افســانــه اصفهک

پای صحبت اهالی یکی از روستاهای طبس که با مشارکت جمعی و احیای بافت قدیمی روستای‌شان، کاری کرده‌اند کارستان

افســانــه اصفهک

اصفهک درست مثل یک ققنوس، از خاکستر ویرانه‌ها سربلند کرده، جان گرفته و شده یک روستای گردشگری مثال زدنی؛آن‌قدر که نامش در جهان مطرح شود و جایزه بهترین منظر گردشگری TO DO 2020 آلمان را به خودش اختصاص بدهد. اصفهک حالا یک یادگاری ارزشمند است که از دل زخمی قدیمی که زلزله 8/7 ریشتری سال 57 بر تن طبس زد بیرون آمده؛ زلزله ای که روستای اصفهک را لرزاند و خانه هایش را خالی از سکنه کرد. حالا اینجا زیر سقف خانه‌های گِلیِ ویران شده سال های دور این روستا، خانه هایی که مرگ از در و دیوارشان بالا رفت و جان ده‌ها نفر را گرفت، زندگی به شکلی جدید جریان گرفته است. اتفاقی که باعث شده حال اصفهک و اصفهکی‌ها خوش باشد،آن‌قدر که با افتخار از روزهایی بگویند که در این چند سال پشت سرگذاشته‌اند تا با یک تلاش جمعی و یک کار تیمی جالب توجه،روزگار بهتری برای روستای آبا و اجدادی‌شان رقم بزنند؛جوانانی که حافظان و راویان یک داستان کهن در این نقطه کویری از کشورمان هستند؛ داستانی به قدمت تاریخ.

