تلاش مذبوحانه آمریکا برای رویارویی ارتش لبنان در مقابل حزبا...
پایان جنگ سرد - و بهویژه پیامدهای 11سپتامبر - این فرصت را به ایالاتمتحده داد تا بتواند کنترل خود را بر مناطق وسیعی از جهان گسترش دهد. جنگ علیه تروریسم به طرح جدید آمریکا برای کنترل ارتشها و سرویسهای اطلاعاتی کشورهای درحالتوسعه تبدیل شد.طبق ادعای ایالاتمتحده آمریکا بیشتر ارتشها و سرویسهای اطلاعاتی عرب برای آموزش و راهنمایی به حضور نیروهای آمریکایی نیاز دارند، زیرا فقط ایالاتمتحده میتواند بجنگد و به بومیان نحوه جنگ با تروریستها را بیاموزد و فقط آمریکا صلاحیت دارد تروریستها را تعیین کند.روزهایی که دولتهای عربی در دهه 1970 و 1980 حداقل در انظار عمومی سعی میکردند با تعاریف ایالاتمتحده و اسرائیل از تروریسم مخالفت کنند، گذشته است و اکنون ارتشهای عرب باید از تعاریف ایالاتمتحده و اسرائیل در حوزه تروریسم پیروی کنند.
آمریکا در طول جنگ سرد به نام آزادی و جهان آزاد، دولتهای عرب را در مبارزه با کمونیسم با خود همراه کرد و این بسیار مسخره بود، چراکه کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن، مراکش و سایر حکومتهای دیکتاتوری مرتجع عرب به خدمت آمریکا درآمدند تا تحت عنوان جهان آزاد با کمونیسم مبارزه کنند.در ادامه همین روند طنزآمیز، جو بایدن در سفر اخیر خود به اروپا از مبارزات دیگری علیه چین خبر داد و این کار را مبارزه دموکراسیها علیه خودکامگیها خواند. این بار نیز دیکتاتوریهای خاورمیانه، آمریکا را در این مبارزه همراهی میکنند.
جنگی بدون محدودیت
جنگ ادعایی آمریکا علیه تروریسم در راستای حفظ سلطه آمریکا در عرصه بینالمللی بسیار کارآمدتر از جنگ قبلی علیه کمونیسم است،زیرا برخلاف جنگ قبلی، جنگ با تروریسم پایان ندارد و هیچ محدودیتی نمیتوان برای آن متصور بود. این جنگی است بدون جدول زمانی یا اهداف خاص قابلدستیابی و آمریکا چنین چیزی را میخواهد.ایالاتمتحده هیچگاه مجبور نیست پایان جنگ خود را علیه تروریسم اعلام کند، زیرا اینها جنگهای مجازی و نظری هستند.جنگ برای آمریکا به یک صنعت تبدیلشده که گسترش آن برای سلطه بر جهان ضروری است. نیروهای آمریکایی اکنون در بیشتر کشورهای عربی حضور دارند مثل مراکش، لیبی، تونس، سودان، مصر، عراق، سوریه، لبنانو...که میزبان نیروهای آمریکایی هستند.
درحالیکه رسانههای غربی تحت تأثیر تبلیغات اسرائیل و عربستان میخواهند افکار عمومی را به این نتیجه برسانند که لبنان تحت سلطه حزبا...است، ایالاتمتحده درواقع بر بیشتر بخشهای لبنان تسلط دارد. آمریکا از طریق سازمانهای غیردولتی مختلف غربی و رسانههای جدید که با بودجه غربی اداره میشوند بر اوضاع مسلط است و هیچکس از جهتگیریهای سیاست خارجی که همسو باسیاستهای آمریکاست، منحرف نمیشود.
آمریکا علاوه بر بانک مرکزی،دادگستری و رسانههای خصوصی (سنتی) که احتمالا از امارات و آمریکا برای راهاندازی یک کارزار ضد مقاومت، پول نقدی دریافت میکنند، کنترل کامل ارتش و دستگاههای اطلاعاتی را نیز در اختیار دارد. (حتی ایستگاه تلویزیونی جدید که سالها صدایی به نفع مقاومت و علیه رژیم سعودی بود به یک ایستگاه تبلیغاتی معتبر طرفدار امارات و آمریکا تبدیلشده است.)
