چهرههای سینمایی 98
فرامرز قریبیان
دروغ چرا؟ وقتی اولین بار شنیدیم و خواندیم که فرامرز قریبیان قرار است نقش اصلی فیلم خروج، تازهترین اثر ابراهیم حاتمیکیا را بازی کند تعجب کردیم. چون در ظاهر، خط و ربطی میان جهان فکری و کارنامه سینمایی حاتمیکیا و دنیای شخصی و بازیگری قریبیان وجود نداشت، اما در عالم سینما باید منتظر هر همکاری نامتعارفی باشیم. ضمن این که با تمرکز دقیقتر به کارنامه این دو سینماگر، به تم مشترک اعتراض در شمایل فیلمسازی و بازیگری آنها پی بردیم. خروج و نقش رحمت بخشی، تلاقیِ خشم و اعتراضِ قدرت گوزنها و فریاد پرگلایه حاج کاظم آژانس شیشهای بود. این همکاری، مهمترین دستاورد خروج شد و این بازی تماشایی قریبیان بود که بار فیلم را به دوش میکشید و باعث میشد کم و کاستی های دیگر اثر چندان به چشم نیاید. با این حال خداحافظی غیرمنتظره این بازیگر کهنهکار در نشست رسانهای خروج در جشنواره فیلم فجر، کام دوستدارانش را تلخ کرد.
شهاب حسینی
امسال سال عجیبی برای شهاب حسینی بود و نام او به ویژه در نیمه دوم سال بارها شنیده شد و هر گفتار و رفتار و اتفاق مربوط به او واکنشهایی را به دنبال داشت. مجموع این رویدادها - چه در متن و چه مرتبط با حاشیه و جنجال و میزان بازخورد آنها در عرصه سینما، رسانه و فضای مجازی- شهاب حسینی را به مهمترین چهره سینمایی سال 98 تبدیل میکند. شهاب حسینی با وجود این که امسال ظاهرا فعالیت آنچنانی در عرصه بازیگری نداشت و کم کارتر از همیشه به نظر می رسید، اما پخش و اکران چند فیلمی که او سال پیش و حتی قبلتر انجام داده بود، باعث شد نام این بازیگر در طول سال همچنان مطرح باشد و غیبت و گزیدهکاریاش چندان احساس نشود. حضور به عنوان راوی شکرستان در نوروز 98 و اکران سه فیلم نبات، هزارتو و خانه پدری، کفایت میکرد تا از او به عنوان یکی از چهره های سینمایی سال نام ببریم، اما این کارنامه به همین جا محدود نمی شود و حسینی با دو فیلم هم در جشنواره فیلم فجر حاضر بود؛ اولی "آن شب" که در بخش نگاه نو حضور داشت و دومی "شین" که به عنوان فیلم خارج از بخش مسابقه، تنها یک نمایش در سینمای رسانه داشت. نکته جالب و مشترک این دو فیلم، روایت در ژانر ترسناک بود.
یکی دیگر از اخبار مهم درباره حسینی، بازی او در نقش شمس تبریزی در فیلم مست عشق حسن فتحی بود. شهاب حسینی و حسن فتحی پیشتر هم همکاریهای موفق و ماندگاری با یکدیگر داشتند؛ اولی سریال تلویزیونی مدار صفر درجه که شهاب حسینی در آن نقش حبیب پارسا را بازی میکرد و دومی هم سریال شبکه نمایش خانگی شهرزاد در سه فصل که شهاب حسینی در آن نقش قباد دیوانسالار را به عهده داشت. باوجود این که حسینی در این مجموعه، در قالب یک نقش تقریبا منفی و در هیبت یک وارث خاندان مافیایی ظاهر میشد و برای رسیدن به عشقش شهرزاد از هیچ رفتاری دریغ نمیکرد، اما بیشتر تماشاگران او را به شخصیت مثبت فرهاد ترجیح میدادند. انتشار نامهای مبنی بر انتقاد از تحریمکنندگان جشنواره فیلم فجر، نامهسرگشاده به رئیسجمهور درباره رفع ممنوعیت حضور بهروز وثوقی در سینما، انتقاد صریح از مسعود کیمیایی به دلیل «تفرقه افکنی»، دیدار با رابرت دنیرو و دریافت نشان شوالیه کشور فرانسه، از دیگر مواردی است که شهاب حسینی را در صدر چهره های سینمایی سال قرار می دهد.
