مدرنهای تهران
از هفت مجسمه خاطرهانگیز تهران گفتیم که همهشان یا به لحاظ تکنیک سازه یا از نظر کاربرد تماتیک، کلاسیک محسوب میشوند. اما تهران از طرفی هم پر است از مجسمههای مدرن شهری؛ مجسمههایی که شاید در نگاه نخست، آنطور که فردوسی در میدان فردوسی و آنطور که خیام در پارک لاله میگویند فردوسی و خیام هستند و جز به این دو شاعر ایرانی بر کس و چیز دیگری دلالت ندارند، اتفاقا دلالت ضمنی به چیز مشخصی ندارند و برای اینکه بدانید چه میگویند و برای چه آنجا نصب شدهاند ،باید کمی به فکر بیفتید. اهالی هنر به این دست از سازههای هنری بهاصطلاح میگویند کانسپچوال یا هنر مفهومی. وقتی روبهروی یکی از آنها میایستید، نباید انتظار داشته باشید بیوقفه و بدون معطلی داستانشان را به شما بگویند. آنها شاید حتی به هیچ چیزی از آن دست که شما به آن اندیشیدهاید، اشارهای نداشته باشند و شما را به این دعوت کنند که داستان تازهای را دریابید.
حالا همه جا پراکندهاند با تلاشهای هنرمندانی چون جمشید مرادیان. همین خیابان ولیعصر را از آن پایین اگر گز کنید تا بالا، کلی از این سازههای مفهومی میبینید. اما در اینجا خواستهایم به جغرافیای کوچکی محدود بمانیم که بزرگترین و باارزشترین سازههای هنر مدرن در تهران را در خود جای داده است؛ محوطه موزه هنرهای معاصر تهران در امیرآباد.
حالا همه جا پراکندهاند با تلاشهای هنرمندانی چون جمشید مرادیان. همین خیابان ولیعصر را از آن پایین اگر گز کنید تا بالا، کلی از این سازههای مفهومی میبینید. اما در اینجا خواستهایم به جغرافیای کوچکی محدود بمانیم که بزرگترین و باارزشترین سازههای هنر مدرن در تهران را در خود جای داده است؛ محوطه موزه هنرهای معاصر تهران در امیرآباد.
تیتر خبرها