در 38 کیلومتری جنوب شرقی طبس، روستای تاریخی اصفهک قرار گرفته؛ روستایی با 220 خانوار و 820 نفر جمعیت که هم عطر زعفران دارد و هم رایحه نعناع ! اصفهک را خیلی‌ها با یک عنوان اختصاصی می‌شناسند، روستای خشت و آب و آیینه! روستایی که می‌گویند با کیفیت‌ترین سفره های آب زیرزمینی منطقه زیر پایش جریان دارد . در اصفهک اما تا همین چند سال پیش، خیلی‌ها هنوز سوگوار زلزله بودند، قدیمی‌های روستا می‌آمدند و می‌رفتند و خانه های خالی و متروکه بافت قدیمی را می‌دیدند و سکوت این خانه‌ها عذاب شان می‌داد و خاطره روزهایی را برای‌شان زنده می‌کرد که هنوز اینجا زندگی جریان داشت و صدای خنده اهالی زیر سقف گلی خانه‌ها می‌پیچید.
برای حمیدرضا حسینی مقدم، دهیار روستای اصفهک و چند نفر از جوانان این روستا همین موضوع بهانه ای بود برای این‌که با یک نگاه دیگر به این بافت تاریخی بازمانده از زلزله نگاه کنند؛ بافتی که همه می‌گفتند خاطره کودکی شان است و نباید این طور متروکه در سکوت به حال خودش رها شود. حسینی مقدم در این باره به ما می‌گوید:«بعد از زلزله ای که سال 57 در روستای ما رخ داد، بافت قدیمی روستا یکباره از بین رفت و مردم در مکان دیگری نزدیک این بافت شهرک جدیدی ساختند و در آن ساکن شدند. از همان زمان دیگر این بافت خالی ماند و هرچه زمان می‌گذشت بیشتر تخریب می‌شد و همین جا بود که ما به فکر افتادیم تا این بافت قدیمی را که میراث گذشتگان ما بود، حفظ کنیم.»
جلوی ویرانی ایستادیم
تا قبل از احیای این بافت قدیمی، این کوچه های باریک گِلی و خانه هایی با سقف های گنبدی با این‌که سال‌های سال جلوی چشم اهالی روستا بود، اما هنوز کسی  از ارزش آن خبر نداشت: «ما می‌دیدیم از میراث فرهنگی و دانشگاه‌های مختلف می‌آیند و از این بافت بازدید می‌کنند، عکاسی می‌کنند و تحقیقات زیادی انجام می‌دهند، همین‌جا بود که توجه ما به ارزش این بافت جلب شد و با خودمان گفتیم اگر آن را زنده و احیا کنیم، بزرگ‌ترین کار را در روستا انجام داده‌ایم. به‌خصوص این‌که از قبل دنبال برنامه و هدفی بودیم که با انجام آن شرایط روستا تغییر کند و جوانان هم وارد این برنامه بشوند، مشارکت داشته باشند و از مهاجرت‌شان از روستا جلوگیری شود.»
معجزه کار جمعی
دهیار روستای اصفهک در توضیح بیشتر می‌گوید :«از سوی دیگر چون بافت این قسمت قدیمی یکباره از جمعیت خالی شده بود، هیچ گونه تغییری درآن دیده نمی شد، یعنی هیچ مصالح جدیدی در این بافت وجود نداشت و همه چیز به سبک و سیاق قدیم باقی مانده بود و این یک فرصت بود که می‌شد از آن استفاده کرد.»
 همین جا بود که پای کارشناسان مختلف به روستا باز شد تا در طرحی مشارکت کنند که می‌خواست به احیای بافت قدیمی روستا بینجامد:«ما با افراد زیادی صحبت کردیم، می‌خواستیم بافت دست‌نخورده بماند تا وقتی گردشگر به اینجا پا می‌گذارد خودش را در همان حال و هوای قدیم ببیند و درحقیقت زندگی در آن دوران گذشته را تجربه کند.در نهایت با مطالعات مختلفی که انجام شد، توانستیم به یک طرح عملی برسیم و از سال 93 بود که فعالیت ما جدی تر شد و با تکمیل فضاسازی‌ها موفق شدیم روی جذب گردشگر کار کنیم.»
به این ترتیب بافتی که قبل از احیا خالی و متروکه بود و کم کم داشت تخریب می‌شد دوباره جان گرفت:«نگرانی ما این بود که علاوه بر فرسایش و بارندگی، کم کم خود اهالی هم داشتند این خانه‌ها را تخریب و به زمین کشاورزی تبدیل می‌کردند و از بین رفتن این بافت یکی از دغدغه‌های ما بود، اما خوشبختانه وقتی ارزش این بافت را به مردم منتقل کردیم، خود همین مردم وارد گود شدند و از تخریبش جلوگیری کردند.»
دهیار روستای اصفهک وقتی از مشارکت مردم روستایش در این کار صحبت می‌کند، اصرار دارد که بنویسیم این یک کار جمعی بوده و در انجام تک تک کارها از خود مردم و به‌خصوص جوانان روستا کمک گرفته شده :«ما سعی کردیم کمتر از ادارات دولتی و نهادها کمک بگیریم، از این نهادها در حد گرفتن مجوز و زیرساخت‌ها و ... استفاده کردیم، آنها هم با ما همکاری کردند مثلا در ساخت معابر، آب و برق و ... اما بقیه کارها به همت خود اهالی و در یک کار جمعی جلو رفت.»
نتیجه این اتفاق احیای بافت قدیمی و جذب گردشگر بود ؛ اتفاقی که به رونق اقتصادی روستا هم انجامید :«وقتی پای گردشگران به روستای ما باز شد، این حضور مستقیم وغیرمستقیم،به خرید محصولات دامی، کشاورزی و صنایع دستی ما انجامید. از سوی دیگر با ساخت چند اقامتگاه بومگردی امکان میزبانی همزمان از صد نفر را پیدا کردیم و با اشتغال زایی‌های انجام شده، از نظر اقتصادی کمک زیادی به روستای ما شد.»
برنده جایزه برتر منظر گردشگری آلمان
حکایت این روستا که در دل طبس قرار گرفته و برنده شدن در جشنواره‌ای در آن سوی مرزهای کشور،در کشور آلمان اما به همین حرکتی می‌رسد که در روستا انجام شده؛ حرکتی که باعث جذب گردشگر در اصفهک شده و در این بین پای گردشگران خارجی زیادی را هم به این منطقه باز کرده و تا امروز مجموعه‌ای از جوایز مختلف بین‌المللی را برای اصفهک به ارمغان آورده است از جایزه ویژه مجله معمار و جایزه سوم آسیا گرفته تا جایزه دوسالانه ونیز​:«روستای ما در این سال‌ها بازدیدکننده‌های ایرانی و خارجی زیادی داشته، در یکی از این بازدیدها گروهی از گردشگران آلمانی با راهنماهای ایرانی‌شان وارد اصفهک شدند و آن‌قدر تحت تاثیر احیای این بافت قدیمی قرار گرفتند که به ما پیشنهاد کردند در جشنواره بهترین منظر گردشگری آلمان  TO DO 2020 شرکت کنیم. با راهنمایی‌های انجام شده مجموعه فعالیت‌های‌مان را در احیای بافت قدیمی اصفهک به دبیرخانه جشنواره فرستادیم و بعد از پایان مهلت داوری از بین هزار طرح گردشگری از سراسر دنیا به خاطر مولفه‌های فرهنگی و محیط زیستی و همین طور مشارکت فعال در امر گردشگری و تعلق گرفتن سودآوری حاصل از این طرح به مردم محلی، به عنوان یکی از هفت طرح برتر انتخاب شدیم.»
این اما همه ماجرا نبود و با بازدید میدانی داوران جشنواره از روستا و حضور یک هفته‌ای‌شان در اصفهک، در نهایت عنوان برتر این جشنواره به اصفهک رسید :«برای ما این اتفاق خیلی خوبی بود، چون باعث شناخته شدن روستای ما در سطح جهان شد، جدای از جایزه نقدی و بحث مادی، همین انتخاب باعث شد هم مردم روستا و هم مسوولان مختلف استانی، بیشتر از قبل به فعالیت ما در روستا ایمان بیاورند و بفهمند که چقدر این کارها ارزشمند بوده .»


