تهدیدهای زن صیغهای جانش را گرفت
مرد جوان برای این كه راز همسر صیغهایاش فاش نشود، او را به قتل رساند و جسدش را در باغچه خانه دفن كرد. قاتل پس از چهار سال از دادگاه خواست با قسطی شدن دیه باعث آزادی او شوند.
به گزارش خبرنگار جامجم، بهمن 94، پرونده قتل مرموز زن 40 ساله به نام فرزانه، روی میز پلیس ورامین قرار گرفت. رسیدگی به پرونده با اعلام ناپدید شدن فرزانه توسط یكی از همسایههای او آغاز شد. مرد همسایه در تماس با پلیس گفته بود: «چند روز قبل یكی از همسایههای ما كه زنی میانسال است و تنها زندگی میكند، به خانهمان آمد و گفت فاضلاب خانهاش خراب شده و برای تعمیر آن یك بیل و كلنگ از ما قرض گرفت. اما چند روزی گذشت و زن همسایه بیل و كلنگ را پس نداد و هیچ اثری از خودش هم نیست.»
در تحقیقات محلی پلیس از همسایههای دیگر مشخص شد در چند روز اخیر هیچ فردی ندیده كه فرزانه از خانهاش خارج شده باشد. بنابراین ماموران پلیس بازرسی خانه او را آغاز كرده و متوجه شدند خاك باغچه به هم خورده و در بررسیهای بعدی جسد فرزانه در باغچه خانه خودش كشف شد.
تحقیقات برای یافتن ردی از عامل قتل فرزانه با ردیابی تماسهای مقتول آغاز شد و ماموران را به این نتیجه رساند كه فرزانه با مردی جوان در ارتباط بوده و آن مرد به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و حدود دوماه بعد از وقوع قتل دستگیر شد.
متهم 25 ساله به نام كامیار در برخورد اولیه با ماموران پلیس سعی داشت از بیان حقیقت طفره برود اما بعد از چند روز بالاخره لب به اعتراف گشود و پرده از راز قتل فرزانه برداشت و گفت: «روز حادثه در خانه فرزانه با او جروبحثم شد و با چوبی كه كنار باغچه خانهاش بود،چند ضربه به سرش زدم. وقتی متوجه شدم او جانش را از دست داده، با همان بیل و كلنگی كه خودش برای تعمیر فاضلاب خانه از همسایهاش قرض گرفته بود، باغچه را كندم و جسد فرزانه را دفن كردم.»
با اعتراف متهم به قتل، قرار بازداشت موقت او از سوی دادسرایی جنایی صادر شد؛ اما اولیای دم پرونده شناسایی نشدند. بنابراین متهم از دادگاه تقاضای تعیین تكلیف كرد و معاون اول قوه قضاییه از سوی اولیای دم تقاضای دیه كرده و روز گذشته پرونده برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه كیفری یك استان تهران ارجاع شد.
متهم در جلسه دادگاه در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: «اتهام قتل فرزانه را قبول دارم اما از این كار خیلی پشیمانم. وقتی نوجوان بودم در خیابان با فرزانه آشنا شدم. مدت زیادی با هم رابطه داشتیم و من او را به عقد موقت خودم درآورده بودم. فرزانه به من خیلی علاقه داشت اما به خاطر تفاوت سنی خیلی زیادمان، من نمیتوانستم او را به خانواده ام معرفی كنم. تا این كه خانواده من دختری را برایم در نظر گرفتند و به خواست آنها با آن دختر ازدواج كردم. اما وقتی فرزانه موضوع ازدواجم را فهمید، هر روز با من تماس میگرفت و تهدیدم میكرد اگر همسرم را طلاق ندهم، آبرویم را میبرد. از او خواسته بودم دست از سرم بردارد اما او باز هم مزاحمم میشد.»
متهم در ادامه در مورد روز حادثه گفت: «آن روز فرزانه با من تماس گرفت و گفت فاضلاب خانهام خراب شده و به همین بهانه از من تقاضای كمك كرد. وقتی به خانهاش رسیدم باز جر و بحثمان شد و میگفت موضوع ارتباطمان را به همسرم خواهد گفت. من هم به قدری عصبانی بودم كه او را به قتل رساندم و جسدش را در باغچه دفن كردم.»
متهم در آخر گفت: «از كرده خود پشیمانم و توانایی پرداخت نقدی دیه را ندارم. از دادگاه تقاضا دارم دیه را قسطبندی كنید.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم،ختم جلسه را اعلام كرده و برای صدور رای وارد شور شدند.