نوید محمدزاده
صحبت های سال گذشته نوید محمدزاده در نشست رسانه ای فیلم سرخپوست در جشنواره فیلم فجر نشان داد با بازیگر مستعدی روبهرو هستیم که فکرشده، با هدف و با برنامهریزی پیش میرود. محمدزاده در آن نشست گفته بود: «قطعا سال بعد من در فجر فیلم نخواهم داشت. برای این که کمی به گذشته برگردند و فیلم های من را مرور کنند و همه کارهایی که من کردم را ببینند، برای همین احساس میکنم نباید فیلم داشته باشم.» محمدزاده به حرفش عمل کرد و امسال، فیلمی در جشنواره فیلم فجر نداشت و باتوجه به حضور و درخشش در چند دوره اخیر، یکی از مهمترین غایبان این رویداد بود. تنها حضور تصویری امسال او در سریال شبکه نمایش خانگی «قورباغه» ساخته هومن سیدی بود که احتمالا سال بعد منتشر خواهد شد.
اما اکران دو فیلم متری شیش و نیم و سرخپوست و دو نقشآفرینی کاملا متفاوت از محمدزاده، به اندازه کافی دلیل موجهی برای چهرهبودن این بازیگر در سال 98 است؛ محمدزاده به قدری درست و کنترل شده، نقش یک قاچاقچی مواد مخدر (ناصر خاکزاد) و یک رئیس زندان (سرگرد نعمت جاهد) را در این دو فیلم، متفاوت و دور از هم بازی کرد که همه آن شائبهها و اتهامات بازی عصبی کلیشه ای را یکجا از بین برد. از اهمیت این دو نقشآفرینی و لحظات درخشان بازیگری محمدزاده در آنها همین بس که بسیار دستمایه شوخی و دابسمش در فضای مجازی قرار گرفت، کاری که پیشتر دوستداران او با سکانسهایی از فیلمهای مهم دیگرش همچون ابد و یک روز و مغزهای کوچک زنگزده نیز کرده بودند.
محمدزاده همچنین امسال برای بازی خوبش در سرخپوست، جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد بیست و یکمین جشن سینمای ایران را هم دریافت کرد. او به جز اینها، همراه نرگس آبیار و مظفر اوزدمیر (بازیگر فیلمهای نوری بیلگه جیلان)، یکی از داوران جشنواره جهانی فیلم فجر هم بود.
اما فارغ از سینما، بیشترین تمرکز محمدزاده امسال در خانه اولش تئاتر بود؛ از حمایت از کارگردانهای جوان با تهیهکنندگی بگیرید تا بازی در نمایشهای قهوه قجری به کارگردانی آتیلا پسیانی و بیگانه در خانه به کارگردانی سیدمحمد مساوات که در این یکی نقش یک پیرزن آلمانی را بازی میکرد و برای بازی در آن، جایزه ویژهای را هم از جشنواره تئاتر فجر دریافت کرد. جالب اینجاست که خبری از نام او در شناسنامه بازیگران کار نبود و برای غافلگیری تماشاگران، اسمش را به این شکل تغییر داده بودند: دینو زمام حدده.
جواد عزتی
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم الان جواد عزتی، اولویت اصلی بسیاری از کارگردانهای سینمای ایران برای بازی در فیلمهاست. یک ایده اولیه و یک فیلمنامه تقریبا استاندارد و یک جواد عزتی آماده، این روزها فرمول خوبی برای اعتبار و موفقیت فیلمها و فروش بالای آنها در گیشه است. خوشبختانه هنوز پرکاری عزتی، تاثیری منفی بر کیفیت بازیگریاش نگذاشته و سینمای ایران هنوز میتواند از ظرفیت او بهره ببرد، اما قطعا عزتی باید در ادامه برنامهریزی مناسبی برای حفظ این موفقیت و این جایگاه داشته باشد.
این بازیگر دوستداشتنی امسال پنج فیلم در اکران داشت: چهار انگشت، ما همه با هم هستیم، جهان با من برقص، ماجرای نیمروز2: رد خون و جاندار. عزتی در جشنواره اخیر فیلم فجر هم با پنج فیلم آتابای، شنای پروانه، مغز استخوان، دوزیست و خورشید حاضر بود که هر کدام از نقشها ویژگیها و سختیهای خاص خود را برای بازی داشت. اگر سعید راد (به عنوان تنها بازیگر ترکیب داوران جشنواره) کمی با عزتی مهربانتر بود و خاطره بد و «تهوع آوری» از رقص او و عطاران در هزارپا نداشت، شاید حالا جواد عزتی، اولین سیمرغ بازیگریاش را برای بازی در آتابای به خانه برده بود.
