کشته‌سازی از خودکشی‌ها

کشته‌سازی از خودکشی‌ها

رسانه‌های ضدانقلاب و فارسی‌زبان در روزهای گذشته مدعی شدند که چند دختر نوجوان و جوان همچون نیکا‌شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده، اسرا پناهی، نگین عبدالملکی و آرنیکا قائم‌مقامی در اعتراضات کشته شده‌اند اما بررسی‌ها نشان داد که آنها کشته نشده‌اند بلکه براثر جراحات ناشی از خودکشی، مسمومیت ناشی از مصرف مشروبات الکلی و سقوط از ارتفاع درگذشته‌اند.

ضدانقلاب که در گذشته به‌دنبال کشته‌سازی در جریان اغتشاشات و انداختن آن اتفاق بر گردن نظام بود، اکنون مسیر دیگری را انتخاب کرده که کم‌‌هزینه‌تر و پرسودتر است. البته این رویکرد سابقه تاریخی هم دارد، در اتفاقات سال 78 برخی سایت‌ها مدعی شدند که سعید زینالی از دانشجویان بازداشت‌شده حوادث کوی دانشگاه بود که توسط نیروهای امنیتی در منزلش دستگیر شد و خبری از او نیست، در حالی که زینالی متولد سال 55 بود. او با مدرک راهنمایی به سربازی رفت و سال 76 هم خدمتش به پایان رسید، در نتیجه در سال 78 نمی‌توانست دانشجو باشد، ضمن این‌که پدر و مادرش گفتند که پسرمان یک ماه بعد از اتفاقات کوی دانشگاه ناپدید شد.
همچنین در اتفاقات سال 88 ادعا شد سعیده پورآقایی پس از دستگیری، شکنجه و هتک حرمت توسط بسیجیان، سوزانده و در قطعه 302 بهشت‌زهرا دفن شد! اما چندی بعد، این دختر که از خانه فرار کرده بود، شناسایی و به خانواده‌اش تحویل داده شد. او در گفت‌و‌گو با رسانه‌ملی ماجرای فرار خود و تلاش برخی برای سوءاستفاده از او را روایت کرد.
در اتفاقات سال 88، ندا آقاسلطان توسط عوامل ضدانقلاب کشته شد و با برجسته‌سازی این اتفاق، نظام را عامل قتل این خانم معرفی کردند. 
در روزهای گذشته نیز تلاش داشتند با کشتن خانم مهسا‌موگویی، نظام را هدف قرار دهند که البته با سخنان صریح پدرش، ترفندشان خنثی شد. اکنون رسانه‌های ضدانقلاب تلاش دارند دختران و نوجوان‌هایی را که به‌دلایل مختلف خودکشی می‌کنند و از دنیا می‌روند را به‌عنوان کشته‌شدگان اعتراضات اخیر معرفی کنند؛ این کار نیاز به طراحی سناریو و اقدام برای کشتن فردی ندارد و تنها لازم است به اطلاعات قربانیان خودکشی دسترسی پیدا کرد. 
دسترسی به اطلاعات افرادی که براثر خودکشی و... از دنیا رفته‌اند، کار آنچنان سختی نیست، می‌توان با درز کمترین اخبار از اورژانس‌ها، بیمارستان‌ها، شهرداری‌ها، قبرستان‌ها... یا استفاده از عامل انسانی به این اطلاعات دست یافت و به اتفاقات پیوند داد.
 اما این‌که چرا «خودکشی» و «مرگ بر اثر مصرف زیاد مشروبات الکلی» مطلوب‌ترین گزینه برای پیوند با سناریوی کشته‌سازی است به این دلیل است که خودکشی پدیده‌ای اجتماعی است و می‌توان از آن روایت‌های متناقض به‌دلیل محافظه‌کاری خانواده‌های متوفیان بیرون کشید.  
خانواده‌هایی که فرزندان‌شان خودکشی کرده‌اند به‌دلایل مختلفی از جمله حفظ آبروی خانواده، تلاش دارند که عامل مرگ را چیز دیگری معرفی کنند و نگویند که فرزندشان خودکشی کرده است، ماجرای خانم اسرا پناهی از جمله این اتفاقات بود. 
به این موضوع این نکته را هم باید اضافه کرد که پس از اقدام صداوسیما و رسانه‌های داخلی در روشن ساختن چرایی و چگونگی مرگ برخی افراد، همچون خانم مهسا موگویی، قربانیان خودکشی را برگزیدند تا خانواده‌ها به‌دلیل حفظ آبرو کمتر حاضر به گفت‌وگو باشند؛ حالا اگر کسی هم مانند مادر سارینا اسماعیل‌زاده گفت که «فرزندم خودکشی کرده است»، بگویند که «او مادرش نیست و نظام دروغ می‌گوید.» 
در نهایت نظام هرچقدر هم که به این دروغ‌ها پاسخ دقیق و روشن بدهد، دو برآیند و محصول برای ضدانقلاب خواهد داشت؛ نخست این‌که هرچقدر هم تکذیب شود، بالاخره این گزاره از سوی رسانه‌های فارسی‌زبان و شبکه‌های مجازی در ذهن مخاطبان ساخته می‌شود که «مگر می‌شود همه اینها دروغ باشد و خودشان خودکشی کرده باشند؟» دوم این‌که هرچقدر هم که نظام بگوید این دختران و نوجوانان «خودکشی» کرده‌اند و بر اثر مصرف زیاد «مشروبات الکلی» از دنیا رفته‌اند و این تکذیبیه‌ها در رسانه‌های داخلی و خارجی به گردش درآید، «پدیده خودکشی دختران و نوجوانان» و «مصرف مشروبات الکلی» به‌شکل فزاینده‌ای رسانه‌ای می‌شود و یک آسیب اجتماعی، دستاویزی برای دستیابی به مقاصد سیاسی قرار می‌گیرد اما باید به این سؤال پاسخ داد که چرا هیچ تصویر و فیلمی از کشته شدن این افراد در صحنه‌هایی که آنها ادعا می‌کنند، منتشر نمی‌شود و تصاویر تنها مربوط به رفت‌وآمد بیمارستان و حضور نیروهای امدادی است. در ماجرای مدرسه شاهد اردبیل، والدین دانش‌آموزانی که نسبت به رفتار مربیان مدرسه اعتراض داشتند در مدرسه حضور داشتند اما هیچ فیلم و تصویری مبنی بر ادعای کشته‌ شدن اسرا پناهی منتشر نشد.