زیستن به دور از هیاهو

گفت‌وگو با ستاره اسکندری و اصغر نقی‌زاده درباره زنده‌یاد صادق صفایی

زیستن به دور از هیاهو

 مهدی سلطانی، بازیگر و استاد دانشگاه در صفحه اینستاگرام خود درباره صادق صفایی نوشت: «دوست صادقم، رفیق باصفایم، همکار عزیزم، چه غریبانه چه بی‌باورانه، چه شگفتانه پرکشیدی هر چند، چندی است دیگر هیچ چیز برایم شگفت‌انگیز نیست.»
سلطانی در همین چند جمله مختصر و مفید همه خصوصیات اخلاقی صفایی را که جمعه‌شب به دلیل سکته قلبی درگذشت، بیان کرده. هر که او را می‌شناخته چه دوستان نزدیکش و دانشجویانش و چه بازیگرانی که در کاری با او همبازی بوده یا از عوامل سازنده فیلم یا سریال بوده‌اند همین‌ها را می‌گویند: بسیار آرام، متین، موقر و بی‌حاشیه. هیچ تغییر اجتماعی یا شرایط زیستی و کاری نتوانست این خصوصیات زنده‌یاد صفایی را در او تغییر دهد. این بازیگر و استاد دانشگاه که متولد طبس بود گویا با خودش قرار و مدارهایی داشته، این‌که اخلاق و انسانیت اصل است و نباید مخدوش شود. همین تعهد به خود سبب شده هر که او را می‌شناسد از اخلاق‌مداری او بگوید و این‌که حاشیه نداشت، سرش در لاک خودش بود. البته شاید همین سکوت و همین فروخوردن همه مشکلات این سال‌ها باعث شد که قلبش تاب نیاورد و به یک‌باره بایستد. خدا می‌داند در پس آن‌همه سکوت و وقار چه هیاهویی بوده.
صادق صفایی با بازی در فیلم از کرخه تا راین به شهرت رسید. بازی‌اش کم بود اما چنان تاثیرگذار بازی کرد که برای همیشه در ذهن مخاطبان این فیلم ماندگار شد. با آن صدایی که آلودگی شیمیایی دوران جنگ سبب شده بود که بم شود و خس‌خس کند. بازی قدرتمندش مقابل ساختمانی در آلمان. جایی که این جانباز خسته از شرایط رفته بود پناهندگی بگیرد. ابراهیم حاتمی‌کیا دیروز با شنیدن خبر درگذشت صادق صفایی نوشت: «صادق بود و صراحتش اجازه نفوذ کمتری نمی‌داد. شرطی برای بازی در فیلم از کرخه تا راین با او گذاشتیم که باید در اوقات غیربازیگری‌اش ــ که زمان کمی هم نبود ــ به گروه فیلمسازی کمک کند تا ما کمتر از عوامل آلمانی استفاده کنیم. او قول همکاری داد اوایل به قولش وفا کرد ولی هر چه پیش می‌رفتیم کمتر تن به همکاری داد. از او دلخور بودم که چرا به قولش عمل نمی‌کند غافل از این که صادق صفایی چنان در نقش «نوذر» فرورفته بود که همچون بچه‌های شیمیایی شده، رنجور دیگر حوصله‌ای نداشت. نتیجه‌اش ماندگار شدن نقش نوذر در فیلم از کرخه تا راین شد. خدایش بیامرزد و او را با شهدای جنگ تحمیلی به‌خصوص شهدای مظلوم شیمیایی محشور کند.»