دروغ چرا؟ وقتی اولین بار شنیدیم و خواندیم که فرامرز قریبیان قرار است نقش اصلی فیلم خروج، تازهترین اثر ابراهیم حاتمیکیا را بازی کند تعجب کردیم. چون در ظاهر، خط و ربطی میان جهان فکری و کارنامه سینمایی حاتمیکیا و دنیای شخصی و بازیگری قریبیان وجود نداشت، اما در عالم سینما باید منتظر هر همکاری نامتعارفی باشیم. ضمن این که با تمرکز دقیقتر به کارنامه این دو سینماگر، به تم مشترک اعتراض در شمایل فیلمسازی و بازیگری آنها پی بردیم. خروج و نقش رحمت بخشی، تلاقیِ خشم و اعتراضِ قدرت گوزنها و فریاد پرگلایه حاج کاظم آژانس شیشهای بود. این همکاری، مهمترین دستاورد خروج شد و این بازی تماشایی قریبیان بود که بار فیلم را به دوش میکشید و باعث میشد کم و کاستی های دیگر اثر چندان به چشم نیاید. با این حال خداحافظی غیرمنتظره این بازیگر کهنهکار در نشست رسانهای خروج در جشنواره فیلم فجر، کام دوستدارانش را تلخ کرد.
شهاب حسینی
امسال سال عجیبی برای شهاب حسینی بود و نام او به ویژه در نیمه دوم سال بارها شنیده شد و هر گفتار و رفتار و اتفاق مربوط به او واکنشهایی را به دنبال داشت. مجموع این رویدادها - چه در متن و چه مرتبط با حاشیه و جنجال و میزان بازخورد آنها در عرصه سینما، رسانه و فضای مجازی- شهاب حسینی را به مهمترین چهره سینمایی سال 98 تبدیل میکند. شهاب حسینی با وجود این که امسال ظاهرا فعالیت آنچنانی در عرصه بازیگری نداشت و کم کارتر از همیشه به نظر می رسید، اما پخش و اکران چند فیلمی که او سال پیش و حتی قبلتر انجام داده بود، باعث شد نام این بازیگر در طول سال همچنان مطرح باشد و غیبت و گزیدهکاریاش چندان احساس نشود. حضور به عنوان راوی شکرستان در نوروز 98 و اکران سه فیلم نبات، هزارتو و خانه پدری، کفایت میکرد تا از او به عنوان یکی از چهره های سینمایی سال نام ببریم، اما این کارنامه به همین جا محدود نمی شود و حسینی با دو فیلم هم در جشنواره فیلم فجر حاضر بود؛ اولی "آن شب" که در بخش نگاه نو حضور داشت و دومی "شین" که به عنوان فیلم خارج از بخش مسابقه، تنها یک نمایش در سینمای رسانه داشت. نکته جالب و مشترک این دو فیلم، روایت در ژانر ترسناک بود.
یکی دیگر از اخبار مهم درباره حسینی، بازی او در نقش شمس تبریزی در فیلم مست عشق حسن فتحی بود. شهاب حسینی و حسن فتحی پیشتر هم همکاریهای موفق و ماندگاری با یکدیگر داشتند؛ اولی سریال تلویزیونی مدار صفر درجه که شهاب حسینی در آن نقش حبیب پارسا را بازی میکرد و دومی هم سریال شبکه نمایش خانگی شهرزاد در سه فصل که شهاب حسینی در آن نقش قباد دیوانسالار را به عهده داشت. باوجود این که حسینی در این مجموعه، در قالب یک نقش تقریبا منفی و در هیبت یک وارث خاندان مافیایی ظاهر میشد و برای رسیدن به عشقش شهرزاد از هیچ رفتاری دریغ نمیکرد، اما بیشتر تماشاگران او را به شخصیت مثبت فرهاد ترجیح میدادند. انتشار نامهای مبنی بر انتقاد از تحریمکنندگان جشنواره فیلم فجر، نامهسرگشاده به رئیسجمهور درباره رفع ممنوعیت حضور بهروز وثوقی در سینما، انتقاد صریح از مسعود کیمیایی به دلیل «تفرقه افکنی»، دیدار با رابرت دنیرو و دریافت نشان شوالیه کشور فرانسه، از دیگر مواردی است که شهاب حسینی را در صدر چهره های سینمایی سال قرار می دهد.
