زن میانسال از داروساز جوان چه میخواست؟
امید مهدینژاد طنزنویس
داروساز جوانی پس از آن که دوره تحصیل خود را تا مقطع دکترای عمومی طی کرد و خدمت مقدس نظام را به انجام رساند و مدارک لازمه برای تأسیس داروخانه را در سایت بارگذاری کرد و گواهی سوءپیشینه و عدم اعتیاد خود را به مراجع ذیربط ارائه و فیش بانکی به مبلغ اعلامشده را به شماره حساب اعلامشده واریز نمود و پس از طی مراحل قانونی موفق شد مجوز راهاندازی داروخانه را اخذ نماید و پس از پیداکردن سرمایهگذار و مسؤول فنی و صندوقدار و یافتن مکان مناسب و طراحی و ساخت دکور و سفارش داروهای گوناگون موفق شد داروخانه خود را افتتاح نماید. در روز اول پس از افتتاح زن میانسالی وارد داروخانه شد و سراغ مدیر داروخانه را گرفت. داروساز جوان با احترام فراوان نزد زن میانسال رفت و گفت: در خدمتم. زن میانسال گفت: مدیر داروخانه شما هستید؟ داروساز جوان گفت: بلی. زن میانسال گفت: شما خودتان داروساز هستید؟ داروساز جوان گفت: بلی. زن میانسال گفت: کجا تحصیل کردهاید؟ داروساز جوان گفت: من فارغالتحصیل دوره دکترای عمومی داروسازی از دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تحقیقات واحد مرکز هستم. زن میانسال گفت: در هر دو زمینه فارماکودینامیک و فارماکوکینتیک تخصص و تسلط دارید؟ داروساز جوان گفت: در فارماکودینامیک کاملا مسلط هستم و در فارماکوکینتیک نیز در حد نیاز اطلاعاتی دارم. زن میانسال گفت: خیلی خب، خیالم راحت شد که با شخص آگاه و مطمئنی روبهرو هستم و میتوانم به داروخانه وی اعتماد کنم. داروساز جوان گفت: هیچگونه نگرانی نداشته باشید. بفرمایید چه خدمتی از داروخانه ما ساخته است؟ زن میانسال گفت: یک بسته ماسک سهلایه میخواستم. مدیر داروخانه یک بسته ماسک سهلایه به زن میانسال داد. زن میانسال نیز با اطمینان و اعتماد کامل ماسکهای سهلایه را گرفت و کارت خود را کشید و خداحافظی کرد و داروساز جوان را با هردو فارمایش و مسؤول فنیاش و صندوقدارش و داروخانهاش تنها گذاشت و برای رعایت پروتکلهای بهداشتی به خانه رفت.
تیتر خبرها