فروغ جاویدان، نتیجه توبه‌های دروغین بود

تشریح جنایات منافقین در گفت‌وگو با دبیرکل بنیاد هابیلیان در سالگرد عملیات مرصاد

فروغ جاویدان، نتیجه توبه‌های دروغین بود

بلافاصله بعد از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، گروهک تروریستی منافقین، عملیات فروغ جاویدان را از منطقه غرب کشور آغاز کرد. تحلیل آنها این بود که شرایط اقتصادی و سیاسی کشور بعد از پذیرش قطعنامه آماده برای یک شورش عمومی از سوی مردم است. با همین تحلیل، سازمان گمان می‌کرد که ورودش به کشور باعث همراهی مردم خواهد شد. اما با تجاوز منافقین از مرزهای غربی و شروع مجدد تجاوز عراق از جنوب کشور، شاهد تشدید حضور مردم در جبهه بودیم. عملیات مرصاد که پاسخ قاطعانه به ورود ناشیانه منافقین به کشور بود در چنین شرایطی اتفاق افتاد. محمدجواد هاشمی‌نژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور) همزمان با سالگرد این عملیات در مصاحبه با روزنامه جام‌جم به تحلیل وضعیت کشور در آن مقطع و همچنین اقدامات خائنانه منافقین در چهار دهه گذشته پرداخته ‌است.

 در دوران دفاع مقدس، منافقین چند عملیات نظامی به غیر از فروغ جاویدان علیه ایران انجام دادند؟
هنگامی که قطعنامه 598 پذیرفته شد منافقین در اجرای پروژه صدام همکاری تام و تمام داشتند. آن‌موقع دست برتر را جمهوری اسلامی ایران داشت و از این‌رو صدام تلاش می‌کرد تا بخشی از خاک سرزمینی ما را اشغال کند و نیروهای رزمنده ایرانی را به اسارت بگیرد تا توازنی ایجاد کند.  به‌همین‌دلیل در اجرای چنین پروژه‌ای حملاتی را علیه خاک ایران انجام داد و بخشی از نیروهای عملیاتی این طرح، منافقین بودند. سازمان در راستای طرح‌های صدام، چند عملیات به نام‌های آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان در سال 67 انجام داد. در عملیات چلچراغ بود که مهران به اشغال این نیروها درآمد. البته از ابتدا این ادعا را داشتند که هدف آنها فتح تهران است اما همه می‌دانستند که این ادعا بلوفی بیش نیست. مشخص بود آنها قصد دارند در راستای اجرایی کردن پروژه صدام، بخش‌هایی از خاک ایران را اشغال کنند تا عراق در جریان مذاکرات، قدرت چانه‌زنی بالاتری داشته‌باشد.
 نحوه همکاری منافقین با صدام و حزب بعث به چه صورت بود؟
از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن برای منافقین روشن بود که با ایدئولوژی و خط‌مشی‌ای که دارند با مسیر انقلاب که همان خط امام بود به مشکل خواهند خورد و جامعه اساسا آنها را نخواهد پذیرفت. انقلاب اسلامی با ماهیت و خط فکری منافقین متفاوت بود. اما برای این‌که بتوانند کشور را تصاحب کنند و با توجه به این‌که پایگاه مردمی نداشتند خود را به سرویس‌های امنیتی کشورهای بیگانه متصل کردند. به همین خاطر بود که خرج و مسیر خود را از انقلاب اسلامی جدا ساختند. وقتی پرونده سازمان منافقین را مورد مطالعه قرار می‌دهیم، می‌بینیم که تابع یکی از سرویس‌های امنیتی بیگانه است و جزو بخش‌هایی