آقای گل روزنامه‌ها

درباره كیومرث صابری‌فومنی طنزپرداز و گل‌آقای معروف كه اگر بود، امروز 80 ساله می‌شد

آقای گل روزنامه‌ها

اسم مستعار زیاد داشت، اما كیومرث صابری‌فومنی را بیشتر به نام گل‌آقا می‌شناسیم كه هم اسم مستعار خودش بود و هم نام مجله‌اش؛ به قول امروزی‌ها گل‌آقا یك برند بود. برندی كه صابری‌فومنی در مدت كوتاهی آن را خلق كرد، به اوج رساند و خیلی هم یكباره و بی‌مقدمه تمامش كرد. البته كه بعد از صابری‌فومنی، یك دوره دیگر گل‌آقا منتشر شد، اما نشد چیزی كه باید می‌شد و بعد از آن هم به خاطره‌ها پیوست تا همین امروز كه تقریبا دو دهه از انتشار «شماره آخر» مجله گل‌آقا می‌گذرد و تقریبا دو دهه است كه كسی روی كیوسك دنبالش نمی‌گردد، مدیران و مسؤولان دولتی به منشی‌ها و دستیاران‌شان نمی‌سپارند كه خیلی زود گل‌آقا را تهیه‌كنند و مردم در معاشرت‌های روزانه به مطالب و تصاویر گل‌آقا ارجاع نمی‌دهند. اما یاد و خاطره‌اش باقی مانده و همین است كه هفته اول شهریور كه می‌شود، زمزمه‌هایی از گل‌آقا به گوش می‌رسد. به‌خصوص مطبوعاتی‌ها و طنازها و كاریكارتوریست‌های مطبوعاتی كه به بهانه 7 شهریور، سالروز تولد كیومرث صابری‌فومنی از گل‌آقای مطبوعات ایران حرف می‌زنند و همین است كه 17 ‌سال بعد از درگذشت صابری‌فومنی به یادش افتاده و رفته‌ایم سراغ میراث گرانبهای او برای طرح این سوال كه چرا طنز گل‌آقا محبوب بود و چرا ادامه پیدا نكرد؟

تقریبا همزمان با گل‌آقا، نشریات دیگری هم مانند طنز و كاریكاتور منتشر می‌شد و این یكی هم برای خودش طرفدارانی داشت، اما گل‌آقا از این بابت محبوب بود كه طنز فاخر اما در عین حال عامه‌فهم داشت؛ از شعر و تصویر (كاریكاتور) بیشتر از عناصر دیگر بهره می‌گرفت كه اولی برای ما ایرانی‌ها جایگاه ویژه دارد و دومی زبان ساده و قابل فهم برای همه مردم جهان است. ضمن این‌كه هم شعر طنز و هم كاریكاتور، هیجان ایجاد می‌كردند، به قدری كه مردم منتظر بمانند و ببینند این بار چه كسی یا چه موضوعی دستمایه طنز گل‌آقا قرار گرفته است.
خاطرات همكاران گل‌آقا را اگر خوانده باشید، حتما می‌دانید كه صابری‌فومنی و بقیه اهالی آبدارخانه در عمل هم اهل طنازی بودند. شاید باورتان نشود كه وقتی آخرین شماره‌اش تعطیل شد، طراحان و نویسندگان مجله در موسسه گل‌آقا جمع‌ شدند و برایش مجلس ترحیم برگزار كردند؛ حتی تكه‌ای گچ یافتند و از آن سنگ قبری برای شاغلام تراشیدند!
گل‌آقا اگر طنز محبوبی داشت، به دلیل شخصیت صابری فومنی بود كه قید فعالیت در حوزه سیاست و پذیرش مسؤولیت را زده و تصمیم گرفته بود یك نشریه طنز سیاسی را بعد از انقلاب اسلامی منتشر كند؛ آن هم در سال‌هایی كه كشور درگیر تبعات جنگ بود. از اینها گذشته صابری با مردان سیاست رفاقت و نشست و برخاست داشت و درباره مسائل سیاسی - اقتصادی صاحب نگاه و تحلیل بود. در عین حال گزندگی طنز در تركیب با محافظه‌كاری عاقلانه كیومرث صابری‌فومنی، به زبان تاثیرگذار و مصلحی بدل شد كه سال‌ها در گل‌آقا دیده می‌شد و تاثیراتش در جامعه و رفتار مسؤولان وقت، نمود پیدا می‌كرد.
رازآلودگی كیومرث صابری‌فومنی هم در ماندگاری گل‌آقا بی‌تاثیر نبود. او همچنان كه یكباره فعالیت‌های مدیریتی را بوسید و گل‌آقا را راه‌اندازی كرد، یك روز یا به عبارت دقیق‌تر 2 آبان 1381 به دفتر نشریه رفت و روی صفحه اول به جای شماره 548 نوشت شماره آخر! گمانه‌ها برای یافتن دلیل این كار بسیار است اما مستدل‌ترین دلیلی كه درباره تعطیلی این هفته‌نامه وجود دارد، شعری است كه صابری‌فومنی برای شماره آخر سروده بود: بوالعجب روزگار می‌بینم / همه را زیر بار می‌بینم/ می‌شمارم شماره‌ها را چون،/ پانصد و شصت و چار می‌بینم/ هست عینك به چشم من، اما/ یك كمی باز تار می‌بینم/ گاه گنجشك را به مثل كلاغ/ زاغ را مثل سار می‌بینم/ چای شیرین به كام‌ها حنظل/ قند را زهر مار می‌بینم/ دوغ قاطی شده است با دوشاب/ ویولون را سه‌ تار می‌بینم/ نیستم اهل اقتصاد، ولی/ وضع بازار، زار می‌بینم/ از هم امروز سال آتی را/ كاملا مثل پار می‌بینم/ راست را در تدارك جنجال/ سمت چپ پر ز جار می‌بینم/ ادبیات در سیاست را/ لایق چاروادار می‌بینم/ گفتمان جناح‌ها را من/ پاك بی‌اعتبار می‌بینم/ این طرف واژگان مار، درشت/ آن طرف، عكس مار می‌بینم/ نسل سوم كه هیچ، دوم را/ بر سر راه، خار می‌بینم/ حرف جنگ است و نسل اول را/ فارغ از كارزار می‌بینم/ حال اوقات این گل‌آقا را/ تلخ چون زهرمار می‌بینم/ تو بگو شعرش آبكی شده است/ من ولی آبدار می‌بینم/ باقی این حكایت شیرین را /، دیریم دام دادار می‌بینم...!