آیا رودكی تاجیك بود؟!

در هزار و شصت و یكمین سالروز تولد پدر شعر فارسی رفته‌ایم سراغ زندگی و احوال او

آیا رودكی تاجیك بود؟!

شاعر بوده، مترجم، موسیقیدان، نوازنده و خواننده. آن هم نه حالا و در زمانه ما، بلكه حدود 11 قرن پیش. بر اینها بیفزایید كه ایشان پدر شعر فارسی هم هست. البته از این جهت پدر شعر فارسی می‌نامندش كه تا پیش از او كسی دیوان شعر نداشته است. حالا در كنار همه این موارد نكته مهم دیگری را هم بیفزایید كه جناب آقای رودكی به گفته مستشرقان، در تغییر خط از پهلوی به فارسی هم نقش داشته‌است. در نظر گرفتن این همه فعالیت برای انسان 1100 سال پیش خیلی عجیب است، نه تصور ما و نه قطعا تصور آدم‌های آن زمان نمی‌توانسته این همه توانایی را در نظر بگیرد و حل و فصلش كند. به مناسبت تولد رودكی رفتیم سراغ او تا ببینیم كه بوده و چه می‌سروده و چطور وقت كم نمی‌آورده برای این همه كار و فعالیت! هرچند حتما در نبود فضای مجازی و رسانه‌ها وقت‌ بیشتری داشته است.

جایی میان سمرقند و نخشب
روستای پنجكنت در تاجیكستان امروزی محل تولد رودكی بوده است، منطقه‌ای در نزدیكی سمرقند و نخشب. نامش هم در اصل ابوعبدا... جعفر بن محمد بن حكیم بن عبدالرحمن بن آدم بوده كه از بس طولانی است ما با همان تخلص شعری‌اش یعنی رودكی صدایش می‌زنیم.
درباره نابینایی رودكی حرف و حدیث بسیار است، برخی می‌گویند چشم‌هایش را در كودكی از دست داده و برخی دیگر معتقدند از بدو تولد نابینا بوده، هر چند باید با شعرهای او روبه رو شویم و كاری به این كارها نداشته باشیم، اما از توصیفات شیرین و رنگینش از گل و گیاه و طبیعت به نظر می‌رسد باید حق را به دسته اول داد، او حتما چند سالی جهان را دیده كه این همه خوب و دقیق توصیفش كرده است.
رودكی فردی ثروتمند بوده كه در محیط زندگی پر زرق و برق دربار سامانیان زندگی می‌كرده است. او به عنوان یكی از شاعران رسمی در بخارا تحت خدمت فرمانروای آن زمان سامانیان بوده تا این‌كه پس از مدتی دیگر مورد استقبال درباریان قرارنمی گیرد. منصب خود را رها می‌كند و به روستای زادگاهش برمی گردد. طبق نوشته‌ها او سال‌های پایانی عمرش را در فقر و تنگدستی می‌گذراند.


بازمانده
از تمام آثار رودكی كه گفته می‌شود بیش از یك میلیون و  300هزار بیت و نیز شش مثنوی بوده‌ است، فقط ابیاتی پراكنده به همراه چند قصیده، غزل و رباعی باقی مانده‌ است. تعداد بیت‌های باقی‌مانده از رودكی ۱۰۴۷ بیت است.
كلیله و دمنه در اصل كتابی هندی بوده و در دوره ساسانیان توسط برزویه طبیب به فارسی برگردانده می‌شود، رودكی هم در قالب 12 هزار بیت داستان‌های این كتاب را به نظم در می‌آورد، اما تنها سه بیت از این اثر به دست ما رسیده است. سندبادنامه هم دیگر كتاب رودكی بوده كه اصل هندی داشته و او به نظم درآورده بوده، از این كتاب هم تنها یك بیت باقی مانده و دیگر ابیاتش از بین رفته است.
از اشعار غنایی و مدایح او اما بیت‌ها و شعرهایی به جا مانده است كه اكنون در قالب دیوان رودكی منتشر می‌شود. این اشعار برپایه دم غنیمت شمری و خوشی و گذران زندگی استوار است. رودكی در وصف طبیعت و زیبایی‌های جهان بسیار موفق است و علت اصلی موفقیتش را می‌توان در ذوق بالا در تصویرسازی و تشبیهات دقیق و لطیف دانست.
همین تشبیهات و جلوه‌های رنگارنگ و گوناگون طبیعت در شعر رودكی راه را برای شاعرانی مانند منوچهری دامغانی در وصف طبیعت گشود.



رودكی، هویت اصلی مردم تاجیكستان
تاجیكستان پس از فروپاشی شوروی و شكل‌گیری‌اش به‌عنوان یك كشور مستقل، رودكی را به عنوان یك عنصر فرهنگی مهم و ارزشمند معرفی كرده و تمام تلاش خود را برای معرفی او به كار گرفته است. آنقدر كه تا دلتان بخواهد در این كشور با نام رودكی روبه‌رو می‌شویم.
از پارك بزرگی كه به نام او در دوشنبه قرار گرفته تا هر جای دیگر تاجیكستان هم رودكی هست و هم مجسمه‌های او. اتفاقی كه در ایران كمتر شاهد آن هستیم و كم پیش می‌آید از شاعران بزرگ بیش از یك مجسمه در سطح شهر ببینیم، تازه اگر همان هم شب كه می‌خوابیم و صبح بیدار می‌شویم، غیب نشده باشد!  
رودكی هم مانند مولانا و نظامی شاعر فارسی زبانی است كه در جغرافیای ایران به دنیا آمده است، اما حالا هویت‌ساز تاجیك‌هاست و ما چندان نمی‌شناسیمش و تنها چیزی که درباره اش می دانیم این است که رودکی پدر شعر فارسی است و خیابانی در تهران
به نام اوست. راستی شما شعری از او در خاطر دارید؟ و می‌دانید جهان‌بینی همیشه خوشباش پدر شعر فارسی چقدر می‌تواند حالتان را بهتر کند؟



بفرمایید نصیحت!
ما كه این روزها حوصله نصیحت شدن نداریم، احتمالا قبلا هم آدم‌ها حوصله اش را نداشته‌اند، اما این پرخاصیت كم طرفدار را شاعران و نویسندگان خوب و قوی تبدیل كرده‌اند به شیرین‌های لااقل قابل تحمل! جناب رودكی هم تا دلتان بخواهد نصیحتمان كرده و توی همین معدود بیت‌های باقیمانده از او می‌شود كلی نصیحت پیدا كرد.
 منصفانه‌اش این است كه بگوییم نصایح رودكی اغلب شیرین هستند.
او بسیار از باورش به ناپایداری و بی‌وفایی جهان گفته و در ازایش نصیحت كرده كه دم را غنیمت بشمریم و شاد زندگی كنیم.
 از نمونه نصایح او می‌توان به دو نمونه زیر اشاره كرد:
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نكو بنگری همه پند است
به روز نیك كسان گفت تا كه غم نخوری
بسا كسا كه به روز تو آرزومند است
و یا
زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه    
كرا زبان نه به بند است پای دربند است
آقای رودكی مثل همه گذشتگان خیلی هم تقدیرگراست و در شعرهایش بارها به این نكته اشاره می‌كند:
قضا چون ز گردون فرو هشت پر
همه زیركان كور گردند و كر
كه البته بیراه هم نمی‌گوید جناب رودكی، انگار بعضی چیزها جزو تقدیر آدم هاست و نمی‌شود از آن گریخت.