نسخه Pdf

معلمی را ترجیح می‌دهم

پای حرف‌های کیومرث مرادی، مسئول انتخاب بازیگر «آقای قاضی»

معلمی را ترجیح می‌دهم

کیومرث مرادی ازجمله فعالان سال‌های اخیر تئاتر است که در کارنامه خود هم کارگردانی تئاترهای متعدد را دارد و هم تألیف و ترجمه متون تئاتری و هم آموزش هنرجویان علاقه‌مند تئاتر را‌. او از ابتدای دهه70 تاکنون فعالیت‌های هنری متمرکز بر حیطه تئاتر و تربیت بازیگر داشته و ازجمله موسس مدرسه بازیگری و کارگردانی پادمارت است و از این طریق کوشیده نسلی تازه‌ از علاقه‌مندان را تربیت کند. کیومرث مرادی اخیرا به طور جدی‌تر وارد پروسه انتخاب بازیگر و بازیگردانی سریال‌های تلویزیونی هم شده و «آقای قاضی» یکی از این مجموعه‌هاست که به واسطه آن بیشتر از ۱۵۰بازیگر را به دنیای تصویر معرفی کرده است و این جریان بهانه‌ای شد تا باهم گفت‌‌وگویی داشته باشیم.

ازجمله نیروهای باسابقه تئاتر هستید که اغلب ترجیح داده‌اید در کار تئاتر باشید و خیلی کم به سمت سینما و تلویزیون آمده‌اید. دلیل این امر چیست؟ 
واقعیت این است که هرگز نخواستم به طور جدی به دنبال بازیگری در تلویزیون یا سینما بروم چون تئاتر برای من شغل و حرفه‌ام است و با تئاتر زندگی می‌کنم و الان هم که به عنوان مدیر انتخاب بازیگر کار می‌کنم، بیشتر ادامه همان راه آکادمیکی است که برای جلب و تربیت هنرجو  برگزیده‌ایم.

 شما سابقه بازی در سریال پرطرفدار «در پناه تو» را هم داشته‌اید ولی باز هم بازیگری را ادامه ندادید؟ 
در زمان ساخت سریال در پناه تو ، من جزو بازیگران اصلی بودم اما میان بازیگری یا کارگردانی انتخاب کردم که کارگردان و معلم باشم. من از مکتبی می‌آیم که حمید سمندریان می‌گفت، تئاتر نبض اصلی فرهنگ یک جامعه است و ترجیحم، معلمی است؛ چون خیلی بیشتر و بهتر می‌توانم هم به جامعه هنری و هم به فرهنگ کشور کمک کنم. این‌که بتوانیم کمک کنیم سریال‌هایی مانند زخم کاری یا آقای قاضی، پا بگیرند و در مسیر بهتر شدن حرکت کنند، کم از ایفای نقش اصلی سریال‌ها ندارد. 
 با توجه به این‌که هم در دو سریالی که نام بردید گروهی از جوانان را وارد کار حرفه‌ای کردید، از تفاوت جوانان امروز و جوانان دوره خودتان بگویید؟ 
تفاوت اصلی بین نسل ما و نسل امروز وجود دارد. نسل ما ضددانشگاه بود و دوست داشت شبیه خودش باشد اما در نسل امروز آنچه مشهود است تحت تاثیر کارهای دیگران بودن است و این نگاه به من می‌گوید به عنوان یک خلق کننده پس تو کجا هستی. اگر این تفاوت منجر به این شود که کارگردانان امروز به سمتی بروند که جامعه امروز خودشان را با نگاه خودشان به نمایش بگذارند، عالی است ولی نقطه اشتراک هم این است که همه جوانان دوست دارند دیده شوند که خیلی هم خوب است چون انرژی‌بخش است ولی باید استادانی کنار جوانان باشند که به این میل آنها جهت صحیح دهند. 

 در سریال آقای قاضی کوشیده شده گروهی از جوانان معرفی و وارد کار شوند. این استفاده از جوانان چقدر می‌تواند آینده آنها را تضمین کند؟ 
برای شروع خیلی خوب است که این جوانان از طریق یک سریال تلویزیونی معرفی شوند چون مخاطب عام آنها را می‌بیند و بد یا خوب بازی‌های آنها از همین ابتدا معلوم می‌شود و طبیعتا برخی بیشتر دیده می‌شوند و برخی کمتر. با این حال آینده جوانان هم به خودشان برمی‌گردد و هم به سیاست‌های رسانه‌ای که چقدر می‌خواهد از آنها استفاده کند. باید جوانان را با برنامه به کار گرفت سپس آنها را سوق داد به این سمت که هم زحمت بکشند و هم دیده شوند و پیشرفت کنند. 

