سواسبافی، یکی از قدیمیترین رشتههای صنایعدستی مردم جنوب کشورمان است که این روزها رو به فراموشی رفتهاست
قدم زدن روی مژههای نخل
سُواس، قصه پایافزاری است بهجامانده از روزگاران دور، پایافزاری از دیار رستمدستان، از سیستان و بلوچستان؛ پاپوشی حصیری، بافته شده از الیاف درخت خرمای وحشی، همان که در گویش محلیها درخت داز است؛ نخل پاکوتاهی که بهوفور در ایرانشهر، ایرندگان، ایرافشان، سراوان و نیکشهر میروید و مردم بومی منطقه از شاخ و برگها و الیافش، نزدیک به 100 نوع ابزار و وسایل حصیری مختلف تهیه میکنند. از پَربُند، همان ریسمان کلفت و محکمی که برای بالا رفتن از درختان خرما استفاده میشود گرفته تا همین سُواس که همراه قدیمی پاهایشان بوده از گذشتههای خیلی دور. قصه سواس اما قصه تقابل سنت و مدرنیته است؛ قصه پایافزاری که بهدلیل ساختار ابتداییاش در گذر زمان و در رقابت با کفشهای امروزی، تا ورطه فراموشی رفته و اگر هنوز نفس میکشد، به همت هنرمندانی است که دل به دل این هنر قدیمی دادهاند و نگذاشتهاند چراغ سواسبافی در این مرز و بوم خاموش شود؛ هنرمندانی که با وجود مشکلات زیاد و کسادی بازار، با رویای روزهای خوش گذشته، هنوز سواس میبافند و سعی میکنند یک راه هرچند متفاوت برای استفاده از سواس پیدا کنند، همین است که حالا سواس در خیلی جاها، به عنوان نمادی از صنایعدستی جنوب کشورمان، زینتبخش دیوار خانه خیلیهاست؛ یادگاری ارزشمند با بوی نخل و رنگ حصیر.
احیا به سبک و سیاق امروزی
در سراوان سیستان و بلوچستان، در روستای زنگیان، یک جوان خوش ذوق بلوچی، از هشت سال پیش یک کارگاه کوچک سواسبافی راهانداخته و ضمن زنده نگهداشتن صنعت دستی نیاکانش، با ایدههای جدید، این پای افزار قدیمی را به روز هم کردهاست؛ آنقدر که نشان ملی مرغوبیت کالا بر پیشانی هنرش نشستهاست؛ نشانی که به صندل بلوچی سواس بافتهشده توسط او که ترکیبی از سوزندوزی بلوچی و سراجی سنتی این منطقه بوده، تعلق گرفتهاست. براین اساس هیات داوری نشان ملی مرغوبیت صنایعدستی سال 96، محصول یاد شده را از لحاظ معیارهای مرغوبیت، اصالت، نوآوری در طرح و اجرا، قابلیت حضور در بازار، سازگاری با محیطزیست قابل توجه دانسته و نتیجهاش همین نشان مرغوبیت ملی
است.
کارگاه محمدامین چاکری زاده، هنوز پابرجاست اما خودش میگوید دیگر رونق سابق را ندارد، مخصوصا در این روزهای کرونایی که بازار صنایعدستی از همیشه کسادتر است. این هنرمند صنایعدستی به ما از انگیزه روی آوردنش به این هنر قدیمی میگوید؛ از یک خاطره جالب:« من در یک سفر طولانی با پای پیاده که با دوستانم داشتم، برای اولین بار نظرم به استقامت سواس جلب شد. چون در این سفر که در یک مسیر سنگلاخی بود، کفشهای ما پاره شد ولی یکی از دوستانم که سواس دستساز پوشیدهبود، تا آخر سفر خیلی راحت راه رفت و هیچ مشکلی هم برای کفشهایش
پیش نیامد.»
او تا قبل از این سفر هم سواس را پای پیرمردها دیدهبود، اما هیچوقت به ارزش آن پی نبردهبود، اما از همینجا یک جرقه در ذهنش زدهشد:« وقتی مقاومت سواس را دیدم، رفتم و سواسبافی یاد گرفتم و شروع کردم به بافتن این پاپوش حصیری. اما برای اینکه آن را کاربردیتر کنم، در مراحل بعدی وقتی کارم پیشرفت کرد، آن را احیا کردم و با حفظ ساختار و شکل سواس، از چرم طبیعی به جای برگهای درخت خرما استفاده میکنم، حتی از سوزن دوزی هم که یکی دیگر از مشهورترین صنایعدستی منطقه ماست در ساخت آن بهره بردهام.»
با اینکه کارگاه کوچک این هنرمند در روستای زنگیان سراوان، تنها کارگاه زنده سواسبافی است، اما او مثل خیلی دیگر از هنرمندان صنایعدستی، چشم انتظار حمایتهایی است که هیچوقت شامل حالش نشدهاند:« بهجز امسال که نمایشگاه صنایعدستی به خاطر کرونا هنوز برگزار نشده، هرسال این نمایشگاه برگزار میشده، من هم به عنوان یک روستایی و یک هنرمند صنایعدستی دوست دارم در این نمایشگاه شرکت کنم، اما هر سال فقط اسم من را یادداشت میکنند و وقت موعود که میرسد، غرفهای به من نمیرسد و اصلا من خبردار نمیشوم و بعد هم میگویند که فراموشت کردیم.»