گفتوگو با مهدی طهماسبی بازیگر و کارگردان رادیو درباره حال خوب خانواده
بیا با هم حرف بزنیم
تعطیلات آخر هفته و هوا سرد است. در بیشتر مناطق وعده دادهاند باران خواهد بارید. همه چیز مهیاست تا این دو روز تعطیل را در خانه بمانیم و دورهمی ساعات خوبی را با اعضای خانواده سپری و هفته آینده را پرانرژی شروع کنیم، چون در همین روزهای آخر هفته است که میتوانیم باور کنیم در کنارمان اعضای خانواده را داریم که در هر شرایطی از ما حمایت خواهند کرد. با خواندن این چند جمله نگویید ای بابا! چرا رفتی توی فاز برنامههای صبحگاهی رادیو و تلویزیون، چون اگر چنین تصوری از این رویکرد داشته باشید، میتوانیم بگوییم شما خانوادهگریزید یا تجربه خوبی کنار خانواده نداشتهاید که بخواهید آن را دوباره تکرار کنید. اما همینجا مکثی میکنیم و این نکته را به یکدیگر یادآور میشویم که خانواده مطمئنترین مکانی است که میتوان در آن حس و حال خوب را تجربه کرد و به آن پناه آورد. حتی اگر این گفته را تایید نمیکنید یا به آن شک دارید، میتوانید به خود یک فرصت دیگر بدهید و حضور در خانواده را تجربه کنید با این رویکرد که خانواده باید توانمندترین مکان دنیا باشد و اگر نیست میتوان با کمی صبر و حوصله شرایط آن را تغییر داد. با دکتر مهدی طهماسبی، استاد دانشگاه، بازیگر و کارگردان نمایشهای رادیویی همصحبت شدم تا از تجربیات و آموختههایش برای تبدیل یک خانواده منفعل به یک خانواده پویا بگوید و این که چطور میتوان حال یک خانواده را خوب کرد و این حس را در آن حفظ و تقویت کرد.
گفتوگو، اصل است
طهماسبی که فن بیان هم تدریس میکند بر این باور است که یکی از موثرترین راهها برای رسیدن به حال خوب در خانواده، گفتوگو و حرف زدن است. زن و شوهر باید با هم حرف بزنند، درباره همه چیز و به صورت یکسان و دوطرفه. والدین باید با فرزند صحبت کنند و بچه باید حرفهایش را به والدینش بگوید. او میگوید: اما واقعیت این است بیشتر مردم در همه سطوح سنی، مهارت گفتوگو را بلد نیستند، در حالی که کلام، اولین پل ارتباطی بین افراد است. تا ما شروع به حرف زدن نکنیم طرف مقابلمان متوجه نمیشود منظور، خواسته یا مشکل ما چیست. اما گفتوگو کردن مهارتی است که باید از کودکی آموخت. اصل آن اعتماد به نفس و عزت نفس بالاست و استقلال فکری و نترسیدن از بیان آنچه در سر میگذرد. میشنویم طلاق زیاد شده؛ زن و مرد جوانی بدون داشتن مهارت چگونه کنار یکدیگر زندگی کردن، زیر یک سقف میروند و بعد از شش ماه که جذابیتهای ظاهری زندگی مشترک از بین رفت، آنها دیگر نمیتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و زندگی مشترک از هم میپاشد. اولین ستون حفظ خانواده گفتوگوست.اگر هر دو طرف این مهارت را بلد باشند، در زندگی مشترک موفق میشوند اما اگر یکی بلد باشد و دیگری بلد نباشد، این زندگی دوام زیادی نخواهد داشت و اگر داشته باشد حالش خوب نیست، چون فقط یک نفر است که همیشه حرف میزند و به همه چیز تسلط دارد و آن دیگری چون از حرف زدن میترسد به حاشیه میرود.