مرمت و احیا بدون آسیب به خاطره های قدیمی
احیای بافت قدیمی روستا اما کار ساده ای نبود، آن هم وقتی می‌خواستند همه چیز به آن شکل قبل حفظ شود:«ما سعی کردیم چیزی را تغییر ندهیم، مثلا برق را به این بافت قدیمی بردیم، اما به جهت این‌که می‌خواستیم شکل ظاهری روستا را به‌هم نزنیم، به صورت زیرزمینی این برق کشی انجام شد و در کوچه‌های روستا به خاطر این‌که اینجا بحث آسمان شب را هم برای جذب گردشگر داریم و می‌خواستیم هیچ چیزی این آسمان پرستاره و تاریک را تحت تاثیر قرارندهد، تیر چراغ برق نصب نکردیم و الان به سبک قدیم از فانوس برای روشنایی معابر روستا استفاده می‌کنیم، چرا که  از اول برای خودمان تعریف کردیم نه چیزی به این بافت قدیمی اضافه کنیم و نه چیزی از آن کم کنیم. در همین ارتباط با نسل قدیمی روستا بارها صحبت کردیم تا مجموعه دانسته‌ها و خاطرات آنها را از روزهای قدیم جمع آوری کنیم و این برنامه‌های فرهنگی و آداب و رسوم را هم در فضای احیا شده روستا اجرا کنیم.»


غیرت اهالی، روستا را آباد می‌کند
محسن مهدی‌زاده، مدیر مجموعه تاریخی بافت اصفهک یکی از همان جوان هایی است که برای احیای این بافت تاریخی پای کار آمده و در کنار بقیه با دل و جان کار می‌کند؛ او هم به ما می‌گوید:«نکته مهم این‌است که الان نگاه همه اهالی روستا به این بافت تاریخی عوض شده، حالا همه می‌دانند به عنوان یک یادگاری باید این فضا را حفظ کنند، چراکه اینجا قسمتی از گذشته و تاریخ اصفهک است و بر همین اساس، عنصر گردشگری یکی از ابزارهایی است که به ما کمک می‌کند.»
او اما بین صحبت هایش و تعریف ماجراهایی که برای احیای این روستا پشت سرگذاشته‌اند، به یک نکته جالب هم اشاره می‌کند؛عِرق و غیرتی که می‌گوید باید چاشنی کار می‌شد تا کارها به نتیجه برسد :«ما روایت‌های صادقانه زیادی درباره این بافت قدیمی داشتیم، اما از وقتی عرق و غیرت اهالی روستا چاشنی کار شد، ما موفق شدیم این بافت را حفظ کنیم،چراکه معتقدیم اگر شخصی به زادگاهش، منطقه‌اش و روستایش عِرق داشته باشد، می‌تواند کارهای زیادی انجام بدهد، حتی اگر این کارها سخت باشد.مهم این است که احساس کند باید یک اثری ازخودش در زادگاهش به جا بگذارد. این موضوع باعث دوام و ماندگاری روستاها می‌شود و اگر می‌بینیم که الان خیلی از روستاهای ما درحال خالی شدن  هستند، به خاطر همین است که الان خیلی‌ها دیگر هیچ احساس وابستگی  به روستای‌شان ندارند.»