ضعف در روایت برجام؛ مقصر کیست؟

اهمیت ادبیات و روایت‌سازی در مذاکرات مساله‌ای است که ما آن را فراموش کرده‌ایم

ضعف در روایت برجام؛ مقصر کیست؟

«من اعلام می‌کنم ایالات متحده آمریکا از توافق هسته‌ای ایران خارج خواهد شد. من امضاء خواهم کرد...» این را رئیس‌جمهور وقت آمریکا گفت. نه صد سال پیش، بلکه سه سال پیش. «تحریم‌های قوی اجرا خواهد شد.» اینها جملاتی بود که ایران را درگیر یکی از سخت‌ترین تحریم‌ها در تاریخ کرد. همه اینها پیش چشم ما مردم ایران اتفاق افتاد. هنوز جوانانی که این لحظه‌ها را درک کرده‌اند پیر نشده‌اند و پیران‌مان از دنیا نرفته‌اند. با این حال اتفاق دیگری روی داد. یک گروه من‌درآوردی تازه‌ای به دنیا آمده است؛ این نوزاد، «تروئیکا + آمریکا» نام دارد. شوربایی خارج و داخل برجام. در این شوربا آمریکا و سه کشور اروپایی در متنی تهدیدآمیز از ابراهیم رئیسی خواستند تا به‌سرعت به مذاکرات هسته‌ای بازگردد. آنها از ایران خواستند به زمین بازی برگردد. به همین سادگی همه چیز فراموش شد. هیچ‌کس به این موضوع بدیهی اشاره نمی‌کند که آمریکا اصلا در توافق برجام حاضر نیست که بخواهد برای ایران تعیین‌تکلیف کند. اگر قرار باشد ایران به زمین بازی برگردد، آمریکا اساسا در استادیوم نیست.

