فیلمساز  از قفس پرید!

شامالان «گلس» را نسخه کمیک استریپی از «دیوانه‌ای از قفس پرید» می‌داند

فیلمساز از قفس پرید!

ام نایت شامالان با «گلس» دیدار تازه‌ای با تماشاگران سینما خواهد داشت. بعد از موفقیت بالای مالی و انتقادی «شكاف» (2016) این فیلمساز هندی تبار مقیم هالیوود سعی در ترساندن دوباره تماشاگران دارد. درام دلهره‌آور شامالان، دنباله‌ای بر دو فیلم شكاف و «نشكستنی» (محصول سال 2000) است و با ادغام ماجراهای شخصیت‌های اصلی این دو فیلم، داستان و ماجراهای تازه‌ای را دنبال می‌كند. شامالان كه در یك دهه اخیر نتوانسته بود فیلم موفقی روانه پرده سینماها كند، با شكاف دوباره به جایگاه خوب قبلی اش برگشت. پرسش منتقدان و تماشاگران حرفه‌ای سینما این است كه آیا گلس می‌تواند موفقیت این فیلم را تكرار كند یا راه فیلم‌های ناموفق دیگر فیلمساز را خواهد رفت.

به نوشته امپایر آنلاین، گلس سه شخصیت محوری دارد و آنها را وارد یك موش و گربه بازی مرموز و جذاب می‌كند. بروس ویلیس، بازیگر محبوب شامالان، در كنار ساموئل ال جكسن و جیمز مك آوی در نقش این سه شخصیت ظاهر شده‌اند. تماشاگران سینما كه فیلم‌های قبلی شامالان را دیده‌اند، با این سه شخصیت آشنایی دارند. آنها دیوید دان (ویلیس) و مستر گلس (جكسن) را قبلا در نشكستنی دیده‌اند. دان قهرمان داستان، مردی است كه توانایی دیدن اتفاقات پیش رو را دارد. در مقابل او، شخصیت مستر گلس قرار دارد. اونیروی شیطانی داستان است كه نبوغ زیاد و روحی لطیف و شكننده دارد. شخصیت كوین وندل كرامب (مك آوی) هم از شكاف، به درون داستان گلس راه پیدا كرده است. كرامب همان مرد جوانی است كه در آن واحد، در خودش شخصیت‌های متعددی دارد و در قالب آدم‌های متفاوتی ظاهر می‌شود.
 سوال جذاب منتقدان 
برای منتقدان این نكته جذاب و پرسیدنی است كه این شخصیت‌های متفاوت چگونه در دل داستان گلس جای می‌گیرند و چه ماجراجویی‌هایی را تجربه می‌كنند. كوین وندل كرامب در یك آسایشگاه روانی بستری و تحت نظر دكتر الی استپل (سارا پالسون) قرار دارد. 
تخصص این دكتر، تدریس به افرادی است كه باور دارند ابرقهرمان هستند و می‌توانند كارهایی مافوق تصور انجام دهند. در چنین حال و هوایی، دیوید دان باید با شیطان درون كوین رودررو شود. معلوم است توانایی‌های مستر گلس می‌تواند در این ارتباط راهگشا باشد.

 فیلمنامه عجیب و غریب
گلس برای 18 ژانویه (29 دی) روی پرده سینماهای آمریكای شمالی می‌رود.  دوكمپانی یونیورسال و والت دیزنی برای تولید فیلم، هزینه‌ای 20 میلیون دلاری صرف كرده اند. فیلمنامه عجیب و غریب فیلم هم مثل همیشه، دستپخت خود شامالان است. با آن‌كه از گلس به‌عنوان فیلمی ابرقهرمانانه اسم برده می‌شود، اما هیچ شباهتی به فیلم‌های ژانر ابرقهرمانانه كمیك استریپی این روزهای دنیای سینما ندارد.
 این در حالی است كه شامالان تاكید دارد او بهتر از فیلم‌های این ژانر، دنیای ابرقهرمان‌ها را به تصویر كشیده است. سیزدهمین ساخته سینمایی این فیلمساز غیرمتعارف، بیشتر شبیه كارهای ژانر ترس و دلهره است تا ژانر ابرقهرمانانه یا علمی تخیلی.
 شامالان گلس را قسمت سوم یك تریلوژی می‌داند كه از سال 2000 و با نشكستنی آغاز شد. شكاف بخش دوم این سه گانه و گلس پایان بخش آن است. به این ترتیب، 19 سال طول كشید تا فیلمساز بتواند سه گانه مورد علاقه خود را تهیه و اكران عمومی كند.

 سه‌گانه دلخواه 
شامالان گفته است: «فكر نمی‌كردم بتوانم این سه گانه را آن‌طور كه می‌خواستم كارگردانی كنم. دو قسمت قبلی در دو شرکت متفاوت یونیورسال و والت دیزنی تولید شد. هر یك از آنها داستان و شخصیت‌های متفاوت و مستقلی داشتند. اما این دو داستان و شخصیت‌های آنان، در قسمت سوم در هم گره خورده و كنار هم قرار می‌گرفتند. 
مطمئن نبودم بتوانم نظر مساعد تهیه كنندگان آن دو فیلم را برای كار در یك فیلم مشترك جلب كنم. اما بعد از صحبت با مدیران یونیورسال و والت دیزنی، متوجه شدم آنها از یك همكاری مشترك استقبال می‌كنند. این نكته، راه را برای تولید گلس باز و هموار كرد.»

 نسخه کمیک استریپی؟
بعید به نظر می‌رسد بتوان ارتباطی بین ساخته تازه شامالان و درام انتقادی ـ اجتماعی كلاسیك «دیوانه‌ای از قفس پرید» (1975)  میلوش فورمن پیدا كرد. این دو فیلم تحت هیچ عنوانی در یك رده قرار نمی‌گیرند. اما شامالان روایت دیگری ارائه می‌کند. 
او در گفت‌وگو با امپایرآنلاین می‌گوید:« اگر من نسخه كمیك استریپی دیوانه‌ای از قفس پرید را با گلس ارائه داده باشم، چه می‌گوئید؟! فكر كنم بینندگان هم شباهت‌هایی بین این دو پیدا كنند. » با وجود این، شامالان توضیح بیشتری درباره این شباهت‌های احتمالی نمی‌دهد. از قرار معلوم، تماشاگران كنجكاو مثل مسابقه‌های بیست سوالی خودشان باید این شباهت‌ها را كشف كنند.
اشاره شامالان به فیلمی است که جک نیکلسون در آن در قالب مرد جوانی ظاهر شد، که ناخواسته سر از یک آسایشگاه روانی در آورده و در آنجا با مدیر سخت گیر آسایشگاه درگیر می شود. او که در ابتدای ورود به این مرکز از سلامت عقل برخوردار است، در پایان داستان تبدیل به موجودی روانی می شود.