اظهارنظرهای غیرکارشناسی کاربران مجازی و سلبریتیها چگونه سرنوشت پروندههای مهم را تغییر میدهد؟
موج سازی روی خط قصاص
یکی از داغترین موضوعات این روزهای فضای مجازی، اعدامشدن یا نشدن آرمان است؛ پسر جوان 24 سالهای که به دنبال دوستی با دختری به نام غزاله و سپس قتل او، سرنوشتاش تغییرکرد و حالا تیکتاک ساعت پایان عمر او به صدا درآمده است. مردم سه گروه شدهاند؛ گروهی معتقدند اعدام حق آرمان است و او تقاص جرمی را که انجام داده است باید پس دهد، گروهی دیگر میگویند هفت سال ماندن پشت میلههای زندان، آرمان را متنبه کرده و او از کرده خود پشیمان است و از والدین غزاله درخواست بخشش دارند. عدهای هم نظرشان این است که مردم و افراد شاخص جامعه مانند سلبریتیها نباید به این موضوع ورود کرده و مادر و پدر غزاله را وادار به گذشت از حق قانونی خودکنند. پدر و مادر غزاله پیششرط بخشش آرمان را از سالها پیش مطرح کرده وگفتهاند اگر آرمان جسد غزاله را به آنها نشان دهد، از قصاص او گذشت خواهند کرد. آرمان اما تاکنون هیچ نشانهای از جسد غزاله به والدین دختر جوان نداده و همین باعث شده تا پدر و مادر او در اجرای حکم قصاص مصرتر شوند.
این اولین بار نیست که پای برخی پروندههای قتل به میان مردم کشیده میشود. برخی نه موافق قصاص هستند و نه مخالف آن و به نوعی حزب باد هستند و جریان پرونده به هر سمتی در فضای مجازی کشیده شود، به همان سمت غش میکنند. آنها هر وقت بحث قصاص مطرح میشود، در شبکههای اجتماعی فعال میشوند. ابتدا مدافع خون مقتول هستند و در روزهای پایانی پرونده رنگ عوض کرده و مدافع قاتل شده و سعی میکنند از این فضا برای خود صید خوبی داشته باشند. نکته تلخ ماجرا وقتی نمایان میشود که اغلب آنها بدون سواد حقوقی درباره پروندهها اظهار نظر میکنند. جدیدترین مورد که در فضای مجازی خوب داغ شده، همین پرونده آرمان و غزاله است. قبل از اجرای حکم درگیری عجیبی میان کاربران فضای مجازی درگرفته بود و موافقان و مخالفان اعدام با یکدیگر بحث و جدل میکردند و حتی کار به فحاشی هم کشیده شد. عدهای مصرانه میگفتند نباید به خانواده غزاله فشار آورد و از آنها خواست آرمان را ببخشند. در شرایطی که بسیاری در انتظار تعیین سرنوشت آرمان بودند، چند ساعت قبل از اجرای حکم خبر رسید اجرای قصاص به دلایل نامعلومی دوباره متوقف شده و شنبه 24 مهرماه آرمان قصاص میشود اما شامگاه جمعه دوباره اجرای حکم متوقف شد. حالا باید دید پس از گذشت هفت سال و بحث و جدلهایی که در مورد اعدام او درگرفته، در نهایت سرنوشت چه خوابی برای آرمان دیده است.
شهلا جاهد و لاله سحرخیزان
دادگاههای شهلا تشکیل و در آن قاتلبودن یا نبودن شهلا بررسی شد. در این پرونده هم گروهی معتقد بودند دلایل کافی برای قاتل بودن شهلا وجود ندارد، اما عدهای دیگر اعتقاد داشتند شهلا قاتل است و باید اعدام شود. با تمام ابهامات احتمالی که وجود داشت، اما پرونده زندگی شهلا هم در 10 آذر 89 برای همیشه بسته شد و او راز قتل لاله را با خود به گور برد.
در خانه اما اتفاقات دیگری رخ داد و عبدالعلی با ضربه چاقوی ریحانه کشته شد. جباری پس از دستگیری و انجام تحقیقات پلیسی در نهایت به قصاص محکوم شد. حکمی که البته موافقان و مخالفان زیادی داشت. گروهی معتقد بودند جباری با قتل عبدالعلی از ناموس خود دفاع کرده است، اما خانواده و بخشی از مردم اعتقاد داشتند جباری انگیزه پنهان دیگری از قتل داشته است. پس از کشمکشهای بسیار، ریحانه پس از هفت سال در سال 93 اعدام شد.
در این هشت سال برخی رسانهها و افراد فضای مجازی فقط دوبار که قرار برای اجرای حکم بود، وارد عرصه خبر شده و قصد داشتند از این پرونده برای خود سوژه و مخاطب تهیه کنند؛ در حالیکه آنها میتوانستند در این مدت به سمت ترغیب خانواده به رضایت پیش بروند.
در پرونده آرمان شاهد هستیم زردنگاران به صورت ناشیانه وارد پرونده شده و از طریق فضای مجازی روی مخاطبانی که اطلاعی از جزئیات پرونده ندارند تاثیر میگذارند. در دو برهه که پرونده آرمان در رسانه و فضای مجازی حسابی داغ شد زردنگاران برای اینکه خود را سوپرمن نشان دهند و مخاطب جذب کنند، بدون توجه، فشار روی خانواده غزاله را افزایش دادند. آنها اصلا نمیدانند خانواده این دختر چقدر تحت فشار هستند و با بمباران خبری، مخاطبان خود را هم به مطالبهگرهایی تبدیل میکنند که باعث افزایش فشار بر خانواده مقتول میشوند. در این پرونده خاص که نمونههای مشابهی هم دارد به نظر میآید این فشار نتیجه عکس دهد و خانواده برای رهایی از این فشار انتخابی را داشتهباشد که بعدها پشیمانی به بار بیاورد. به نظر میرسد در پرونده آرمان اگر فشار رسانهای برداشته نشود، نمیتوان انتظار تصمیم متفاوتی از خانواده مقتول داشت. بهتر است در این حوزهها به جای ورود و اقدامات احساسی اجازه دهیم افراد کاربلد وارد شوند و خانواده را راضی به بخشش کنند. به عنوان نمونه در پرونده ریحانه هم بخشی از علت تصمیم خانواده مقتول، فشارهای رسانهای بود. در پرونده آرمان هم بهتر است با قضاوتها خانواده را تحت فشار قرار ندهیم و اجازه دهیم آنها در یک محیط آرام و گفتوگو با متخصصان تصمیم بگیرند.
-
سردار مقابل بانوی پیر
-
موج سازی روی خط قصاص
-
چالش خوابگاههای دانشجویی با کرونا
-
«ویتامینخ» خونتان نیفتد!
-
رقم پاداش را هم آقای جادوگر تعیین کرد
-
سحرگاه سرنوشت برای آرمان
-
رفاقت، وظیفه نیست
-
مسافر سرزمین فراموشی
-
نقشهایی که با وضو آفریده شدهاند
-
قدرتنمایی نصرا... با لشکر منطق
-
قرایی پرچمدار شد
-
وحدت، راهبردی اساسی برای تحقق اهداف متعالی
-
در انتظار اتوبوس وسط شعب ابیطالب