چندی قبل فرانسه، میزبان کنفرانس ویژهای برای کمک به ارتش لبنان بود. جوزف عون، فرمانده ارتش لبنان به یکی از مهرههای اصلی آمریکا در لبنان تبدیل و تاکنون سه بار به واشنگتن دعوتشده و آمریکا امیدوار است بتواند جایگاه ارتش را در میان افکار عمومی لبنان ارتقا دهد.در هفتههای گذشته چند کنفرانس مربوط به ارتش لبنان هم در آمریکا برگزار شد و خیلیها امیدوار بودند بتوانند از این کنفرانسها علیه حزبا... استفاده کنند اما آنچه قطعی است اینکه مردم لبنان از رهبران فاسد فرقهای و همچنین ارتشی که توسط قدرتهای غربی و کشورهای حاشیه خلیجفارس کنترل میشود، ابراز انزجار کردهاند (هرچند نفرت لبنانیها از رهبر فاسد فرقه دیگر نسبت به خود آنها آسانتراست)و ارتش توسط قدرتهای غربی و کشورهای حاشیه خلیجفارس بهعنوان تنها نهاد ملی معتبر است.
تسلط آمریکا از سال 2005
از زمان خروج نیروهای سوریه از لبنان در بهار 2005 و به دنبال ترور رفیق حریری، نخستوزیر وقت لبنان، آمریکا تقریبا کنترل لبنان را به دست گرفته و اقدامات خود را در آنجا با متحدان نزدیک عرب خود بهویژه رژیم سعودی هماهنگ کرده است.ایالاتمتحده بر ارتش لبنان و آژانسهای مختلف اطلاعاتی نظارت دارد و برای از بین بردن آموزههای ضد اسرائیلی تلاش کرده است. آمریکا بهجای اسرائیل (که بزرگترین متجاوز تاریخ مدرن لبنان است)دشمن تروریستهای ناشناسی است که - به دلایلی غیرقابل توضیح – به دنبال تسخیر لبنان هستند.
در حقیقت تمام سلاحهایی که آمریکا به لبنان تحویل میدهد (و همگی در قالب مراسمهای رسمی پرزرقوبرق و تبلیغات گسترده و با حضور سفرای خارجی و فرماندهان ارتش آمریکا انجام میشود)در هیچگونه تقابل بزرگ نظامی کارایی ندارند. سلاحهای موردنیاز لبنان ازجمله هواپیماهای جنگنده و موشکهای دوربرد، هیچگاه از سوی آمریکا به لبنان تحویل نمیشود و در صورت قبول پیشنهاد رایگان تجهیزات نظامی از روسیه یا ایران، آمریکا لبنان را تهدید میکند.
اسناد دیپلماتیک طبقهبندی نشده آمریکا نشان میدهد حتی قبل از جنگ داخلی، آمریکاییها لبنان را تحتفشار قرار داده بودند تا کمکهای مالی برخی کشورهای عربی برای محافظت از لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل را رد کند. بهعبارتدیگر، آمریکا از ارتش لبنان حمایت مالی میکند تا آن را ضعیف، ناکارآمد و بیفایده نگه دارد.
آمریکا بهجای هواپیماهای جنگی، تعداد اندکی هواپیمای سسنا به لبنان داده که در کالیفرنیا برای سمپاشی محصولات استفاده میشود. با این حال، واشنگتن تصور میکند میتواند افکار عمومی لبنان را فریب دهد و این هواپیماها را بهعنوان نیروی هوایی لبنان معرفی کند.
درست مانند دیگر ارتشهای آموزشدیده توسط آمریکا در منطقه، ارتش لبنان در آزمایش اصلی خود در سال 2014 شکست خورد و حتی نتوانست سربازان و افسران خود را که توسط داعش و جبهه النصره در عرسال ربوده شده بودند، نجات دهد. این همان چیزی است که در مورد ارتش افغانستان در برابر طالبان یا ارتش عراق در برابر داعش مشاهده کردیم و ارتشهای آموزشدیده آمریکا در منطقه در مأموریتی که ظاهرا برای آنها آموزشدیدهاند، شکستخوردهاند؛ مبارزه با آنچه از سوی آمریکا، تروریسم نامیده میشود.
حزبا... در مقابل داعش و النصره
هنگامیکه داعش و النصره، لبنان را تحت نفوذ قراردادند، این حزبا... بود که آنها را شکست داد و از مرز بیرون راند، نه ارتش لبنان. درست زمانی که حزبا... و متحدانش در آنسوی مرزهای سوریه قصد داشتند تهدیدهای داعش و النصره را در سال 2017 به پایان برسانند، آمریکا اصرار داشت ارتش لبنان باید برخی مکانهای ناشناس را گلولهباران کند تا این پیام را بفرستد که ارتش لبنان - و نه حزبا...- داعش را شکست داده است.کارشناسان صهیونیست در واشنگتن بهصراحت درباره نقش ارتش لبنان در برابر حزبا... صحبت میکنند. آمریکا آرزو میکند ارتش لبنان جایگزین حزبا... بهعنوان قویترین نیروی نظامی در لبنان شود اما اتحاد واشنگتن با اسرائیل ایجاب میکند ارتش لبنان، ضعیف و بیاثر بماند و این بزرگترین معضل سیاستهای ایالاتمتحده در لبنان است.سلاحهایی که از سوی آمریکا به ارتش لبنان تحویل میشود، متناسب با یک نیروی پلیس محلی در آمریکاست اما واشنگتن از مردم لبنان میخواهد باور داشته باشند ارتش کشورشان میتواند هرگونه تهدید خارجی یا داخلی را دفع کند ولی این ارتشی است که کمترین اقدامی را در گذشته نتوانسته است در حفاظت از مردم لبنان انجام دهد. ارتش لبنان از هر زمان دیگری ضعیفتر است و رویای آمریکا برای رویارویی این ارتش با حزبا... لبنان، خوابوخیالی بیش نیست.
