حسرت روزهای عزت
علی جوادی روزنامهنگار
فوتبال پدیدهای غیرقابل توصیف است. هیجان و عشقی كه به مردم میدهد، بینهایت است. عشقی كه سرما و گرمای هوا را برای تماشاگرانش بیارزش میكند. فوتبال آنقدر قدرتمند است كه میان نویسندگان بزرگ دنیا، شكافی بزرگ
ایجاد كرد.
از خورخه لوییز بورخس، نویسنده فقید آرژانتینی كه به دلیل انگلیسی بودن فوتبال از آن متنفر بود تا ادواردو گالیانو، نویسنده فقید اروگوئهای كه خود رویای فوتبالیست شدن داشت و هنگام جامهای جهانی، در خانهاش را روی همه قفل میكرد.
فوتبال در كشور ما هم قدرتی مثالزدنی دارد. آنقدر كه میان اعضای یك خانواده جنگ رنگی راه میاندازد و دوستان چند ساله را برای یك
90 دقیقه با هم دشمن میكند.
چنین ورزشی، بیتردید نیاز به مدیری مقتدر دارد كه با عشق به ایران و اشراف از نیروی جادویی فوتبال، راه برای رستگاری این ورزش بیابد.
اما در چند سال اخیر، چنین انتخابی ندیدیم. اتفاقاتی كه در این چند سال افتاد، كابوسی وحشتناك برای عاشقان ایران و فوتبال كشور بود. حال زار فوتبال ایران در این روزها، نتیجه مدیریت غیر فوتبالیها بر آن است.
اما اتفاق تلختر در راه است. این مشی، گویا قرار نیست تغییر كند. ورزشی كه مردم را به خیابانها میكشاند این روزها اسیر بازی عدهای شده و عجیب است كه در این بلبشو، وزارت ورزش فقط نقش تماشاگر را بازی میكند و مدیرانش با صراحت میگویند هیچ نظری درباره انتخابات
فوتبال ندارند!
مدیریت حاكم بر فدراسیون، فوتبال ما را تا این حد ذلیل كرد و در این شرایط، حضور مدیران بازنشسته فعلی فدراسیون در همه فهرستهای انتخابات آتی، شگفتانگیز است.
فدراسیون در وضعیت فعلی، به معماری شجاع نیاز دارد كه همه چیز را بكوبد و ساختمانی نو برای فوتبال ویران شده ما بسازد. چنین خصوصیاتی در كدامیك از كاندیداها دیده میشود؟
وزارت ورزش آیا نباید گزینهای مطمئن و مدبر داشته باشد كه با خیال آسوده كلید فدراسیون را به او بسپارد؟ تن بیمار فوتبال، آنقدر نحیف شده كه همه را نگران
كرده است.
فوتبالدوستان حق دارند با اضطراب، وقایع مجمع حیاتی فدراسیون را دنبال كنند. آنها روزهای عزت و آقایی فوتبال ما را دیدهاند و با دیدن این روزها حق دارند
خون گریه كنند.
وزارت ورزش در برابر نگاه پرسشگر فوتبالدوستان ایرانی مسؤول است و باید به آنها و بعد به تاریخ پاسخ دهد كه در این برهه چه تصمیمی برای ترمیم زخمهای فوتبال گرفته است.