صحنه‌سازی قتل برای رابطه نامشروع
27 خرداد 88 بود كه خبر مرگ مرموز مرد 32 ساله‌ای به نام محمد در خانه‌اش در ورامین به پلیس و بازپرس جنایی گزارش شد. مهسا همسر محمد، اولین كسی بود كه از او تحقیق شد. زن جوان در بازجویی به كارآگاهان جنایی‌ گفت شوهرش به‌دلیل مشكلاتی كه داشت، خودكشی كرده است. پس از این اظهارات، تحقیقات در مورد خودكشی محمد ادامه داشت تا این‌كه هشت ماه پس از این حادثه، برادر محمد كه به‌طور اتفاقی گوشی تلفن همسر برادرش را پیدا كرده بود، سرنخ كشف جنایت را در اختیار پلیس آگاهی قرار داد. در گوشی، پیام‌هایی بود كه نشان می‌داد مهسا با مرد غریبه‌ای رابطه دارد. ماموران با مشاهده این پیام‌ها، مهسا را دوباره احضار و از او بازجویی كردند.
 زن جوان با دیدن مدارك جرم، لب به اعتراف گشود وگفت: «به صورت اتفاقی شماره تماس یكی از خواستگاران قدیمی خواهر كوچك‌تر از خودم را پیدا كرده بودم. در ادامه تماس‌های مكرر با مرد جوان احساس كردم به او علاقه‌مند شده‌ام، اما شوهرم مانعی بر سر راه خوشبختی ما بود. به‌همین خاطر او را كشتم. روز حادثه، با همسرم درگیر شدم و من به خاطر عصبانیت شدید او را با روسری خفه كردم در حالی كه هیچ‌وقت فكر نمی‌كردم راز جنایت فاش شود.»
 پس از اعتراف‌های تكان‌دهنده مهسا، او چند مرحله در دادگاه محاكمه شد و در نهایت، از سوی قضات شعبه دوم دادگاه كیفری تهران و در پایان جلسه، این زن جنایتكار به اتهام قتل همسرش به قصاص و همچنین به اتهام رابطه نامشروع به 99 ضربه شلاق و مرد غریبه نیز به شلاق محكوم شد.

بر پرتگاه هوس
15 مهر 92 هم خیانت و وقوع قتلی دیگر در مشهد، بنیان خانواده‌ای را از هم پاشاند. پسر 22 ساله‌ای به نام پرهام كه پس از دوستی با یك زن خیانتكار، با همدستی او  همسرش را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده بود، در زمان بازسازی صحنه قتل اعتراف عجیبی كرد و گفت: «اگر ترانه را طلاق می‌داد، او را نمی‌كشتم.»
 قاتل در تشریح جزئیات این جنایت گفت: با ترانه در یك شركت لوازم بهداشتی و آرایشی آشنا شدم و از آنجا دوستی‌مان آغاز شد. برای این‌كه بتوانم راحت به خانه‌اش رفت و آمد كنم، با ترفندی با شوهرش طرح دوستی ریختم و پس از مدتی با او شراكت كردم تا رابطه‌مان نزدیك‌تر شود. ترانه با شوهرش اختلاف داشت، اما او طلاقش نمی‌داد. خانواده ترانه و خانواده خودم از این علاقه باخبر بودند. خانواده‌ام با رابطه ما مخالف بودند، اما آنها را متقاعد كردم كه هر اتفاقی بیفتد، با ترانه ازدواج خواهم كرد. مانع اصلی ما برای ازدواج شوهر ترانه بود كه باید او را از سر راه برمی‌داشتم. شب حادثه، چاقویی در كوله‌پشتی‌ام گذاشتم و چون كلید خانه ترانه را داشتم، نیمه شب وارد خانه شدم و در تاریكی در آشپزخانه نشستم. دقایقی بعد، شوهر ترانه كه از خواب بیدار شده بود، به سمت آشپزخانه آمد كه همان لحظه به او حمله كردم و با چاقو چند ضربه به او زدم. شوهرش قوی هیكل بود و توانست مرا روی مبل بیندازد. در همین هنگام ترانه نیز وارد معركه شد و با چاقو به او ضربه زد. همان لحظه، شوهرش كه شوكه شده بود، با حیرت به ضربات چاقوی ترانه خیره شده بود كه به بدنش وارد می‌كرد و با همان حال به ترانه گفت: «دیگر نزن، دارم می‌میرم.»

