وقت عبور از دوران لوکسپنداری محیطزیست
خیلی خوب به یاد دارم در یکی از روزهای بهاری پنج شش سال پیش وقتی به عادت معمول هنگام رانندگی به رادیو گوش میکردم، بحث نمایندگان مجلس سر انتقال آب دریاچه خزر به کویر سمنان حقیقتا شنیدنی بود. عدهای با تکیه بر ملاحظات زیستمحیطی با ارائه ادله علمی به شدت مخالف طرح انتقال آب با فرض نمکزدایی از آن در سمنان و مازندران بودند و در مقابل نمایندگانی دیگر، انتقال آب خزر را تنها راه نجات سمنانیها از بیآبی میدانستند و با لحنی دلسوزانه از طرح انتقال آب دفاع میکردند. کمکم قدرت استدلال نمایندگانی که با تکیه بر تحقیقات علمی مخالف انجام طرح بودند میرفت چیره شود که ناگهان نمایندهای با صدایی گریان گفت «آقایان بس کنید! به خدا مردم آب ندارند! شما میگویید محیطزیست؟ این مردم تشنهاند... محیطزیست دیگر چه چیز لوکسی است که گریبان ما را گرفته! به مردم باید آب برسانیم! محیطزیست میخواهند چکار!»
نمیدانم آن نماینده بزرگوار با نطقهای آتشینش توانست این دوره هم از مردم استانش رأی بگیرد یا نه اما امیدوارم در ماههای اخیر ارتباط آبرسانی به مردم با لزوم حفاظت محیطزیست را متوجه شده باشد. حتی 10سال هم نه، پنج شش سال کافی بود تا ما و نمایندگان گرانقدر مجلس، شاهد به خروشآمدن هزاران مرد و زن و پیر و جوان اصفهانی بر بستر خشک زایندهرود باشیم. این بار فراتر از همه دغدغههای سیاسی، عاری از هر زندهباد و مردهباد، فقط خواستار جاریشدن آب بر جسد زندهرودشان هستند. بله همان موضوع لوکس محیطزیست، حالا حیات و معیشت و هست و نیست مردم را به هم پیوند زدهاست. اگر همان 20سال و 10سال و حتی پنج سال پیش که هنوز مطالبات محیطزیستی بحثهای شیک و لوکس و غیرواقعی پنداشته میشد به فکر چاره بودیم و بودند، حالا نگران فرونشستهای وحشتناک و مهاجرتهای آخرالزمانی نبودیم.
وضع امروز ما در ایران در قبال مشکلات مربوط به تغییر اقلیم و گرمایش جهانی-که همچنان خیلیها بحثهای لوکس و شیک و غیرواقعی تصورش میکنند-و لزوم اقداماتی که از «امروز» و نه فردا باید آغازشان کنیم، درست مثلا اوضاع 30-20 سال پیش ما در قبال مسائل خوزستان و اصفهان و یزد و چهارمحال و بختیاری است. این بار تجربه داریم و بیایید جدی بگیریم. نابخردی ما در مدیریت منابع آب، اکنون گریبانگیر شهرها و استانهای ماست اما بیتوجهی به تبعات تولید بیضابطه و غیرمسؤولانه کربن در مقیاس جهانی، تبعاتی بینالمللی میتواند برای ما داشته باشد. ایران در فهرست کشورهای تولید کننده کربن، اکنون در رتبه هفتم است؛ پس از آلمان و در جایگاهی بالاتر از کرهجنوبی. اگر تصور میکنید صنایع ما از حیث عظمت و گستردگی با کشورهای صنعتی آلمان و کرهجنوبی قابل قیاس است، برایتان آرزوی عاقبت بخیری میکنم! ولی بیایید واقعبین باشیم و بپذیریم حجم آلایندگی صنایعمان را که گویا هیچ ضابطهای را هم گردن نمیگیرد. جالب اینکه در بین 10کشور اول این فهرست، تنها کشوری که هیچ برنامهای (حتی در حد شعار) برای به صفر رساندن انتشار کربن خود اعلام نکرده هم ایران است.
برای ثبت در تاریخ، در پاییز 1400 اینجا مینویسم که اگر با همین فرمان بیتوجهی و بیخیالی پیش برویم، تا 40-30 سال دیگر، حتی با فرض حلشدن مسأله هستهای و عبور از تحریمهای امروز، بعید نیست گرفتار تحریمهایی در حوزه محیطزیست بشویم. آن موقع خیلی دیر است که برای اصلاح و کمکردن بار آلایندگی صنایعمان بخواهیم کاری کنیم. تا آن زمان شاید از رتبه هفتم به رتبه سوم و حتی یکم آلایندهترین کشورهای جهان رسیدهباشیم. آن موقع برای دشمنانمان چه بهانهای از این بهتر که کشوری را تحریم کنند که آلایندهترین صنایع جهان را دارد؛ آقایان! لطفا چشمها را باز کنید.