چرا همچنان در برابر بارش سنگین و سیلاب تاب آور نیستیم؟
دکتر مهدی زارع عضو وابسته شاخه زمین شناسی فرهنگستان علوم
سیلهای امسال در فروردین 1399 به ویژه منطقه شرق کشور، که حدود 75 درصد بارشها حتی نسبت به سال آبی ماقبل (98-97) نیز بیشتر بوده است، موجب خسارات و تلفاتی در جنوب استان کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی شده است. دلایل آسیبها به ویژه 22 نفر تلفات گزارش شده تا 22 فروردین 99، به نظر میرسد همچنان به صورت کلاسیک مشابه دلایل سیلابهای سالهای قبل است.
در سیلی که فروردین 98 در گلستان اتفاق افتاد، حدود 100درصد بارش سالانه در کمتر از پنج روز اتفاق افتاد. به نحوی که صد میلیمتر باران فقط در یک روز در گلستان آمد. با توجه به فرسایش شدید خاک و بهرهبرداری بی رویه از جنگلها و عملا تخریب شدید جنگل، ظرفیت سدها پر شده و در واقع رسوبات، مخازن سد وشمگیر، سد گلستان و سد البرز را پر کرده بود. سد وشمگیر که سال 49 بهره برداری شده بود و در آستانه 50سالگی عملا پر بود؛ رودخانههای گرگان رود و اترک و قره سو لایروبی نشده بود و علاوه بر آن ساخت پارک و تجهیزات در این رودخانهها رخ داده و همچنان ادامه دارد.
مردمی که بر اثر این بارندگیهای شدید این آسیبها را دیدند خیلی مظلوم واقع شدند؛ چون اسمی از سیل در بعضی نواحی آسیب دیده به دلیل عدم آبگرفتگی نبوده و نیست، ولی تحت اثر همان بارندگیهای شدید قرار گرفتهاند. مردم زمینهای پایین دست
سد وشمگیر را دستکاری کرده و در آن ساختمان و تاسیسات ساختهاند. یعنی در بخشهایی، مسیر رودخانه را شخم زده و کشاورزی کردهاند. در تمام سدهای ایران، تقریبا بدون استثنا، میتوان این را مشاهده کرد که وقتی سدی احداث میشود، در بالادست سد یک سری روستا زیر آب میروند و در پایین دست سد، خوشبخت میشوند؛ چون سد در بالا دست آب را تنظیم کرده است، آب کنترل میشود و ساکنان روستاها هر چه بیشتر به رودخانه نزدیک میشوند و از این آب تنظیم شده بهره برداری میکنند که این مساله به تدریج موجب گرفتاری بزرگی میشود و در صورت مماشات با کسانی که به سمت حریم و بستر رودخانه ساخت و ساز کرده و نزدیک شدهاند، بهتدریج در بستر رودخانه هم کشاورزی میکنند. چون خاک آن خیلی حاصلخیز است. این امر در زمان بارندگی منجر به مشکل میشود. سیل در تمام نواحی آبگیری شده، موجب میشود خانهها پر آب و گل و لجن و ... شوند. با توجه به کمبود تجهیزات مثلا قایق که برای دسترسی نیروهای امدادی و غیره مورد نیاز است، این مردم در مضیقه قرار میگیرند، به ویژه هر بار که مسوولی برای بازدید میآید، بیشتر قایقها بسیج میشوند. نگارنده از افرادی که کار امدادی میکردند شنید در زمان هر بازدید رسمی در روند عادی کار شان اختلال ایجاد میشود. به علاوه یکی از مشکلات دیگر آن است که این سیل با خود زباله آورده و آن را به داخل خانهها برده است. جدا کردن این فضولات از زندگی مردم، یکی از تبعات بسیار سخت و سنگین سیل است . چیزی که در زمان سیل جاری است، آب نیست، لجن است که بعد از مدتی خشک میشود و کندن و بیرون کشیدن آن عملیاتی بسیار سخت و سنگین است. یکی دیگر از مشکلات، ساختن پارک در داخل رودخانه است که البته در همه جای ایران میبینیم و گرفتاری وسیعی در کل کشور برای شهرهای ما ایجاد کرده است. این پارک سازی وسط رودخانه موجب تقویت احتمال سیلابی شدن رودخانه هنگام هر بارش شدیدی است. ولی پدیده ای