ریشه در فقر مادی و فرهنگی
عبدالصمد خرمشاهی / وكیل دادگستری
در طی این سال‌ها، پرونده‌های متعددی داشتم كه در آن یا زن به تنهایی اقدام به قتل همسر خود كرده یا با مشاركت فرد دیگری، همسرش را به قتل رسانده بود. مهم‌ترین دلایلی كه باعث خیانت زن به مرد می‌شود، ناشی از فقر فرهنگی و مادی است. در كنار این‌ها، مسائل دیگری مانند انتخاب نادرست همسر، اختلاف سنی زیاد، بی‌توجهی شوهران به وضعیت روحی و روانی زن یا غرق شدن بیش از حد مرد در كار و امور روزمره خود، باعث می‌شود كمتر بتواند به همسر خود توجه كند. بنابراین زن احساس خلاء كرده و به سمت بی‌هویتی و برقراری رابطه با فرد دیگری كشانده شده كه در مواردی منجر به قتل و قصاص نیز می‌شود.
البته خیانت صرفا از سوی زن نیست و پرونده‌های مربوط به خیانت مردان نیز كم نیست. متاسفانه خیانت چه از سوی زن و چه از سوی مرد، با افزایش شبكه‌های اجتماعی بیشتر شده است و علت بسیاری از طلاق‌ها نیز همین موضوع خیانت است. یعنی خیانت یكی از طرفین به خشونت كشیده شده و منجر به درگیری و قتل یكی از همسران می‌شود. بر همین اساس، انتخاب درست همسر، یك بحث بسیار مهم آموزشی است و از این لحاظ ما دچار كمبودهای شدیدی هستیم. مشخص نیست متولی آموزش ازدواج صحیح در كشور، چه كسی یا چه نهاد و سازمانی است كه این مسؤولیت خطیر را به عهده گیرد. فرض كنید زن و مردی با هم ازدواج می‌كنند، اما به‌دلیل نا‌آشنا بودن با راه و رسم زندگی، چند ماه بعد به بن‌بست رسیده و یكی از طرفین یا هر دو طرف به هم خیانت می‌كنند. به همین علت، آمار طلاق بسیار بالاست و نمی‌توان یك علت مشخص را برای آن تعیین كرد، زیرا مجموعه‌ای از عوامل، زنجیروار به یكدیگر متصل است.

جنایت‌های زنانه
محمد غمخوار/ دانشجوی كارشناسی ارشد جرم‌شناسی
تا سال‌ها قبل وقتی حرفی از همسركشی به میان می‌آمد، كشتن زنی به دست شوهرش به ذهن خطور می‌كرد، اما در چند سال اخیر شاهد پرونده‌هایی هستیم كه زنان به تنهایی یا با همدستی مرد دیگری شوهر خود را به قتل می‌رسانند. بررسی پرونده‌های شوهركشی نشان می‌دهد، آنها به دلیل این‌كه راه طلاق و جدایی از شوهر را سخت و گاهی ناممكن می‌بینند، تصمیم به قتل می‌گیرند. اگر این سناریو با خیانت همراه باشد، جنایت كمی متفاوت می‌شود و زنان نقش معاون را اجرا كرده و با ترغیب مردی او را مجاب می‌كنند تا نقشه قتل را اجرا كنند. 
برای بی‌نقص اجرا شدن نقشه هم نیمه‌های شب در را برای قاتل 
باز می‌كنند یا با داروهای خواب‌آور قدرت مقاومت را از شوهرشان سلب می‌كنند. در زمان افشای راز جنایت هم، معمولا از مجازات قصاص نجات پیدا كرده و به عنوان معاون در قتل راهی زندان می‌شوند و مجازات مرگ برای همدستشان باعث می‌شود با سناریویی زنانه، دو مرد جان خود را از دست بدهند.
در پرونده‌هایی كه زنان خود مرتكب قتل می‌شوند نیز نوع جنایت با مرد همسركش فرق دارد و بیشتر به سمت روش‌های همراه خشونت می‌روند و خفه كردن در خواب، خوراندن سم در غذا و استفاده از قرص‌های مرگبار بیتشرین شیوه‌ای است كه برای جنایت انتخاب می‌كنند. آنها همچنین بر‌خلاف مردان كه اغلب بدون نقشه و به‌خاطر عصبانیت لحظه‌ای مرتكب قتل می‌شوند، برای كشتن شوهر سناریویی طراحی و چند بار آن را مرور می‌كنند.
بررسی پرونده‌ها نشان می‌دهد، زوجین در صورتی كه در زندگی با مشكلاتی طولانی‌مدت رو‌به‌رو شدند كه هیچ راهی برای حل آن پیدا نمی‌كنند، بهتر است از مشاوران و بزرگان فامیل كمك بگیرند و گاهی طلاق بهترین راهكار است و اصرار به ادامه زندگی می‌تواند پایانی خونین داشته باشد.

دلایل خیانت زنان
دكتر پرویز رزاقی / روان‌شناس
 معمولا زنان با نیازهای احساسی و ایده‌آلی كه در ذهن تصور می‌كنند، با یك مرد ازدواج می‌كنند. اما زمانی كه وارد زندگی مشترك می‌شوند و نیازهای احساسی‌شان تامین نمی‌شود، در مواردی این ناكامی‌ها می‌تواند به خیانت منجر شود. علت دوم را می‌توان در خیانت مردان جست‌وجو كرد. یعنی وقتی زن می‌بیند شوهرش به او خیانت كرده و رقیب پیدا كرده است، با برقراری رابطه با مرد دیگر، از همسرش انتقام می‌گیرد.
