دزدی که رتبه 3کنکور ارشد داشت
فرشید 25ساله، عضو کلیدی یکی از باندهای چهارنفره سرقت از خانههای پایتخت است. او دانشآموز نخبهای بود که سرنوشت او را به فعالیت در باند سرقت کشاند.
سابقه داری؟
نه اولین بار است که دستگیر میشوم.
تحصیلکردهای؟
لیسانسم مهندسی شهرسازی بود. با رتبه سوم در رشتهبرنامهریزی شهری در مقطع کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاههای دولتی تهران قبول شدم و مدرک گرفتم. نخبه عملی هستم. همه جا پارتی و سابقهکار میخواستند به همین خاطر بیکار ماندم.
چه شد سارق شدی؟
از شش ماه قبل با سه همشهریام باندی را تشکیل داده و تصمیم گرفتیم یک شبه پولدار شویم. پایتختنشینها حق کار، تحصیل، ازدواج وزندگی خوب را از ما گرفتهاند.
از شیوه سرقتها بگو.
صبحها ازشهرستان سوار خودروهایمان شده و به محلههای شمال و شمال شرق تهران میآمدیم. پلاک ها را دستکاری کرده و از طریق بالکن و پنجره وارد خانههای ویلایی یا آپارتمانهای طبقه اول شده و قفلها را با دیلم تخریب میکردیم. اگرخانه دزدگیر، دوربین و در ضدسرقت داشت، بیخیال سرقت میشدیم. داخل کمد، زیر تخت خواب یا کمد لوازم آرایش طلاها بودند و پنج دقیقهای سرقت خود را انجام میدادیم. همراه خودمان چاقو و کلت میبردیم تا اگر صاحبخانه سر رسید تهدیدشان کرده و نقشهمان را پیش ببریم.یکبار برای سرقت به خانهای رفتیم که صاحبخانه در را بازگذاشته بود. دو گیتار و دو بشقاب تزئینی دیواری داخل خانه بود که سرقت کردیم.
میخواستم پولدار شوم
شهاب 17ساله، کوچکترین خلافکار بازداشت شده است و تبحرش در موتورسواری و پیست باعث شد وارد باند سرقت شود.
سابقه داری؟
بله. دوسال قبل با دوستم سجاد بودم. او سمت میدان انقلاب تهران گوشی زنی را قاپید. بعد از آن، از من خواست به خاطر پول و هیجان دزدی با او همراه شوم که قبول کردم وسرقتهایی را انجام دادیم که دستگیر شده و شش ماه در کانون نگهداری شدم. شش ماه قبل با سه نفر دیگر همراه شدم و سرقتهایی را انجام دادیم. چند دزد گوشی را میشناختم که از این راه پولدار شده و لاکچری زندگی میکردند. من هم میخواستم مثل آنها شوم.
چطوری سرقت میکردید؟
در کمتر از 30ثانیه به افراد نزدیک و گوشیها را میقاپیدم. این کارمان نوبتی بود. چندبار مالباختگان مقاومت کردند که با چاقو زخمیشان کردیم. گوشیهای سرقتی را به یک مالخر میفروختیم و او گوشیها را به افغانستان و پاکستان قاچاق میکرد.
نه اولین بار است که دستگیر میشوم.
تحصیلکردهای؟
لیسانسم مهندسی شهرسازی بود. با رتبه سوم در رشتهبرنامهریزی شهری در مقطع کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاههای دولتی تهران قبول شدم و مدرک گرفتم. نخبه عملی هستم. همه جا پارتی و سابقهکار میخواستند به همین خاطر بیکار ماندم.
چه شد سارق شدی؟
از شش ماه قبل با سه همشهریام باندی را تشکیل داده و تصمیم گرفتیم یک شبه پولدار شویم. پایتختنشینها حق کار، تحصیل، ازدواج وزندگی خوب را از ما گرفتهاند.
از شیوه سرقتها بگو.
صبحها ازشهرستان سوار خودروهایمان شده و به محلههای شمال و شمال شرق تهران میآمدیم. پلاک ها را دستکاری کرده و از طریق بالکن و پنجره وارد خانههای ویلایی یا آپارتمانهای طبقه اول شده و قفلها را با دیلم تخریب میکردیم. اگرخانه دزدگیر، دوربین و در ضدسرقت داشت، بیخیال سرقت میشدیم. داخل کمد، زیر تخت خواب یا کمد لوازم آرایش طلاها بودند و پنج دقیقهای سرقت خود را انجام میدادیم. همراه خودمان چاقو و کلت میبردیم تا اگر صاحبخانه سر رسید تهدیدشان کرده و نقشهمان را پیش ببریم.یکبار برای سرقت به خانهای رفتیم که صاحبخانه در را بازگذاشته بود. دو گیتار و دو بشقاب تزئینی دیواری داخل خانه بود که سرقت کردیم.
میخواستم پولدار شوم
شهاب 17ساله، کوچکترین خلافکار بازداشت شده است و تبحرش در موتورسواری و پیست باعث شد وارد باند سرقت شود.
سابقه داری؟
بله. دوسال قبل با دوستم سجاد بودم. او سمت میدان انقلاب تهران گوشی زنی را قاپید. بعد از آن، از من خواست به خاطر پول و هیجان دزدی با او همراه شوم که قبول کردم وسرقتهایی را انجام دادیم که دستگیر شده و شش ماه در کانون نگهداری شدم. شش ماه قبل با سه نفر دیگر همراه شدم و سرقتهایی را انجام دادیم. چند دزد گوشی را میشناختم که از این راه پولدار شده و لاکچری زندگی میکردند. من هم میخواستم مثل آنها شوم.
چطوری سرقت میکردید؟
در کمتر از 30ثانیه به افراد نزدیک و گوشیها را میقاپیدم. این کارمان نوبتی بود. چندبار مالباختگان مقاومت کردند که با چاقو زخمیشان کردیم. گوشیهای سرقتی را به یک مالخر میفروختیم و او گوشیها را به افغانستان و پاکستان قاچاق میکرد.