و در نقشمان جا بیفتیم. شیوه کارگردانی متفاوتی داشتند و خلاصه همه جوره تجربه متفاوتی بود.
پس از این تجربه راضی هستید.
بله اما باید بگویم سخت ترین کار من بود. حدود سهماه در بیابان بودن و تحمل گرمای شدید از یک طرف و تحمل سرمای کاشان و مشهد اردهال در یک طرف دیگر هم مزید بر علت شد و کار را برایمان سخت تر کرد. اما با این همه، تجربه خاص و تازه ای بود.
«خروج» حرف امروز مردم است
من شیراز هستم و هنوز فرصت نکردم که فیلم را ببینم اما باید درباره اش بگویم که «خروج» کار بسیار بسیار سخت و دشواری بود، چون آقای حاتمیکیا جزو کارگردانانی است که به راحتی از سکانسها و اتفاقهایی که باید شکل بگیرد، نمی گذرد. علاوه بر این اتفاق خوب دیگری که در این فیلم برای من وجود داشت، همکاری با خیلی از بازیگران هم نسل خودم مخصوصا آقای فرامرز قریبیان بود. ما بیش از ۲۰ سال قبل در فیلمی به نام «یاغی» (محصول سال ۷۶) هم با یکدیگر کار کرده بودیم و خروج، دومین فیلمی بود که من افتخار داشتم در خدمت ایشان باشم.
من در فیلم خروج نقش یک فرد مومن و روستایی را بازی میکنم که اهالی روستا پشت سرش نماز جماعت می خوانند و به لحاظ چهره، تقریبا تماشاگر همان شکل و شمایل خودم را می بیند. اما این نقش دشواریهایی داشت از جمله این که ملاآقا باید در بخشی از کار سوار تراکتور می شد، مسئله ای که از آن چیزی نمیدانستم و در واقع بلد نبودم که با چنین وسیله ای چطور باید کار کرد، در هر صورت به واسطه قصه آن را یاد گرفتم و کار را پیش بردیم.
همان طور که می دانید خروج داستان روستاییانی است که هر کدام از آنها خانواده یک یا چند شهید هستند و در فضایی که زندگی میکنند مشکلات و سختیهایی دارند که برای آن به فرماندار و هر مسؤولی که میشود مراجعه میکنند؛ در نهایت هم تصمیم می گیرند که با تراکتورهایشان به تهران بیایند و حرفهایشان را بزنند.
قصه این فیلم دارای موضوع اجتماعی بسیار خوبی است و من فکر میکنم که امروز به چنین موضوعات و سوژههایی بسیار نیاز داریم. تا الان هم خیلی از منتقدان از این اثر تعریف کردند و آن را جزو ده فیلم برتر می دانند.
ضمن این که بحث مختص منطقه بهخصوصی نیست و نام هم برده نمیشود که این اتفاقات در چه محیطی می افتد. حتی من در این فیلم آن لهجه شیرازی خودم را هم ندارaم. به عبارت دیگر با یک مقوله اجتماعی جامع روبه رو هستیم که می تواند نگاههای مختلفی را به خود جلب کند.
من در همکاری که با حاتمیکیا داشتم تمام سعیام را کردم که خودم را در اختیار کار بگذارم، ایشان هم به کارش بسیار واaرد است و در ژانر دفاع مقدس کارهای زیادی داشتند و به موضوعات این چنینی معروف اند.
من هم بیشتر در این گونه سینمایی به عنوان بازیگر فعالیت کرده ام. اما هیچ گاه طی این سالها پیش نیامده بود با هم همکاری کنیم و خیلی دلم می خواست با ایشان کار کنم. اصولا هر بازیگری دلش می خواهد با کارگردانی مثل آقای حاتمیکیا کار کند. خب، این اتفاق در خروج افتاد. او انسانی شریف و بسیار والامقام است و خوشحالم در خدمتشان بودم.
در کنار اینها وجه تمایز خروج با خیلی از کارهایی که در چنین قالبی ساخته می شوند این است که این اثر شامل جریان اجتماعی امروز و حرف مردم است. من همیشه گفته ام که در هرژانری حتی کمدی یکی از چیزهای بسیار مهم این است که اثر مفاهیم انسانی داشته باشد چرا که در این صورت است که ماندگار میشود.
این فیلم هم به دور از شعار مجموعه ای از این مفاهیم را در خود دارد، جریانی که باعث میشود با اقبال هم روبه رو شود و مخاطب حس نکند با یکسری شعار و تکرار مواجه شده است.
وقتی با آقای قریبیان صحبت کردم، او هم درباره این کار بیان کرده بود که از متن این اثر خیلی خوشش آمده و دلیل اصلی که آن را پذیرفته همین موضوع است. به هر حال قریبیان هم تحصیلکرده این حوزه است و تجربه کارگردانی هم دارد. او سینما را می فهمد و به قول نوید محمد زاده، قریبیان نگاه خود سینماست.
او تصویر را به خوبی می شناسد و همه اینها کمک زیادی برای این نقش و شکل گیری فضا بود.
مضاف بر اینها انتخابهای آقای حاتمیکیا بسیار درست و به موقع بود چرا که هر کدام از آنها می توانند به اثر و شخصیتها جان بدهند و در نهایت آن اتفاقی که باید را رقم بزنند و باعث شوند تا کار آن طور که باید از آب دربیاید.