 جابه‌جایی خط قصه
 این چهار کشور در حاشیه اجلاس جی ــ۲۰ تحت تأثیر آب‌وهوای پاییزی ر‌م گفتند از این می‌ترسند که مذاکرات با ایران به خزان برسد. اگر کسی با تکنیک‌های رمان‌نویسی آشنا باشد می‌داند نام این کار جابه‌جایی خط قصه است. نویسنده دارد با فرافکنی موضوع را تغییر می‌دهد. وگرنه خزان برجام در بهار ۲۰۱۸ در کاخ سفید بعد از برنامه ناهار رئیس‌جمهور وقت با وزیر خارجه‌اش اتفاق افتاد. حال در این بیانیه به ناهار آن روز دونالد ترامپ و جنگ‌سالاران اطرافش هیچ اشاره‌ای نشده‌است. آنها از آقای رئیسی خواستند با حسن‌نیت به مذاکرات برگردد، گویی این آقای رئیسی بود که از مذاکرات خارج شد!
بیشتر از این درباره بیانیه این چهار کشور صحبت نمی‌کنیم. حتی در این تحلیل درباره این صحبت نمی‌کنیم که تصمیم ایران چیست. ایران به صدها دلیل اقتصادی و با هدف حفظ منافع ملی ممکن است با طرف‌های حاضر در برجام توافق کند. ایران اعلام کرده‌است به‌دنبال مذاکرات ثمربخش است. ایران می‌تواند در مذاکرات پیش‌رو از روش‌های مشخص دیپلماتیک برای اهدافش استفاده کند. ایران می‌تواند با آمریکا دست بدهد یا حتی می‌تواند با آن کشور گلاویز شود. موضوع این تحلیل برخوردهای دستگاه دیپلماسی و معاونت سیاسی نیست. موضوع این تحلیل، جنگ روایت‌ها در موضوع هسته‌ای است. موضوع این است که به چه دلیل در عرصه روایت هسته‌ای ایران تا این حد ضعف و حرمان دیده می‌شود.
 آقای باقری‌کنی یا آقای امیرعبداللهیان در مذاکرات با روش‌های دیپلماتیک عمل خواهند کرد. اما پیشنهاد می‌شود آنان و همه کارگزاران در موضوع هسته‌ای به تکنیک‌های روایی نویسندگان اعتماد کنند. هیچ دلیلی ندارد در رسانه‌ها مثل اتاق مذاکره ظاهر شویم. اصلا اتاق نویسنده‌ها معمولا با عطر تند قهوه و بوی سیگار همراه است که در استانداردهای هوای پاکیزه اتاق مذاکره نیست. اما به این اتاق به اندازه همان اتاق نیاز است. باید داستان گفت. باید نقاط برجسته موضوع هسته‌ای را بیان کرد. باید عکس خودکار ترامپ را منتشر کرد و گفت کاخ‌سفید با همین خودکار از برجام خارج شده است. حال اگر به دنبال توافق است دوباره باید از این خودکار استفاده کند و امضایش را پس بگیرد. استفاده از این روش‌های رسانه‌ای ما را در میدان روایت‌ها پیروز نخواهد کرد، چون طرف مقابل بسیار قدرتمند است و هیچ نویسنده‌ای اهل توهم نیست که فکر کند با چهار خط نوشته‌اش تمام دنیا را جابه‌جا خواهد کرد. ولی حرکت هدفمند اهل روایت، دست‌کم نشان می‌دهد ایران خانه‌ای خاموش نیست و هنوز اینجا چراغی روشن است.
 روایت سیاست با ادبیات
باید دانست آنها از ادبیات استفاده می‌کنند. ادبیات آمریکایی‌ها و حتی ترامپ قمارباز نیز به‌شدت فریبکارانه است. آنها برای نقض برجام از واژه «کنار کشیدن» استفاده کردند، در حالی که آنها نقض پیمان کردند وگرنه کنار کشیدن یک امکان حقوقی است نه یک رفتار فاسقانه سیاسی. حتی صفحه ویکی‌پدیای انگلیسی خروج آمریکا از برجام با واژه «withdrawal» مزین شده است. نام این کار روایت سیاست با ادبیات است. نامش بزک کردن یک رفتار غیرقانونی با واژه‌های خنثی است. چرا ما از ادبیات استفاده نمی‌کنیم؟ صفحه‌های مجازی مقامات ارشد سیاست خارجی هنوز از سرزمین روایت دور است. ضعف در روایت باعث می‌شود طرف مقابل این اجازه را به خودش بدهد و به ایران بگوید به برجام برگرد. مثل این می‌ماند که صدام خرمشهر را اشغال کرده باشد و در مجامع بین‌المللی جار بزند که چرا ایران صلح نمی‌کند. رفتار آمریکا تنها با چنین رفتاری قابل مقایسه است. فقط یک کشور قلدر مثل آمریکا می‌تواند به ما بگوید به برجام برگرد. این دسته‌گل تنها با وقاحت طرف مقابل آبیاری نمی‌شود و به ضعف کنش ما هم بستگی دارد. فضای مذاکرات مثل سال‌های جنگ نیست که با حضور مردم در جبهه‌های نبرد به درستی برای جهان تبیین شود. اینجا کار سخت‌تر است. درها را می‌بندند و بعد حمله را شروع می‌کنند.
ما حتی از عددها هم استفاده نمی‌کنیم. هزاران عدد کارساز می‌توانند در روایت سیاستمداران ما وارد شود. ۴۵۱۵ تعداد کل سلاح‌های هسته‌ای است که این چهار کشور به داشتنش اعتراف کرده‌اند. عبارت صدها نشان‌دهنده تعداد آزمایشات هسته‌ای آمریکاست. تقریبا نیمی از انرژی هسته‌ای جهان توسط این چهار کشور که بیانیه صلح‌آمیز امضا می‌کنند تولید می‌شود؛ عددش بالای ۱۰۰۰تراوات‌ـ‌ساعت است. بیش از 30درصد انرژی اولیه فرانسه از قدرت هسته‌ای است. این عدد برای ما کمتر از نیم‌درصد است. ۶۷درصد برق فرانسه از این انرژی تأمین می‌شود. این عدد برای آمریکا حدودا ۲۰ و برای ما کمتر از ۲درصد است. پاکیزگی انرژی هسته‌ای با انرژی خورشیدی و باد قابل مقایسه است. اینها و صدها عدد دیگر یک راه مناسب برای بیان چند حقیقت است. مثلا انرژی هسته‌ای با اهداف صلح‌آمیز توجیه منطقی دارد. ایران در مقایسه با کشورهایی که ایران را به خویشتنداری دعوت می‌کنند انرژی هسته‌ای بسیار کمتری تولید می‌کند. دیگر آن‌که ایران از کشورهای دیگر درباره انبار کردن سلاح‌های اتمی‌اش گزارش بخواهد. این کار روایت است. این کار نویسنده است. این کار رسانه‌های جمعی است. این هنری است که سیاستمدار باید آن را بداند. این نوشته درباره اتاق مذاکرات نسخه نمی‌نویسد. درباره جایی صحبت می‌کند که افکار عمومی شکل می‌یابند.
روایت وقتی کارکرد بیشتری دارد که طرف مقابل در موضع قدرت نباشد. فرار شبانه آمریکایی‌ها از افغانستان موجب شده است اعتماد مردم آمریکا به دولت‌شان کاهش پیدا کند. ایان برمر، تحلیلگر مشهور آمریکایی در تایم بر این باور است که بایدن الان در موضع قدرت نیست و بایدن گزینه‌های زیادی پیش رو ندارد. لحن بایدن در دیدار با اردوغان هم متزلزل به نظر می‌آمد. پیروزی دیپلماتیک بر رئیس‌جمهور خواب‌آلود آمریکا نشدنی نیست. ولی این کار تنها در وقت مذاکرات اتفاق نمی‌افتد. میدان‌های موازی را باید جدی گرفت. بازی در میدان‌های موازی ضعیف پیش می‌رود. میدان فقط میدان جنگ نیست. ادبیات هم میدان زندگی آدم‌هاست.
 جای خالی روایت‌های جانشین باید توسط نهادهایی امنیتی از سر گرفته شود. روایت حملات سایبری دشمن هنوز جاری نشده است. هسته‌ای با یک روایت ما را به هدف نمی‌رساند. باید توضیح دهیم که دانشمندان هسته‌ای ما ترور شدند. باید توضیح دهیم حملات سایبری ضدانسانی علیه ما صورت گرفته است. همان این بایدها در محاق مانده است. چون روایت متولی ندارد. عدم قطعیت در اظهارنظرها حتی نماینده روسیه در سازمان‌های بین‌المللی را هم کلافه کرده است. میخائیل اولیانوف از ایران خواسته است تا دقیقا زمان ازسرگیری مذاکرات را اعلام کند. متاسفانه سطح مذاکرات هسته‌ای تا چه موضوعات مبتذلی کشیده شده است. در این میان، اعلام خالی بودن خزانه در یک خبرسازی مشکوک ضدروایت ایران در مذاکرات خواهد بود.
این هم پذیرفتنی است که تعلل یک روش شناخته‌شده در دیپلماسی است. ایران تعلل می‌کند تا با پیشرفت در برنامه هسته‌ایش که به دور از محدودیت‌های برجام صورت می‌گیرد، در وقت مذاکره با طرف غربی با اندوخته بیشتری ظاهر شود. اما تعلل در مذاکره با سکوت در مقابل افکار عمومی دو موضوع متفاوت است. ترسیم یک کارزار فرهنگی در ماجرای هسته‌ای مهم‌تر از غنی‌سازی اورانیوم اثر خواهد داشت. همیشه این آدم‌ها هستند که فضا را عوض می‌کنند.
کاربران به‌خوبی می‌توانند قدرت روایت را چندبرابر کنند. مهم این است که فضا حول چه مبحثی رشد کند. در موضوع هسته‌ای ایران هنوز خلأ دیده می‌شود و در این خلأ فضا حول این مبحث احمقانه شکل می‌گیرد که شروع مذاکرات دقیقا از چه روزی خواهد بود. حال آن‌که طرف‌های مقابل فراموش کرده‌اند یکی از امضاکنندگان یکطرفه نقض پیمان کرده و برای جبرانش کاری نکرده است. آنها فراموش کردند اکثر مردم آمریکا با هر دو گرایش سیاسی از توافق هسته‌ای ایران در برجام حمایت کرده بودند، ولی رئیس‌جمهور سرکش آن کشور آن پیمان را نقض کرد.