که متاسفانه مرتبط با بارندگی سنگین است ولی اصلا دیده و گزارش نمیشود (یعنی خبرگزاریها و رسانهها معمولا سراغ آن نمیروند ) پدیده زمین لغزش است؛ پدیده ای که در سیلابهای بهار 1398در حدود 40 هزار کیلومتر راه روستایی ایران را یا کاملا تخریب کرد یا به آنها آسیب جدی زد. در چند روستای شهرستان مینودشت از روستای صفیآباد و روستای قلعه قافه بالا تقریبا همه مردم خانهها یشان را از دست دادند. این بارش سنگین موجب لغزش شده بود واین لغزش ظرف مدت 20 روز، به طور عجیبی هر موقعیتی را که با GPS اندازهگیری شده بود، حدود 12 متر افقی و حدود چهار تا شش متر قائم جا به جا کرده بود. در این زمین لغزشها از خانههای قدیمی و کاهگلی گرفته تا خانههای جدید همه از بین رفت. در روستای صفی آباد مینودشت، لغزش خیلی بزرگی اتفاق افتاد که در محل یک لغزش قدیمی بود؛ بخشی از روستا را هم تخریب کرد. در اینجا مساله جدی، خط لوله گاز بود. مطلبی که آسیب سیل نیست ولی بر اثر بارندگی شدید ایجاد شده است. یعنی اگرچه مرتبط با سیل نیست ولی زندگی مردم را مختل و خیلی چیزها را خراب کرده است . این سرعت لغزش واقعا حیرت انگیز بود. طی چهار روز تقریبا حدود هشت متر افقی و شش متر قائم جابهجایی اتفاق افتاد. خیلی از مردم ایران با اینکه سیل در محل زندگی شان اتفاق نیفتاده، اما در این بارشها آسیب دیدهاند. در واقع اگرچه سیل زده نیستند، ولی تبعات بارندگیهای سنگین موجب آسیب شده و زندگی آنها را از بین برده است. برخی کارشناسان معتقدند به جای آسیبهای سیلاب باید آسیبهای بارندگیهای سنگین یعنی اتفاقات مرتبط با بارندگیهای سنگین و شدید را به کار برد؛ چون آبگرفتگی و سیل تنها یکی از تبعات بارندگی سنگین است.
در سیلی که فروردین 98 در گلستان اتفاق افتاد، حدود 100درصد بارش سالانه در کمتر از پنج روز اتفاق افتاد. به نحوی که صد میلیمتر باران فقط در یک روز در گلستان آمد. با توجه به فرسایش شدید خاک و بهرهبرداری بی رویه از جنگلها و عملا تخریب شدید جنگل، ظرفیت سدها پر شده و در واقع رسوبات، مخازن سد وشمگیر، سد گلستان و سد البرز را پر کرده بود. سد وشمگیر که سال 49 بهره برداری شده بود و در آستانه 50سالگی عملا پر بود؛ رودخانههای گرگان رود و اترک و قره سو لایروبی نشده بود و علاوه بر آن ساخت پارک و تجهیزات در این رودخانهها رخ داده و همچنان ادامه دارد.
مردمی که بر اثر این بارندگیهای شدید این آسیبها را دیدند خیلی مظلوم واقع شدند؛ چون اسمی از سیل در بعضی نواحی آسیب دیده به دلیل عدم آبگرفتگی نبوده و نیست، ولی تحت اثر همان بارندگیهای شدید قرار گرفتهاند. مردم زمینهای پایین دست
سد وشمگیر را دستکاری کرده و در آن ساختمان و تاسیسات ساختهاند. یعنی در بخشهایی، مسیر رودخانه را شخم زده و کشاورزی کردهاند. در تمام سدهای ایران، تقریبا بدون استثنا، میتوان این را مشاهده کرد که وقتی سدی احداث میشود، در بالادست سد یک سری روستا زیر آب میروند و در پایین دست سد، خوشبخت میشوند؛ چون سد در بالا دست آب را تنظیم کرده است، آب کنترل میشود و ساکنان روستاها هر چه بیشتر به رودخانه نزدیک میشوند و از این آب تنظیم شده بهره برداری میکنند که این مساله به تدریج موجب گرفتاری بزرگی میشود و در صورت مماشات با کسانی که به سمت حریم و بستر رودخانه ساخت و ساز کرده و نزدیک شدهاند، بهتدریج در بستر رودخانه هم کشاورزی میکنند. چون خاک آن خیلی حاصلخیز