از اهداف سرویس‌های امنیتی کشورهای مختلف قرار می‌گیرد. شاهد بودیم که وقتی مسعود رجوی، سرکرده منافقین به همراه ابوالحسن بنی‌صدر از کشور فرار می‌کنند، موقع فرود وارد یک پایگاه نظامی فرانسه می‌شوند و مقر اصلی خود را در این کشور قرار می‌دهند. این مشخص می‌کند که آنها در راستای اهداف غرب گام بر‌می‌دارند. کمی بعد آنها ترور سران کشور را در دستور کار خود قرار می‌دهند و برای ایجاد رعب در کشور، مردم را هدف قرار دادند.‌ پیش‌بینی آنها این بود که بعد از گذشت چند سال می‌توانند نظام را ساقط کنند. به‌هر صورت بیشتر از دو سال از استقرار نظام جدید نمی‌گذشت و ساختار اصلی هنوز به‌خوبی ایجاد نشده ‌بود و نیروهای مسلح هم هنوز آمادگی لازم را پیدا نکرده ‌بودند. کشور هم درگیر جنگ بود و برخی از مناطق آن‌هم از سوی عراق اشغال شد و در کنار آن در محاصره اقتصادی هم قرار داشتیم. از این‌رو منافقین تصور  می‌کردند اگر سران و مسؤولان کشور را هدف قرار دهند نظام ساقط خواهد شد. با حضور گسترده مردم
پشت سر امام این اتفاق نیفتاد و نقشه شش‌ماهه منافقین به سه چهار سال رسید و بعد هم به نتیجه نرسید. ما در جبهه‌ها هم دست برتر را پیدا کردیم. لذا غرب بیش از این نمی‌توانست به‌صورت آشکار، پذیرای سران منافقین باشد و از این‌رو سران منافقین به عراق منتقل شدند. از نظر آنها،‌ این کشور بهترین گزینه بود چون با ایران درگیر جنگ بود و از سویی دیگر عراق هم در موضع ضعف قرار داشت.
  همكاری منافقین با رژیم بعث عراق چگونه شروع شد؟
منافقین تنها یك گروه مسلح تروریست نبودند، بلكه گروهی سیاسی و اطلاعاتی هم بودند و تمام شاخصه‌های یك سرویس امنیتی را داشتند. از این جهت می‌توانستند كمك شایانی به صدام بكنند. بعد از ورود منافقین به عراق، صدام امكانات فراونی را در اختیار آنها قرار داد و آنها توانستند ارتش كوچكی را تشكیل دهند. صدام از حضور منافقین بهره‌های فراوان برد و نكته قابل‌تامل این‌كه حتی به گفته بعضی از اعضای سابق این سازمان، اعتمادی كه صدام به منافقین داشت بیش از اعتماد او به استخبارات عراق بود. این همه امكاناتی كه در اختیار آنها قرار می‌گرفت در جهت خیانت به ملت ایران استفاده می‌شد. سازمان علاوه ‌بر  این‌كه در بخشی از مقاطع با نیروی نظامی به رزمندگان ایرانی حمله می‌كرد در طول جنگ هم گراهای اطلاعاتی را به صدام می‌دادند. موشك‌باران شهرها یكی از مواردی بود كه با اخبار و اطلاعات منافقین صورت می‌گرفت. همچنین اطلاعاتی به صدام می‌دادند تا به برآوردهای او مبنی‌ بر حمله نظامی به مراكز اقتصادی ایران كمك كنند. به‌عنوان نمونه حتی گرای یك كشتی با بار گندم را كه قوت مردم بود به صدام دادند و این كشتی مورد اصابت موشك قرار گرفت. از این نمونه‌ها فراوان می‌توان فهرست كرد. بعد از حضور منافقین در كنار حزب بعث وضعیت جنگ تغییر محسوسی پیدا كرد، چون بسیاری از اطلاعات دریافتی برای حزب بعث و ارتش عراق درباره رزمندگان ما از سوی منافقین ارائه می‌شد.