آمریکا در طول جنگ سرد به نام آزادی و جهان آزاد، دولتهای عرب را در مبارزه با کمونیسم با خود همراه کرد و این بسیار مسخره بود، چراکه کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن، مراکش و سایر حکومتهای دیکتاتوری مرتجع عرب به خدمت آمریکا درآمدند تا تحت عنوان جهان آزاد با کمونیسم مبارزه کنند.در ادامه همین روند طنزآمیز، جو بایدن در سفر اخیر خود به اروپا از مبارزات دیگری علیه چین خبر داد و این کار را مبارزه دموکراسیها علیه خودکامگیها خواند. این بار نیز دیکتاتوریهای خاورمیانه، آمریکا را در این مبارزه همراهی میکنند.
جنگی بدون محدودیت
جنگ ادعایی آمریکا علیه تروریسم در راستای حفظ سلطه آمریکا در عرصه بینالمللی بسیار کارآمدتر از جنگ قبلی علیه کمونیسم است،زیرا برخلاف جنگ قبلی، جنگ با تروریسم پایان ندارد و هیچ محدودیتی نمیتوان برای آن متصور بود. این جنگی است بدون جدول زمانی یا اهداف خاص قابلدستیابی و آمریکا چنین چیزی را میخواهد.ایالاتمتحده هیچگاه مجبور نیست پایان جنگ خود را علیه تروریسم اعلام کند، زیرا اینها جنگهای مجازی و نظری هستند.جنگ برای آمریکا به یک صنعت تبدیلشده که گسترش آن برای سلطه بر جهان ضروری است. نیروهای آمریکایی اکنون در بیشتر کشورهای عربی حضور دارند مثل مراکش، لیبی، تونس، سودان، مصر، عراق، سوریه، لبنانو...که میزبان نیروهای آمریکایی هستند.
درحالیکه رسانههای غربی تحت تأثیر تبلیغات اسرائیل و عربستان میخواهند افکار عمومی را به این نتیجه برسانند که لبنان تحت سلطه حزبا...است، ایالاتمتحده درواقع بر بیشتر بخشهای لبنان تسلط دارد. آمریکا از طریق سازمانهای غیردولتی مختلف غربی و رسانههای جدید که با بودجه غربی اداره میشوند بر اوضاع مسلط است و هیچکس از جهتگیریهای سیاست خارجی که همسو باسیاستهای آمریکاست، منحرف نمیشود.
آمریکا علاوه بر بانک مرکزی،دادگستری و رسانههای خصوصی (سنتی) که احتمالا از امارات و آمریکا برای راهاندازی یک کارزار ضد مقاومت، پول نقدی دریافت میکنند، کنترل کامل ارتش و دستگاههای اطلاعاتی را نیز در اختیار دارد. (حتی ایستگاه تلویزیونی جدید که سالها صدایی به نفع مقاومت و علیه رژیم سعودی بود به یک ایستگاه تبلیغاتی معتبر طرفدار امارات و آمریکا تبدیلشده است.)
چندی قبل فرانسه، میزبان کنفرانس ویژهای برای کمک به ارتش لبنان بود. جوزف عون، فرمانده ارتش لبنان به یکی از مهرههای اصلی آمریکا در لبنان تبدیل و تاکنون سه بار به واشنگتن دعوتشده و آمریکا امیدوار است بتواند جایگاه ارتش را در میان افکار عمومی لبنان ارتقا دهد.در هفتههای گذشته چند کنفرانس مربوط به ارتش لبنان هم در آمریکا برگزار شد و خیلیها امیدوار بودند بتوانند از این کنفرانسها علیه حزبا... استفاده کنند اما آنچه قطعی است اینکه مردم لبنان از رهبران فاسد فرقهای و همچنین ارتشی که توسط قدرتهای غربی و کشورهای حاشیه خلیجفارس کنترل میشود، ابراز انزجار کردهاند (هرچند نفرت لبنانیها از رهبر فاسد فرقه دیگر نسبت به خود آنها آسانتراست)و ارتش توسط قدرتهای غربی و کشورهای حاشیه خلیجفارس بهعنوان تنها نهاد ملی معتبر است.