نوید محمدزاده
صحبت های سال گذشته نوید محمدزاده در نشست رسانه ای فیلم سرخپوست در جشنواره فیلم فجر نشان داد با بازیگر مستعدی روبهرو هستیم که فکرشده، با هدف و با برنامهریزی پیش میرود. محمدزاده در آن نشست گفته بود: «قطعا سال بعد من در فجر فیلم نخواهم داشت. برای این که کمی به گذشته برگردند و فیلم های من را مرور کنند و همه کارهایی که من کردم را ببینند، برای همین احساس میکنم نباید فیلم داشته باشم.» محمدزاده به حرفش عمل کرد و امسال، فیلمی در جشنواره فیلم فجر نداشت و باتوجه به حضور و درخشش در چند دوره اخیر، یکی از مهمترین غایبان این رویداد بود. تنها حضور تصویری امسال او در سریال شبکه نمایش خانگی «قورباغه» ساخته هومن سیدی بود که احتمالا سال بعد منتشر خواهد شد.
اما اکران دو فیلم متری شیش و نیم و سرخپوست و دو نقشآفرینی کاملا متفاوت از محمدزاده، به اندازه کافی دلیل موجهی برای چهرهبودن این بازیگر در سال 98 است؛ محمدزاده به قدری درست و کنترل شده، نقش یک قاچاقچی مواد مخدر (ناصر خاکزاد) و یک رئیس زندان (سرگرد نعمت جاهد) را در این دو فیلم، متفاوت و دور از هم بازی کرد که همه آن شائبهها و اتهامات بازی عصبی کلیشه ای را یکجا از بین برد. از اهمیت این دو نقشآفرینی و لحظات درخشان بازیگری محمدزاده در آنها همین بس که بسیار دستمایه شوخی و دابسمش در فضای مجازی قرار گرفت، کاری که پیشتر دوستداران او با سکانسهایی از فیلمهای مهم دیگرش همچون ابد و یک روز و مغزهای کوچک زنگزده نیز کرده بودند.
محمدزاده همچنین امسال برای بازی خوبش در سرخپوست، جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد بیست و یکمین جشن سینمای ایران را هم دریافت کرد. او به جز اینها، همراه نرگس آبیار و مظفر اوزدمیر (بازیگر فیلمهای نوری بیلگه جیلان)، یکی از داوران جشنواره جهانی فیلم فجر هم بود.
اما فارغ از سینما، بیشترین تمرکز محمدزاده امسال در خانه اولش تئاتر بود؛ از حمایت از کارگردانهای جوان با تهیهکنندگی بگیرید تا بازی در نمایشهای قهوه قجری به کارگردانی آتیلا پسیانی و بیگانه در خانه به کارگردانی سیدمحمد مساوات که در این یکی نقش یک پیرزن آلمانی را بازی میکرد و برای بازی در آن، جایزه ویژهای را هم از جشنواره تئاتر فجر دریافت کرد. جالب اینجاست که خبری از نام او در شناسنامه بازیگران کار نبود و برای غافلگیری تماشاگران، اسمش را به این شکل تغییر داده بودند: دینو زمام حدده.
جواد عزتی
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم الان جواد عزتی، اولویت اصلی بسیاری از کارگردانهای سینمای ایران برای بازی در فیلمهاست. یک ایده اولیه و یک فیلمنامه تقریبا استاندارد و یک جواد عزتی آماده، این روزها فرمول خوبی برای اعتبار و موفقیت فیلمها و فروش بالای آنها در گیشه است. خوشبختانه هنوز پرکاری عزتی، تاثیری منفی بر کیفیت بازیگریاش نگذاشته و سینمای ایران هنوز میتواند از ظرفیت او بهره ببرد، اما قطعا عزتی باید در ادامه برنامهریزی مناسبی برای حفظ این موفقیت و این جایگاه داشته باشد.
این بازیگر دوستداشتنی امسال پنج فیلم در اکران داشت: چهار انگشت، ما همه با هم هستیم، جهان با من برقص، ماجرای نیمروز2: رد خون و جاندار. عزتی در جشنواره اخیر فیلم فجر هم با پنج فیلم آتابای، شنای پروانه، مغز استخوان، دوزیست و خورشید حاضر بود که هر کدام از نقشها ویژگیها و سختیهای خاص خود را برای بازی داشت. اگر سعید راد (به عنوان تنها بازیگر ترکیب داوران جشنواره) کمی با عزتی مهربانتر بود و خاطره بد و «تهوع آوری» از رقص او و عطاران در هزارپا نداشت، شاید حالا جواد عزتی، اولین سیمرغ بازیگریاش را برای بازی در آتابای به خانه برده بود.