جای خالی پرورش در مدارس
مهارت گفتوگو باید از خانواده شروع شود. زن و شوهرهای جوان اگر نمیتوانند با هم حرف بزنند به این دلیل است که این فن را نه در خانواده یاد گرفتهاند و نه در مدرسه. آموزش و پرورش در کشور ما در این زمینه کاملا لنگ میزند. آموزش برایش در اولویت است، آن هم آموزش چیزهایی که شاید در همه عمر به کارمان نیاید. در مدرسه بچهها را وادار به سکوت و حرف نزدن میکنند. والدین بچههایی که زیاد حرف میزنند به مدرسه فراخوانده میشوند و به آنها گفته میشود بچه شما زیاد حرف میزند. بچه باید در مدرسه در کنار همسالان و دوستان خود مهارتهای زندگی را بیاموزد آن هم نه به شکل تئوری محض بلکه با قصه و بازی. در کشورهای توسعهیافته، شش سال اول تحصیل به بچهها مهارتهای زندگی آموخته میشود. مهارت تنها این نیست که مثلا زبان خارجی یا موسیقی و نقاشی یاد بگیرد بلکه مهارتهایی است که او را به فردی توانمند و موفق تبدیل میکند. این مهارتآموزی فردی که نامش پرورش است از خانه و خانواده باید شروع شود و در مدرسه ادامه یابد و کامل شود. مهارتهای ارتباطی یک اصل است. اینکه چطور با دیگران ارتباط موثر برقرار کنی و چطور حرف بزنی که در زندگی کمتر دچار چالش و یاس و ناامیدی شوی. بهترین روش، قصهگویی و بازسازی قصهها به شکل نمایش است. انسانها در هر سن و سالی که باشند از این روش استقبال میکنند. به نظرم گروههای نمایشی که آموزشهای لازم را فراگرفتهاند و میدانند چگونه برای بچهها نمایشهای آموزنده اجرا کنند باید به مدارس راه یابند و آموزش و پرورش باید از آنها به عنوان پایههای مهارتآموزی استفاده کند. الان در مدارس فقط ریاضی، جغرافی، علوم و به علاوه و ضرب و تقسیم و دیگر علوم پایه آموزش داده میشود که بچهها نمیدانند چرا باید آنها را یاد بگیرند و در آینده به چهکارشان میآید. برای همین است که سطح آموزش نیز در مدارس پایین آمده و دانشآموزان انگیزه درس خواندن ندارند.
گفتوگو، اصل است
طهماسبی که فن بیان هم تدریس میکند بر این باور است که یکی از موثرترین راهها برای رسیدن به حال خوب در خانواده، گفتوگو و حرف زدن است. زن و شوهر باید با هم حرف بزنند، درباره همه چیز و به صورت یکسان و دوطرفه. والدین باید با فرزند صحبت کنند و بچه باید حرفهایش را به والدینش بگوید. او میگوید: اما واقعیت این است بیشتر مردم در همه سطوح سنی، مهارت گفتوگو را بلد نیستند، در حالی که کلام، اولین پل ارتباطی بین افراد است. تا ما شروع به حرف زدن نکنیم طرف مقابلمان متوجه نمیشود منظور، خواسته یا مشکل ما چیست. اما گفتوگو کردن مهارتی است که باید از کودکی آموخت. اصل آن اعتماد به نفس و عزت نفس بالاست و استقلال فکری و نترسیدن از بیان آنچه در سر میگذرد. میشنویم طلاق زیاد شده؛ زن و مرد جوانی بدون داشتن مهارت چگونه کنار یکدیگر زندگی کردن، زیر یک سقف میروند و بعد از شش ماه که جذابیتهای ظاهری زندگی مشترک از بین رفت، آنها دیگر نمیتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و زندگی مشترک از هم میپاشد. اولین ستون حفظ خانواده گفتوگوست.اگر هر دو طرف این مهارت را بلد باشند، در زندگی مشترک موفق میشوند اما اگر یکی بلد باشد و دیگری بلد نباشد، این زندگی دوام زیادی نخواهد داشت و اگر داشته باشد حالش خوب نیست، چون فقط یک نفر است که همیشه حرف میزند و به همه چیز تسلط دارد و آن دیگری چون از حرف زدن میترسد به حاشیه میرود.