تسلط آمریکا از سال 2005
از زمان خروج نیروهای سوریه از لبنان در بهار 2005 و به دنبال ترور رفیق حریری، نخستوزیر وقت لبنان، آمریکا تقریبا کنترل لبنان را به دست گرفته و اقدامات خود را در آنجا با متحدان نزدیک عرب خود بهویژه رژیم سعودی هماهنگ کرده است.ایالاتمتحده بر ارتش لبنان و آژانسهای مختلف اطلاعاتی نظارت دارد و برای از بین بردن آموزههای ضد اسرائیلی تلاش کرده است. آمریکا بهجای اسرائیل (که بزرگترین متجاوز تاریخ مدرن لبنان است)دشمن تروریستهای ناشناسی است که - به دلایلی غیرقابل توضیح – به دنبال تسخیر لبنان هستند.
در حقیقت تمام سلاحهایی که آمریکا به لبنان تحویل میدهد (و همگی در قالب مراسمهای رسمی پرزرقوبرق و تبلیغات گسترده و با حضور سفرای خارجی و فرماندهان ارتش آمریکا انجام میشود)در هیچگونه تقابل بزرگ نظامی کارایی ندارند. سلاحهای موردنیاز لبنان ازجمله هواپیماهای جنگنده و موشکهای دوربرد، هیچگاه از سوی آمریکا به لبنان تحویل نمیشود و در صورت قبول پیشنهاد رایگان تجهیزات نظامی از روسیه یا ایران، آمریکا لبنان را تهدید میکند.
اسناد دیپلماتیک طبقهبندی نشده آمریکا نشان میدهد حتی قبل از جنگ داخلی، آمریکاییها لبنان را تحتفشار قرار داده بودند تا کمکهای مالی برخی کشورهای عربی برای محافظت از لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل را رد کند. بهعبارتدیگر، آمریکا از ارتش لبنان حمایت مالی میکند تا آن را ضعیف، ناکارآمد و بیفایده نگه دارد.
آمریکا بهجای هواپیماهای جنگی، تعداد اندکی هواپیمای سسنا به لبنان داده که در کالیفرنیا برای سمپاشی محصولات استفاده میشود. با این حال، واشنگتن تصور میکند میتواند افکار عمومی لبنان را فریب دهد و این هواپیماها را بهعنوان نیروی هوایی لبنان معرفی کند.
درست مانند دیگر ارتشهای آموزشدیده توسط آمریکا در منطقه، ارتش لبنان در آزمایش اصلی خود در سال 2014 شکست خورد و حتی نتوانست سربازان و افسران خود را که توسط داعش و جبهه النصره در عرسال ربوده شده بودند، نجات دهد. این همان چیزی است که در مورد ارتش افغانستان در برابر طالبان یا ارتش عراق در برابر داعش مشاهده کردیم و ارتشهای آموزشدیده آمریکا در منطقه در مأموریتی که ظاهرا برای آنها آموزشدیدهاند، شکستخوردهاند؛ مبارزه با آنچه از سوی آمریکا، تروریسم نامیده میشود.
حزبا... در مقابل داعش و النصره
هنگامیکه داعش و النصره، لبنان را تحت نفوذ قراردادند، این حزبا... بود که آنها را شکست داد و از مرز بیرون راند، نه ارتش لبنان. درست زمانی که حزبا... و متحدانش در آنسوی مرزهای سوریه قصد داشتند تهدیدهای داعش و النصره را در سال 2017 به پایان برسانند، آمریکا اصرار داشت ارتش لبنان باید برخی مکانهای ناشناس را گلولهباران کند تا این پیام را بفرستد که ارتش لبنان - و نه حزبا...- داعش را شکست داده است.کارشناسان صهیونیست در واشنگتن بهصراحت درباره نقش ارتش لبنان در برابر حزبا... صحبت میکنند. آمریکا آرزو میکند ارتش لبنان جایگزین حزبا... بهعنوان قویترین نیروی نظامی در لبنان شود اما اتحاد واشنگتن با اسرائیل ایجاب میکند ارتش لبنان، ضعیف و بیاثر بماند و این بزرگترین معضل سیاستهای ایالاتمتحده در لبنان است.سلاحهایی که از سوی آمریکا به ارتش لبنان تحویل میشود، متناسب با یک نیروی پلیس محلی در آمریکاست اما واشنگتن از مردم لبنان میخواهد باور داشته باشند ارتش کشورشان میتواند هرگونه تهدید خارجی یا داخلی را دفع کند ولی این ارتشی است که کمترین اقدامی را در گذشته نتوانسته است در حفاظت از مردم لبنان انجام دهد. ارتش لبنان از هر زمان دیگری ضعیفتر است و رویای آمریکا برای رویارویی این ارتش با حزبا... لبنان، خوابوخیالی بیش نیست.