مردی که زیاد می‌دانست
اصغر نقی‌زاده که در فیلم از کرخه تا راین به‌عنوان بازیگر و دستیار طراح صحنه و لباس حضور داشته درباره مرحوم صفایی به‌جام‌جم می‌گوید: اولین بار او را 30 سال قبل در فرودگاه دیدم، زمانی که برای فیلمبرداری از کرخه تا راین عازم آلمان بودیم. تصور کردم بازیگری است که آمده یک نقش کوتاه بازی کند. اما بعد که بیشتر با او آشنا شدم و با هم نشست و برخاست کردیم، متوجه شدم خیلی باسواد و پر است. استاد دانشگاه بود و اصول بازیگری را به شکل آکادمیک می‌دانست و عجیب بااخلاق و بامرام بود. وقتی خبر درگذشتش را شنیدم خیلی متاثر شدم. چه اوضاعی را تجربه می‌کنیم. دو هفته قبل پاره تنم، علی سلیمانی را به خاک سپردیم. چند روز بعدش خانم معصومیان را که در آموزش و پرورش با او همکار بودم. حالا هم که آقای صفایی. چقدر باید دل بزرگ باشیم که یکی یکی دوستانمان را به خاک بسپاریم. مرحوم صفایی بی‌نظیر بود. آقا بود. خیلی گزیده نقش قبول می‌کرد. هر کاری را نمی‌پذیرفت. در فیلم آژانس شیشه‌ای هم در نقش کوتاهی بازی کرد. همانی بود که وقتی ما داخل آژانس بودیم برایمان نان‌ و غذا آورد. وقتی آلمان بودیم برای نزدیک شدن به نقش نوذر که جانباز شیمیایی بود، مدام به دیدار جانبازانی می‌رفت که در آنجا دوره درمان را سپری می‌کردند. برای آقای حاتمی‌کیا چند اتود برای اجرای نوذر زد و اجرا کرد و عاقبت به همانی رسیدند که مقابل دوربین بازی کرد و ماندگار شد. نقش کوتاه بود اما فراموش‌نشدنی.
از نقی‌زاده می‌پرسم، نقش نوذر ما به ازای واقعی هم داشت؟ می‌گوید: حتما داشت‌. جانبازانی بودند که از شرایط خسته و کلافه می‌شدند و درخواست پناهندگی می‌دادند. نوذر در دیالوگ‌هایش از این بریدن و خسته شدن می‌گوید. او همه کمبودها و بی‌توجهی‌ها را به حساب انقلاب می‌گذارد در حالی‌که این‌‌طوری نیست. پیام فیلم درباره نوذر همین بود. کاستی‌‌ها را نباید به‌نام اسلام و انقلاب نوشت. او از مسؤولان بنیاد جانبازان کم‌لطفی دیده بود و عصبانی بود. آقای صفایی این عصبانیت را به تأثیرگذارترین شکل ممکن به نمایش گذاشت.  چقدر غم‌انگیز است که از گروه سازنده فیلم از کرخه تا راین، آقای سیف‌ا... داد، مدیرتولید و مجری طرح، خانم هما روستا، بازیگر و صادق صفایی، بازیگر فوت کرده‌اند. دلم خیلی گرفته. روحشان شاد. خدا به ما صبر بدهد. ‌



غریبانه رفت
ستاره اسکندری، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، زنده‌یاد صادق صفایی را از دوران دانشجویی می‌شناسد. او می‌گوید: کاش تا آدم‌ها زنده‌اند، سراغ آنها برویم و درباره همه ویژگی‌های منحصربه فردی که دارند، بگوییم و بنویسیم. آقای صفایی بی‌نظیر بود. اخلاق‌مندی او را به چشم دیدم و از دست دادن او بسیار سهمگین است. 28ــ‌27 سال قبل که دانشجوی دانشگاه تهران بودم، او را می‌دیدم بعد از اکران فیلم از کرخه تا راین بود و اقای صفایی بسیار معروف شده بود. یادم است یک روز بعد از کلاس استاد سمندریان که اتود بازی ما را دیده بود ،صدایم زد و از بازی‌ام تعریف کرد و تشویقم کرد بازیگری را ادامه بدهم. این اتفاق مهمی برای من بود و انگیزه‌ای شد که کارم را با علاقه و جدیت بیشتری ادامه دهم. سال‌ها بعد در فیلم « فردا» به کارگردانی آقای مهدی پاکدل یکدیگر را دیدیم. او یک اپیزود را بازی می‌کرد و من اپیزود دیگر را. همدیگر را می‌دیدیم و صحبت می‌کردیم. همکلام شدن و همبا‌زی شدن با صادق صفایی اتفاق بسیار خوبی بود. بسیار آموختم از او. بازیگر و استادی بود که به ارزش‌های گذشته پایبندی داشت. ارزشی به‌نام اخلاق که روز به روز در جامعه ما کمرنگ‌تر می‌شود. آرامش عجیبی داشت به دور از هیاهو به کار و زندگی‌اش ادامه داد تا روزی که قلبش از کار افتاد. نه اهل شلوغ‌بازی و حاشیه‌سازی بود و نه اهل مصاحبه و گفت‌وگو. همیشه برایم سؤال بوده و هست که چرا بازیگری با قدرت و استادی مانند صادق صفایی نباید بازی کند؟ او می‌توانست نقش‌های خوب را استادانه بازی کند اما چون اهل حاشیه و بی‌اخلاقی‌های رایج نبود کسی هم سراغش را نمی‌گرفت. او آرام زیست و آرام رفت و حیف‌ها ماند برای ما و آنهایی که او را نادیده گرفتند.