در كنار اینها پرخاش‌های متعدد، كتك زدن، عصبانیت و واكنش‌هایی از این قبیل باعث می‌شود زن از شوهرش بریده و به او خیانت كند .علت بعدی در خصوص رفتار مردان است. بسیاری از مردان، احساسات خود را چندان نشان نداده و به زبان نمی‌آورند. مرد با خودش این طور فكر می‌كند كه من همسرم را دوست دارم، پس همین كافی است؛ در حالی‌كه زن دوست دارد جمله «دوستت دارم» را از همسرش بشنود. این تفاوت‌های شخصیتی به قدری فاحش است كه مرد از نیازهای احساسی همسرش غافل می‌شود و با ناكامی زن، هیچ بعید نیست او برای تامین نیازهای عاطفی‌اش به سمت برقراری ارتباط با مرد دیگری برود.
وابستگی مرد به خانواده خود نیز ممكن است به قدری باشد كه قدرت تصمیم‌گیری را از او سلب كند و همسر را به بن‌بست بكشاند تا جایی كه زن روابط عاطفی و كلامی‌اش را با او قطع كند. همین موضوع باعث می‌شود تا به برقراری ارتباط در فضای خارج از خانه فكر كند.
نیاز مادی نیز از علل دیگر خیانت زن است. مرد از زنش حمایت لازم مادی را نمی‌كند و او نیز برای تامین نیازهای مادی‌اش، با مرد دیگری ارتباط برقرار می‌كند. نبودن شوهر دركنار زن هم خیانت را رقم می‌زند. وقتی شوهر نباشد، زن پس از مدتی احساس خلأ عاطفی كرده و برای پر كردن آن به‌سمت مرد دیگری می‌رود.
گاهی زن در خلال روابط اجتماعی كه در محل كارش با دیگران دارد، ممكن است دچار لغزش شود. یعنی در طول همكاری به دلیل رابطه عاطفی كه بین او و مرد دیگری شكل می‌گیرد، آن مرد را با شوهر و زندگی‌اش مقایسه می‌كند و اگر نتواند كاستی‌های همسرش را قبول كند، ممكن است دچار لغزش شود.
كمال‌طلبی هم عامل دیگری است كه زمینه خیانت را در زنان فراهم می‌كند. این زنان قبل از ازدواج، به دنبال یك زندگی بی‌عیب و نقص بودند، اما بعد از ازدواج با چیزی روبه‌رو می‌شوند كه خلاف انتظار آنان بوده است و همین موضوع آنان را دچار سرخوردگی می‌كند.
تنوع‌طلبی در برخی زنان هم مشاهده می‌شود و تنها خاص بعضی مردان نیست. یعنی زنانی كه دوران مجردی در روابط پایدار و عمیقی قرار نداشتند، وقتی وارد زندگی مشترك می‌شوند و می‌بینند كه شرایط فعلی‌شان با گذشته فرق دارد و همسرشان از بسیاری موارد حتی ظاهر با فردی كه قبل از ازدواج با او رابطه داشته فرق می‌كند، به زندگی و همسرشان وفادار نمی‌مانند و خیانت می‌كنند.
در میان عواملی كه نام بردیم، مهم‌ترین عاملی كه باعث می‌شود زن به شوهرش خیانت كند، كمبود روابط عاطفی و احساسی است. مرد خودش را با شبكه‌های اجتماعی سرگرم می‌كند، با زن صحبت نمی‌كند، برای همسرش وقتش را خالی نمی‌كند، با هم به مسافرت نمی‌روند و مسائلی از این قبیل باعث می‌شود تا زن همچنان مشتاق شنیدن پیام احساسی و روانی از سوی شوهرش باشد، اما در عمل این اتفاق نمی‌افتد و خیانت و حوادث پس از آن مانند قتل رقم می‌خورد.
برای جلوگیری از وقوع چنین اتفاق تلخی لازم است كه مرد در اولین مرحله، نیازهای مادی، عاطفی و احساسی همسرش را تامین كند و پیام‌هایی حاوی عشق و عاطفه و دوست داشتن را به او بدهد. اگر مرد پرخاشگر است، به مشاور مراجعه كند تا با استفاده از آموزش‌های او، خشم خود را كنترل كند. اگر زن می‌گوید از زندگی‌ خسته شده‌ام، مرد باید به پیام‌های كلامی كه همسرش می‌دهد، توجه كند. در این بین زن هم بهتر است نگرش خود را تغییر بدهد سعی كند فضای خانه را گرم كرده و شرایطی را ایجاد كند كه باعث عصبانیت همسرش نشود.