بازگشت متفاوت قریبیان
حضور فرامرز قریبیان در آثار مسعود کیمیایی در پیش از انقلاب و در دهه شصت از او یک قهرمان جسور و با اراده درست کرد که در کمال خونسردی میتواند از پس هر اتفاقی بر بیاید. قریبیان با «تجارت» کیمیایی فصل جدیدی در کارنامهاش باز کرد و با «مرد بارانی» توانست شمایل متفاوتی از خود روی پرده نشان دهد. اگر چه دغدغههای کارگردانی هیچ گاه دست از سر بازیگر کهنهکار سینمای ایران برنداشت، اما او همواره جزو جدانشدنی قهرمانهای فیلمهای دهههای 60 و 70 بود. حتی اگر حضورش در «دو نفر و نصفی» ذائقه طنز او را به مخاطب بیشتر نشان داد.
حالا فرامرز قریبیان پس از چند سال دوری از بازیگری در سالی که در سینمای جهان رابرت دنیرو و آل پاچینو دو بازیگر محبوب زندگیاش با «مرد ایرلندی» دوباره روزهای خوش گذشته را تداعی کردهاند، در آستانه 80 سالگی به دنیای سینما برگشته تا آواز قوی خود را با فیلم کنجکاویبرانگیز «خروج» اثر ابراهیم حاتمیکیا سر دهد. قطعا اگر بخواهیم یکی از مهمترین اتفاقات جشنواره فجر امسال را نام ببریم، بازگشت قریبیان ستاره سینمای موج نو و قهرمان بسیاری از فیلمهای درجه یک سینمای ایران است. بازیگری که بازگشت این روزهایش به سینما ما را به یاد فصل به یادماندنی دیالوگهای سید خطاب به قدرت در «گوزنها» میاندازد: وقتی رفتی نفهمیدیم کی رفته حالا که اومدی میفهمیم کی اومده، هنوزم کم حرف میزنی، هنوزم ماتی، هنوز تو چشات عشقه... صفای قدمِت.
برای فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا
هنر اعتراضی، واقعیت را به مردم میگوید
در هیچ کشوری برای اعتراض مردم فیلم نمیسازند بلکه سینما فقط جنبه تجاری دارد و فیلمهای خاص که درباره اعتراض ساخته میشود مختص مردم نیست.
به عنوان مثال زمانی که درباره اعتیاد فیلمی ساخته میشود درباره علل آن صحبت نمیشود زیرا کسی برای دیدن آن فیلم پولی نمیدهد بلکه درگیری چند نفر با پلیس را نشان میدهند زیرا این موضوع بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار می گیرد.
به طور کلی فیلمسازی موفقتر است که فیلمنامه ای بنویسد که بتواند از طریق آن پول درآورد. همچنین مردم بیشتر جذب فیلمهای کمدی میشوند و فیلمهای اجتماعی مخاطبان کمتری دارد. بنابراین فیلمهایی که هیجان را بالا می برند برای مردم ساخته میشود و در نتیجه فیلمی که آگاهی مردم را بالا ببرد ساخته نمیشود. مردم به سمت فیلمی که آنها را به تفکر وادار کند نمی روند در نتیجه اگر گفته میشود که فیلم سیاسی هم ساخته میشود دروغ است.
هنراعتراضی هنری است که واقعیت را به مردم بگوید. اول باید بررسی کنیم مشکل موجود در جامعه از کجا شروع شده است و اگر فردی قانون را رعایت نمیکند چه دلایلی دارد. متاسفانه فیلمها علت را نشان نمی دهند مثلا اگر فردی اعتیاد دارد گفته نمیشود که جامعه از کودکی چه شرایطی برای آن فرد به وجود آورده که به انتها رسیده و معتاد
شده است.
همچنین اگر فردی قاتل میشود باید علل را بررسی کنیم زیرا هیچ کسی یک شبه آدمکش نمیشود. باید راه حلها گفته شود تا یک فیلم کامل باشد.
فیلمهایی که ساخته می شوند ماندگار نمی شوند و علت آن این است که با مردم رو راست نیستند و فقط مادیات را مد نظر قرار میدهند، در صورتیکه وظیفه هنر این است که مشکلات جامعه را بازگو کند.
در هر جامعه ای باید درباره مشکلات سیاسی و اجتماعی صحبت شود و سینما این توانایی را دارد که صدای مردم باشد و علل را ریشه یابی کند.
-
شکنجهگران را شرمنده کردم
-
اگه اون روز ما هم بودیم
-
انتخابات فقط بهنفع شما باشد صحیح است؟
-
هنر اعتراض
-
جنگ در آشیانه «کبوتر»ها
-
دربی با حال خوب
-
سازها برای جشن انقلاب كوك شدند
-
منشور انتخابات
-
دیپلمات آمریکایی: ما داعش را شکست دادیم عراق باید پولش را بپردازد
-
سانحه برای یک هواپیما در فرودگاه استانبول
-
مقتدی صدر:کسی که سلاح علیه عراقیها به دست گرفته، از ما نیست
-
پهلوان در میدان
-
امیدواری کارآفرینان به دستگاه قضا