جای خالی پرورش در مدارس
مهارت گفتوگو باید از خانواده شروع شود. زن و شوهرهای جوان اگر نمیتوانند با هم حرف بزنند به این دلیل است که این فن را نه در خانواده یاد گرفتهاند و نه در مدرسه. آموزش و پرورش در کشور ما در این زمینه کاملا لنگ میزند. آموزش برایش در اولویت است، آن هم آموزش چیزهایی که شاید در همه عمر به کارمان نیاید. در مدرسه بچهها را وادار به سکوت و حرف نزدن میکنند. والدین بچههایی که زیاد حرف میزنند به مدرسه فراخوانده میشوند و به آنها گفته میشود بچه شما زیاد حرف میزند. بچه باید در مدرسه در کنار همسالان و دوستان خود مهارتهای زندگی را بیاموزد آن هم نه به شکل تئوری محض بلکه با قصه و بازی. در کشورهای توسعهیافته، شش سال اول تحصیل به بچهها مهارتهای زندگی آموخته میشود. مهارت تنها این نیست که مثلا زبان خارجی یا موسیقی و نقاشی یاد بگیرد بلکه مهارتهایی است که او را به فردی توانمند و موفق تبدیل میکند. این مهارتآموزی فردی که نامش پرورش است از خانه و خانواده باید شروع شود و در مدرسه ادامه یابد و کامل شود. مهارتهای ارتباطی یک اصل است. اینکه چطور با دیگران ارتباط موثر برقرار کنی و چطور حرف بزنی که در زندگی کمتر دچار چالش و یاس و ناامیدی شوی. بهترین روش، قصهگویی و بازسازی قصهها به شکل نمایش است. انسانها در هر سن و سالی که باشند از این روش استقبال میکنند. به نظرم گروههای نمایشی که آموزشهای لازم را فراگرفتهاند و میدانند چگونه برای بچهها نمایشهای آموزنده اجرا کنند باید به مدارس راه یابند و آموزش و پرورش باید از آنها به عنوان پایههای مهارتآموزی استفاده کند. الان در مدارس فقط ریاضی، جغرافی، علوم و به علاوه و ضرب و تقسیم و دیگر علوم پایه آموزش داده میشود که بچهها نمیدانند چرا باید آنها را یاد بگیرند و در آینده به چهکارشان میآید. برای همین است که سطح آموزش نیز در مدارس پایین آمده و دانشآموزان انگیزه درس خواندن ندارند.
دید و بازدیدهای جذاب
تعطیلات آخر هفته، بهترین زمان است که اوقات فراغت خانواده با محصولات فرهنگی و هنری پر شود. این محصولات اگر با دقت انتخاب شوند، میتوانند در عمق بخشیدن به روابط بسیار موثر باشند. میتوان یک فیلم خوب را برای دیدن انتخاب کرد، به سینما رفت و بعد از تماشا درباره آن صحبت کرد. اگر شرایط سینما رفتن مهیا نیست میتوان با مشارکت هم فیلمی انتخاب کرد و در خانه دید و بعد درباره آن حرف زد. بچهها را برای تماشای تئاتر برد یا در خانه قصههای خوب را برای آنها به شکل نمایش اجرا کرد و آنها را هم در آن سهیم کرد و نقشی به آنها داد. از طریق همین نمایشها میتوان آموزشهای زیادی به بچهها داد بدون اینکه از موضع بالا و دستوری با آنها حرف زد. شاید بگویید اینجور کارها حوصله میخواهد و پدر و مادرهای امروزی با مشغله و گرفتاریهای زیادی که دارند، دیگر حوصله اینجور کارها را ندارند. به نظرم اگر زن و مردی احساس بیحوصلگی میکنند و توان ندارند فرزند خود را به بهترین روش سرگرم کنند و به او مهارتهای فردی و اجتماعی را بیاموزند، نباید اصلا بچهدار شوند! این گروه از والدین، همانهایی هستند که در کودکی مهارتهای زندگی را یاد نگرفته، ازدواج کردهاند و اکنون با چالشهای زیادی روبهرو هستند. باید آنها را با این ضعفها آشنا و به کلاسهای مهارتآموزی راهنماییشان کرد. در هر سن و سالی که باشیم اگر بخواهیم، میتوانیم آگاهانه زندگی کردن را انتخاب و روزهای بهتری را تجربه کنیم. تعطیلات آخر هفته را میتوان در کنار خانواده به بهترین شکل سپری کرد، به دیدن پدربزرگ و مادربزرگ رفت و آنجا هم هوشمندانه رفتار کرد، چون بچهها با دقت رفتار و گفتار ما را زیر نظر دارند و آنقدر باهوشند که سریع میفهمند آیا ما از بودن در کنار پدر و مادر خود لذت میبریم یا نه و همان را تقلید میکنند. بهترین راه جذاب کردن این دید و بازدیدها و دورهمیها مشارکت فعال همه اعضا کنار هم است؛ از پختن غذا و بازی گرفته تا فیلم دیدن و کتابخواندن و بقیه کارها.تیتر خبرها