پیشنهاد فیلم «تاریک‌ترین ساعت» به کارگزاران مذاکره هسته‌ای
برای این‌که دیدمان بازتر شود کافی است نگاهی به اجلاس گلاسگو بیندازیم. این اجلاس با موضوع آب‌وهوای زمین و با حضور بیش از صد کشور در اسکاتلند برگزار شد. دو رئیس‌جمهور چین و روسیه به اجلاس گلاسگو نرفتند چون فکر می‌کنند طرح‌های اوباما شکست خورده است. این روایت تلویحا به این اشاره می‌کند که بایدن پیام‌رسان اوباماست نه رئیس‌جمهور با سیادت کامل. یعنی نرفتن دو رئیس‌جمهور روسیه و چین به خبر اصلی تبدیل شد. فضای رسانه‌های غیررسمی حول این نرفتن بیشتر رشد کرد تا آن رفتن‌ها. مثلا مردم نوشتند هزینه نظامی روسیه حدود 5درصد هزینه نظامی آمریکاست. معجزه عددها همیشه کارگر است. آنها خطاب به پوتین نوشتند کافی است به بایدن نگاه کنی. می‌بینی که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. چندین اظهار نظر دیگر هم توسط اسپوتنیک بازتاب داده شده است. حتی در همین حد هم در موضوع هسته‌ای خبری نیست! برای شروع باید چند کار عاجل کرد. نقش وزارت ارشاد و حوزه هنری را نمی‌توان نادیده گرفت. تحریم‌ها و رفتارهای نادرست آمریکا می‌تواند هنرمندان را متقاعد کند تا کارزاری علیه تحریم و آمریکا ترتیب دهند. چند بار این کارزارها شکل گرفته است ولی همواره پراکنده و به دور از هدف معین بوده است. این دو نهاد می‌توانند دوباره تلاش کنند تا این کارزارها شکل بگیرد و به شکل مناسبی بازتاب پیدا کند. ضمنا این دو نهاد می‌توانند پلی مؤثر بین نهادهای هسته‌ای و اهل فرهنگ و هنر بسازند. بازدید از تأسیسات هسته‌ای، اطلاع‌یافتن از برخی جزئیات خرابکاری‌های سایبری در تأسیسات هسته‌ای و آشنایی با ابعاد برنامه هسته‌ای ایران سخت لازم است. چون هیچ‌کس نمی‌تواند از چیزی که با آن بیگانه است دفاع کند. راستی، کارگزاران تأثیرگذار در موضوع هسته‌ای فیلم «تاریک‌ترین ساعت» را ببینند. نقش روایت در روش چرچیل آموزنده است.