به گزارش خبرنگار جامجم، بهمن 94، پرونده قتل مرموز زن 40 ساله به نام فرزانه، روی میز پلیس ورامین قرار گرفت. رسیدگی به پرونده با اعلام ناپدید شدن فرزانه توسط یكی از همسایههای او آغاز شد. مرد همسایه در تماس با پلیس گفته بود: «چند روز قبل یكی از همسایههای ما كه زنی میانسال است و تنها زندگی میكند، به خانهمان آمد و گفت فاضلاب خانهاش خراب شده و برای تعمیر آن یك بیل و كلنگ از ما قرض گرفت. اما چند روزی گذشت و زن همسایه بیل و كلنگ را پس نداد و هیچ اثری از خودش هم نیست.»
در تحقیقات محلی پلیس از همسایههای دیگر مشخص شد در چند روز اخیر هیچ فردی ندیده كه فرزانه از خانهاش خارج شده باشد. بنابراین ماموران پلیس بازرسی خانه او را آغاز كرده و متوجه شدند خاك باغچه به هم خورده و در بررسیهای بعدی جسد فرزانه در باغچه خانه خودش كشف شد.
تحقیقات برای یافتن ردی از عامل قتل فرزانه با ردیابی تماسهای مقتول آغاز شد و ماموران را به این نتیجه رساند كه فرزانه با مردی جوان در ارتباط بوده و آن مرد به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و حدود دوماه بعد از وقوع قتل دستگیر شد.
متهم 25 ساله به نام كامیار در برخورد اولیه با ماموران پلیس سعی داشت از بیان حقیقت طفره برود اما بعد از چند روز بالاخره لب به اعتراف گشود و پرده از راز قتل فرزانه برداشت و گفت: «روز حادثه در خانه فرزانه با او جروبحثم شد و با چوبی كه كنار باغچه خانهاش بود،چند ضربه به سرش زدم. وقتی متوجه شدم او جانش را از دست داده، با همان بیل و كلنگی كه خودش برای تعمیر فاضلاب خانه از همسایهاش قرض گرفته بود، باغچه را كندم و جسد فرزانه را دفن كردم.»
با اعتراف متهم به قتل، قرار بازداشت موقت او از سوی دادسرایی جنایی صادر شد؛ اما اولیای دم پرونده شناسایی نشدند. بنابراین متهم از دادگاه تقاضای تعیین تكلیف كرد و معاون اول قوه قضاییه از سوی اولیای دم تقاضای دیه كرده و روز گذشته پرونده برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه كیفری یك استان تهران ارجاع شد.
متهم در جلسه دادگاه در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: «اتهام قتل فرزانه را قبول دارم اما از این كار خیلی پشیمانم. وقتی نوجوان بودم در خیابان با فرزانه آشنا شدم. مدت زیادی با هم رابطه داشتیم و من او را به عقد موقت خودم درآورده بودم. فرزانه به من خیلی علاقه داشت اما به خاطر تفاوت سنی خیلی زیادمان، من نمیتوانستم او را به خانواده ام معرفی كنم. تا این كه خانواده من دختری را برایم در نظر گرفتند و به خواست آنها با آن دختر ازدواج كردم. اما وقتی فرزانه موضوع ازدواجم را فهمید، هر روز با من تماس میگرفت و تهدیدم میكرد اگر همسرم را طلاق ندهم، آبرویم را میبرد. از او خواسته بودم دست از سرم بردارد اما او باز هم مزاحمم میشد.»
متهم در ادامه در مورد روز حادثه گفت: «آن روز فرزانه با من تماس گرفت و گفت فاضلاب خانهام خراب شده و به همین بهانه از من تقاضای كمك كرد. وقتی به خانهاش رسیدم باز جر و بحثمان شد و میگفت موضوع ارتباطمان را به همسرم خواهد گفت. من هم به قدری عصبانی بودم كه او را به قتل رساندم و جسدش را در باغچه دفن كردم.»
متهم در آخر گفت: «از كرده خود پشیمانم و توانایی پرداخت نقدی دیه را ندارم. از دادگاه تقاضا دارم دیه را قسطبندی كنید.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم،ختم جلسه را اعلام كرده و برای صدور رای وارد شور شدند.
تیتر خبرها
-
دستگیری 16 محتكر در عملیات پلیس امنیت اقتصادی
-
كلاهبرداری به بهانه سرمایهگذاری میلیاردی در كیش
-
150 دقیقه دفاع در برابر 11 پزشك جنایی
-
سرقت خودرو با دختر 2 ماهه
-
قتل مرموز راننده اسنپ در لواسان
-
بازداشت مرد كارگردان به خاطر مرگ مشكوك همسرش
-
كشف جسد مرد ناشناس در رودخانه كن
-
تهدیدهای زن صیغهای جانش را گرفت
-
مرد شیشهای دوستش را كشت