8 روز بدون مرز
یادداشت: احسان طهماسبی منتقد
ظاهرا تجربه نسبتا جدید رئالیتیشوها در ایران، موفقیتآمیز بوده و نه تنها توانسته توجه علاقهمندان زیادی را در میان هنرمندان به خود جلب کند و انگیزه لازم برای شرکت گروههای مختلف بازیگران و خوانندگان و اهالی ورزش را برای شرکت در این مسابقهها ایجاد کند، بلکه توانسته توجه مخاطبان و بینندگان را به خود معطوف و حتی بستر لازم برای امکان حضور بستههای فرهنگی- سرگرمی این تولیدات را در شبکه نمایش خانگی فراهم کند. دامنه رسیدن به این تجربیات، حتی از مرزها فراتر رفته و با گسترش موقعیتهای مکانی و جغرافیایی به این مسابقات وسعت داده و علاقهمندان این مسابقات را جهانیتر کرده و بهانهای برای ارتباط دوستانه بین شهرها و کشورها پدید آورده است. برای نمونه، فیلم مسابقههای هفت شهر عشق، سرزمین دانایی و رالی ایرانی و در نهایت نمونه تکاملیافتهتر و بهروز شدهتر این گروه برنامهها، یعنی هفت روز و هفت ساعت که همگی توسط سعید ابوطالب ساخته شده اند توانسته، با طرح سناریوی مشخص و برنامهریزی شده، شرکتکنندگان را غافلگیر و آنها را با چالشهای سخت، عجیب و از پیش تعیینشدهای مواجه کند.
«هفت روز و هفت ساعت» با توجه به تعداد بالای شرکتکنندگان (شش گروه دو نفره) و همچنین تنوع بالای لوکیشنها (در دو کشور و در هشت روز متوالی) و در نتیجه عوامل فنی بیشتر و باتجربهتر (از جمله تعدد فیلمبردار، صدابردار و گروه تولید) در صدر فهرست این گروه برنامهها از بابت حجم پروداکشن قرار گرفته و توانسته با حفظ ریتم مناسب در طول مسابقه و با تکیه بر پارادوکسهای شخصیتی شرکتکنندگان در این برنامه، مخاطبان و بینندگان تلویزیون را با خود همراه کند. حضور امیرحسین رستمی در این مسابقه و بیخیالی و بیقیدی او در طی کردن مراحل هفت روز و هفت ساعت، موجب شده تضاد حضور او در کنار گروههای دیگری همچون گروه علیرام نورایی و کارلوس عازار که با جدیت و پشتکار و تلاش زیاد قصد انجام مراحل سخت و غیرقابل پیشبینی مسابقه را دارند، برای بیننده لحظات خندهداری را به همراه داشته باشد. این حضور بیقید و تعصب رستمی که در تدوین نهایی مسابقه، با مارش نظامی جذاب و خاطرهانگیز فیلم پل رودخانه کوای (به کارگردانی دیوید لین و آهنگسازی مالکوم آرنولد) همراه شده، در کنار اضطرابها و فشارهای عصبی که حمیدرضا حامی بابت حضور در کنار همگروهی خود، محمد شمص، متحمل میشود، به هفت روز و هفت ساعت، حال و هوای مفرحتری تزریق کرده و توانسته در کنار ایجاد هیجان و سرزندگی و در عین حال انتقال اندوختههای فرهنگی شرکتکنندگان دو کشور به بیننده، مسابقه را از ورطه تکرار و یکنواختی دور کند.