است. این امر در زمان بارندگی منجر به مشکل میشود. سیل در تمام نواحی آبگیری شده، موجب میشود خانهها پر آب و گل و لجن و ... شوند. با توجه به کمبود تجهیزات مثلا قایق که برای دسترسی نیروهای امدادی و غیره مورد نیاز است، این مردم در مضیقه قرار میگیرند، به ویژه هر بار که مسوولی برای بازدید میآید، بیشتر قایقها بسیج میشوند. نگارنده از افرادی که کار امدادی میکردند شنید در زمان هر بازدید رسمی در روند عادی کار شان اختلال ایجاد میشود. به علاوه یکی از مشکلات دیگر آن است که این سیل با خود زباله آورده و آن را به داخل خانهها برده است. جدا کردن این فضولات از زندگی مردم، یکی از تبعات بسیار سخت و سنگین سیل است . چیزی که در زمان سیل جاری است، آب نیست، لجن است که بعد از مدتی خشک میشود و کندن و بیرون کشیدن آن عملیاتی بسیار سخت و سنگین است. یکی دیگر از مشکلات، ساختن پارک در داخل رودخانه است که البته در همه جای ایران میبینیم و گرفتاری وسیعی در کل کشور برای شهرهای ما ایجاد کرده است. این پارک سازی وسط رودخانه موجب تقویت احتمال سیلابی شدن رودخانه هنگام هر بارش شدیدی است. ولی پدیده ای که متاسفانه مرتبط با بارندگی سنگین است ولی اصلا دیده و گزارش نمیشود (یعنی خبرگزاریها و رسانهها معمولا سراغ آن نمیروند ) پدیده زمین لغزش است؛ پدیده ای که در سیلابهای بهار 1398در حدود 40 هزار کیلومتر راه روستایی ایران را یا کاملا تخریب کرد یا به آنها آسیب جدی زد. در چند روستای شهرستان مینودشت از روستای صفیآباد و روستای قلعه قافه بالا تقریبا همه مردم خانهها یشان را از دست دادند. این بارش سنگین موجب لغزش شده بود واین لغزش ظرف مدت 20 روز، به طور عجیبی هر موقعیتی را که با GPS اندازهگیری شده بود، حدود 12 متر افقی و حدود چهار تا شش متر قائم جا به جا کرده بود. در این زمین لغزشها از خانههای قدیمی و کاهگلی گرفته تا خانههای جدید همه از بین رفت. در روستای صفی آباد مینودشت، لغزش خیلی بزرگی اتفاق افتاد که در محل یک لغزش قدیمی بود؛ بخشی از روستا را هم تخریب کرد. در اینجا مساله جدی، خط لوله گاز بود. مطلبی که آسیب سیل نیست ولی بر اثر بارندگی شدید ایجاد شده است. یعنی اگرچه مرتبط با سیل نیست ولی زندگی مردم را مختل و خیلی چیزها را خراب کرده است . این سرعت لغزش واقعا حیرت انگیز بود. طی چهار روز تقریبا حدود هشت متر افقی و شش متر قائم جابهجایی اتفاق افتاد. خیلی از مردم ایران با اینکه سیل در محل زندگی شان اتفاق نیفتاده، اما در این بارشها آسیب دیدهاند. در واقع اگرچه سیل زده نیستند، ولی تبعات بارندگیهای سنگین موجب آسیب شده و زندگی آنها را از بین برده است. برخی کارشناسان معتقدند به جای آسیبهای سیلاب باید آسیبهای بارندگیهای سنگین یعنی اتفاقات مرتبط با بارندگیهای سنگین و شدید را به کار برد؛ چون آبگرفتگی و سیل تنها یکی از تبعات بارندگی سنگین است.
تیتر خبرها
-
كرونا؛ عصر دیگردیسی جهان
-
نبرد تــولید و کووید
-
ملت ایران در آزمون کرونا خوش درخشید
-
مکتب آنلاین با اعمال شاقه!
-
بغداد نفس كشید
-
این حقوق، کارگر نیست
-
خودم اینجا دلم سیستان و بلوچستان
-
قتل مهمان با برق
-
بار دیگر تجربه غرب وحشی
-
چرا همچنان در برابر بارش سنگین و سیلاب تاب آور نیستیم؟
-
خروج از سینما
-
پایتختی که بود، پایتختی که شد
-
تاریخ تمدن
-
كرونا، نقاب تمدن غرب را برداشت
-
مثبتهای اخبار کرونا؛ منفیهای سریالسازی