 درام‌های دادگاهی از جمله گونه‌هایی است که در سینما و تلویزیون دنیا بارها دستمایه تولید آثار مختلف بوده‌اند و در سریال آقای قاضی نیز از همین گونه برای ایجاد جذابیت بهره برده شده.
برای این‌که درام‌های دادگاهی ایرانی ببینیم، بیشتر به تحقیق و پژوهش نیاز داریم. به نظر می‌رسد در این حیطه عوامل سریال خوب عمل کرده‌اند ولی ساختار درام‌های دادگاهی یک سری الگوی ماندگار در سینمای دنیا دارد و خوب است به آنها نگاهی داشته‌باشیم‌. 

 یعنی باید هم از نمونه‌های ایرانی و هم الگوهای آن طرفی استفاده کرد؟ 
اغلب به لحاظ اجرایی از کارهای ایرانی خجالت می‌کشیم و احساس می‌کنیم واپسگراست در صورتی که تصور اشتباهی است. اتفاقا اگر ساختار قصه‌گوی ایرانی یا همان ساختار هزار و یک شبی که هر قسمت تعلیق خود را دارد، مدنظر داشته‌باشیم، در سریال‌سازی خیلی موفق خواهیم بود. از منظر ساختار، فکر می‌کنم دوره گذار است که تحت تاثیر فرم در اجرا هستیم. امروز یک سری افراد متاثر از آثار بدنه هستند که کار فرم انجام می‌دهند و این ماجرا به واسطه همان ریشه‌های بدنه دیده می‌شود
ولی باید کاری کرد که ساختار و متن در امتداد هم باشند و کامل‌کننده یکدیگر و نه منفک و جدا از هم. 

 فکر می‌کنید جوانگرایی سریال آقای قاضی بتواند راهی تازه پیش روی سریال‌سازان باشد؟ 
بسیار امید دارم که هم این اتفاق بیفتد و هم نسل بعد بیشتر با هم باشند؛ چرا که نسل ما بسیار با هم بود و از پیشرفت همدیگر خوشحال می‌شدیم، امیدوارم این نسل نیز همین‌گونه باشد. این نکته مهمی است که به واسطه هنر هر نوع سلیقه و تفکر ایدئولوژیک به هم نزدیک شود. هنر را با هم بودن می‌سازد. فرهنگ نقد خوب است اما توهین و تحقیر اشتباه است. این همگرایی باید بیشتر شود، چرا که نبود آن ترسناک است و باعث می‌شود نتوانیم رشد کنیم.

 استفاده از تاثیرات درست برای دیده شدن
در دنیای رسانه‌ای فعلی، دیده‌شدن و تبدیل به چهره راه‌های مختلفی دارد؛ هم می‌شود از فضای مجازی بهره گرفت و هم از رسانه‌های رسمی مثل تلویزیون و سینما.  جهان امروز به شدت جهان تغییر است. شما زمانی برای این‌که بفهمید در موزه هنرهای معاصر چه اتفاقی رخ می‌دهد باید به موزه می‌رفتید اما امروز در صفحه اینستاگرام موزه در فضای مجازی که بروید متوجه می‌شوید چه نمایشگاهی در آنجا در حال برگزاری است. این اتفاق ناخودآگاه شکل گرفته و به لحاظ اجتماعی ما را تنبل کرده ‌است. البته نمی‌توان شرایط متفاوت را با حضور این دنیای مجازی که هرکسی می‌تواند درست یا غلط بنویسد مقایسه کرد. میزان تاثیرپذیری امروز به خصوص در فرم اجرا بسیار است، چرا که دراماتورژی کار بسیار سختی است. ما باید ببینیم از چه کسی تاثیر می‌گیریم و این نکته حائز اهمیتی است. برای دیده‌شدن باید از تأثیرات درست استفاده کرد تا مقطعی نباشد و بتوانیم در آینده باز هم در جریان هنر حضور داشته‌باشیم.

آرشام خدادوست - خبرنگار