با هر معیاری عملیات فروغ‌جاویدان به‌مثابه یك انتحار سیاسی و نظامی بود. آیا غیر از این حمله كور، اهداف دیگری هم مد نظر منافقین بود؟
نگاهی به تاریخ 40 ساله فعالیت منافقین بعد از پیروزی انقلاب و حتی زمان تشكیل گروهی به نام سازمان مجاهدین‌خلق نشان می‌دهد تمام عملكرد آنها به همین شكل است. نظام بعد از دو سال از استقرار همچنان از حمایت‌های مردمی برخوردار بود اما اعلام جنگ مسلحانه با انقلاب و نظام جمهوری ‌اسلامی و مردم به‌مثابه یك انتحار بود. نكته قابل‌تامل این‌كه حتی وقتی جاسوسان آمریكایی در قالب كارمندان سفارت در ایران دستگیر شدند ایالات‌متحده جرات اقدام نظامی گسترده نكرد و صرفا تلاش داشت با اقدام مخفیانه كارمندان خود را نجات دهد. حال در چنین شرایطی منافقین دست به اسلحه بردند و می‌خواستند نظام را ساقط كنند؛ رویه‌ای كه البته كودكانه و ابلهانه بود. این را هم باید در نظر گرفت كه صدام هم برآورد درستی برای حمله به ایران نداشت و جنگی كه به گمان صدام در چند روز با اشغال تهران به اتمام می‌رسید به شكل دیگری رقم خورد و بعد از گذشت یك‌سال، رزمندگان ایرانی سرزمین‌های اشغال‌شده در ابتدای جنگ را پس گرفتند. این محاسبات غلط البته تمامی ندارد و این روزها نیز بار دیگر شاهد این‌گونه محاسبات از سوی رئیس‌جمهور آمریكا هستیم. ترامپ كه قصد داشت در طول یك‌سال مردم ایران را به‌واسطه گرسنگی از پای دربیاورد با مقاومت جانانه جامعه ایرانی مواجه شد.
البته در مورد عملیات فروغ‌جاویدان باید گفت شكل این عملیات نشان می‌داد كه منافقین تصمیم‌گیر نبودند و كاملا در انقیاد صدام قرار داشتند. جالب اینجاست كه مثلا برای انجام این عملیات، نیروهای خود را از اروپا جمع كرده ‌بودند و حتی كسانی را كه برای یك‌بار هم سلاح به دست نگرفته‌بودند در مدتی كمتر از سه ساعت آموزش نظامی دادند و روانه عملیات كردند. اینها همه مشخص می‌كند كه منافقین بخشی از پروژه صدام برای گرفتن امتیازات بیشتر از ایران بودند.
 بسیاری در جریان فعالیت منافقین، فریب القائات آنها را خورده‌اند.نحوه مواجهه جمهوری اسلامی با دستگیرشدگان،‌ محکومان و توابین چگونه بود؟
منافقین مثل گروهی محارب، اعلام جنگ مسلحانه کردند و هرگونه وحشیگری گروه‌های تروریستی شناخته شده مثل داعش و القاعده را در دهه 60 انجام می‌دادند. یکی از دستور کارهای سازمان این بود که وقتی یکی از اعضا دستگیر می‌شد مطابق نقشه‌های سازمان باید اظهار توبه می‌کرد. بسیاری از دستگیرشدگان سازمان توبه می‌کردند و بعد از اتمام دوران حبس،آزاد می‌شدند. خیلی از ترورهایی که در کشور صورت گرفت از سوی کسانی بود که در زندان توبه کردند و بعد از اتمام دوران حبس، آزاد شده‌بودند. همچنین بسیاری از کسانی که به عراق رفتند و به منافقین پیوستند، جزو توبه‌کنندگان بودند. 35درصد ارتش منافقین در عملیات فروغ جاویدان جزو توابین بودند.در لحظه ورود ارتش منافقین به خاک کشور، 1650نفر از نیروهای مردمی به شهادت رسیدند و در واقع پذیرش این توبه‌های دروغین این مصیبت را به بار آورد. منافقین حتی از زندان‌ها هم به عنوان ستاد استفاده می‌کردند و حتی در داخل زندان عملیات تروریستی انجام می‌دادند. رئیس زندان تهران در همان دوران به دست یکی از توابین به شهادت رسید. حتی در عملیات فروغ جاویدان یکی از طرح‌ها این بود که در صورت اشغال ایران، اداره شهرها به دست عناصر زندانی سازمان منافقین باشد. از این گذشته به محض شروع عملیات فروغ جاویدان، زندانیان عضو سازمان در زندان دست به شورش زدند.
