اندر حکایت «شیفتگی» ادمین‌ها

خاطرات ادمین

اندر حکایت «شیفتگی» ادمین‌ها

مادرم هر شب عادت دارد لیمو شیرین تازه قاچ می‌کند می‌گذارد کنار دستم تا  بخورم اما بیشتر وقت‌ها لیموهایش تلخ می‌شوند چون فرصت نسوختن خبرها دقیقا اندازه تلخ شدن لیموهاست.
فکر کنید درست وسط فوت کردن کیک تولدتان یکدفعه انتحاری می‌زنند، قبل رسیدن فوتتان به کیک عین ادمینهای وظیفه شناس باید خبرش را بزنید بعد شمعتان را خاموش کنید
 اصلا بگذارید این شکلی بگویم مهندسی ذهن ادمین‌ها این طوری است که اگر زلزله بیاید ترجیح می‌دهند خبرش را بزنند بعد انتخاب کنند  زیرآوار بمانند یا پناه بگیرند.
 به همین خاطر اندازه ذوق ادمین‌های خبری برای قطعی اینترنت به اندازه ذوق بچه مدرسه‌ای‌ها برای آلودگی هواست؛ حتی اگر مجبور باشند در ازای یک دم و باز دم ناقابل کل جدول مندلیف را یک جا قورت بدهند.  طوری که تعداد روزهای تعطیل  برای آنها با تعداد روزهای هوای پاک تهران در زمستان برابری می‌کند. یک ادمین به طور عادی در تمام روزهای هفته یا تعطیل نیست یا باز هم تعطیل نیست. تاجایی که «شیفتگی» را می‌شود جزء جدانشدنی خصوصیت یک ادمین موفق به حساب آورد. ادمین‌هایی که اگر طی شبانه روز وقتی از حال و روزشان بپرسید در ۹۰ درصد اوقات با این جواب از جانب اطرافیان مواجه می‌شود: اینو ولش کنید شیفته!
‌برای همین ادمین‌ها همیشه به قاعده تلخ نشدن یک لیمو شیرین، یک پناه‌گرفتن ساده یا فوت کردن شمع‌های تولدشان،  یک ساعت برنارد جهت نگهداشتن زمان و هر از چندگاهی یک «اختلال سراسری اینترنت» برای استراحت کردن از دنیا  
طلب دارند.