 در حال حاضر منافقین از چه شیوه‌هایی برای عضوگیری استفاده می‌کنند. این فرقه در تبلیغات رسمی خود عنوان می‌کند فاز نظامی را کنار گذاشته ‌است. در شرایط کنونی نشانه‌های اقدامات تروریستی سازمان منافقین چیست؟
کنار گذاشتن فاز نظامی ادعای منافقین است، اما هیچ‌گاه به طور رسمی این مساله از سوی سازمان عنوان نشده‌ است. بنابراین معتقدم همچنان بیانیه جنگ مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم همان رسمیت سابق را دارد. از سوی دیگر مدارک فراوانی وجود دارد که آنها در بسیاری از اقدامات تروریستی دست داشته‌اند. مثلا آقای سیمور هرش، روزنامه‌نگار و نویسنده آمریکایی در سال 2009 اعلام کرد منافقین در صحرای نوادا از‌سوی ارتش آمریکا برای انجام عملیات، آموزش نظامی می‌بینند. از سوی دیگر حداقل بین سال‌های  2007 تا 2009 دو مقام بلندپایه امنیتی سازمان سیا به صراحت اعلام کردند ترور پنج دانشمند هسته‌ای ایران به‌واسطه همکاری تنگاتنگ موساد و منافقین بوده ‌است. چندی پیش بود که فرانسه اعلام کرد سازمان مجاهدین در مرحله آمادگی برای انجام عملیات تروریستی است. ریگی در حالی که در مرزهای شرقی عملیات انجام می‌داد در گفت‌وگو با شبکه رنگارنگ اذعان کرده‌ بود با سازمان مجاهدین خلق همکاری اطلاعاتی فراوانی داشته است. بنابراین همچنان رویه سازمان  تروریستی  است.



ابزاری برای خیانت به ایران
به تازگی بعضی مخالفان جمهوری اسلامی به این توهم رسیده‌اند که هنوز می‌توان از ظرفیت‌های منافقین برای ضربه زدن به ایران استفاده کرد و در حال پر و بال دادن به این گروه هستند. با توجه به این‌که گروهک تروریستی منافقین هیچ پایگاهی میان ملت ایران ندارد دلیل چنین تعاملاتی چیست؟

ما نباید شرایط فعلی سازمان را با سادگی تحلیل کنیم. تصور این‌که سازمان منافقین قادر به ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران است، قطعا اشتباه است اما در عین حال منافقین را باید ابزار مناسبی در دستان کشورهای متخاصم در همه دوران‌ها دانست. هر کشوری که با ایران مشکل پیدا می‌کند، سراغ منافقین می‌رود و از این ابزار استفاده می‌کند. منافقین تنها ابزاری هستند که برای خیانت به ایران و ایرانی‌ها به‌کار گرفته می‌شوند. برای سازمان محدودیتی برای خیانت وجود ندارد و طبعا این ابزار با چنین شرایطی باعث طمع خیلی از نهادها و دولت‌ها و سازمان‌های امنیتی می‌شود. از این رو این دشمن را نباید کوچک فرض کرد، چون به گفته رئیس‌جمهور کشورمان یکی از پایه‌های اغتشاشات سال گذشته منافقین بودند. سوال این است که بسیاری از کشورهای متخاصم ایران، تامین‌کننده منابع مالی منافقین هستند. طبعا پرداخت این هزینه در قبال دریافت خدمات است و باید پرسید این کشورها چه انتظاراتی از منافقین دارند.