کابوس انگلیس
آنطور که روزنامه ایندیپندنت به صراحت نوشته است: «نمایندگان در صحن مجلس به جان هم افتادهاند و فساد جنسی دامن سیاستمداران محبوب را گرفته است و در همین حال، دولتهای بیثبات بر سر کار میآیند و میروند.»
باید متوجه شد رسواییهای اخلاقی و بینظمی میراث انگلیس امروز است. اینها توصیفاتی است که معمولا درباره سیاست در ایتالیا به کار میرفتند اما اکنون نشریه اکونومیست، برای معرفی سیاست در بریتانیا به کار میبرد و حتی برای آن واژه «بریتالی» را اختراع میکند. انگلیسیهایی که سیاست را در این کشور از نزدیک دنبال میکنند، میپذیرند 2021، سال دردناکی بوده است، زیرا با در نظر گرفتن رسواییها و اغتشاش سیاستهای بوریس جانسون و ناکارایی و فاجعهآفرینی لیز تراس، معلوم شده سیاست در این کشور، از کار افتاده است. حالا هم که ریشی سوناک به عنوان سومین نخستوزیری که در مدت دو ماه در این کشور تغییر کرده است، معلوم میشود ناکارایی سیاست در انگلیس، گذرا نیست بلکه تداوم دارد. انتقادها از سوئلا براورمن، وزیر کشور و گوین ویلیامسون، وزیر مستعفی دولت نشانگر ناکارا بودن سیاست در این کشور و شدت و مدت طولانی این اشکال است. ایندیپندنت مینویسد: در نظرسنجی اخیر در انگلیس، دوسوم پرسششوندگان گفتهاند سیاستمداران، از مردم در این کشور دور افتادهاند. به نظر این افراد، سیاستمداران به جای خدمات برای کشور، به فکر خودشان هستند.
نکته شگفتانگیز این است که این نارضایتی هم در میان هواداران حزب حاکم محافظهکار و هم حزب اصلی رقیب، یعنی کارگر دیده میشود و هواداران اتحادیه اروپا یا مخالفان آن را در انگلیس، در بر میگیرد. براساس این نظرسنجی، میزان اعتماد به سیاستمداران در مدت یک سال در انگلیس، ۹درصد کم شده است در حالی که قبلا در مدت هفت سال، ۹ درصد کم شدهبود و پیش از آن نیز ۴۲سال زمان صرف شد تا همین میزان از مردم، به سیاست در انگلیس، بیاعتماد شوند. ایندیپندنت درباره اهمیت کاهش بیاعتمادی به سیاست و سیاستمداران در انگلیس نوشت: این بیاعتمادی، نخست دموکراسی را به خطر میاندازد، مردم کمتری رای میدهند و با قطبیشدن سیاست، سیاستمداران مردمفریب و احزاب عوامگرای سیاسی، روی کار میآیند. در ادامه ایجاد تفاهم در میان احزاب سیاسی، دشوار میشود. در نتیجه، دولتها بیثبات شده و مرتب قدرت را به دیگری میسپارند و در نهایت، مشروعیت دولتمردان کم میشود و آنان نمیتوانند به کارهای بزرگ، دست بزنند. به نوشته روزنامه ایندیپندنت، حزب حاکم محافظهکار برای رفع بحران بیاعتمادی، تنها راه حل را تعویض رهبر این حزب میداند که گرچه روی کار آمدن یک نخستوزیر و دولت جدید، تا حدودی بازارهای مالی را آرام میکند اما قادر نیست آسیبی را که «سال کابوس وار» گذشته به سیاست در این کشور زد، جبران کند. این روزنامه نوشت راهحل حزب کارگر، دومین حزب پر قدرت انگلیس هم تقریبا همین است؛ زیرا این حزب هم خواهان برگزاری انتخابات زودرس عمومی است تا دولت خود را تشکیل دهد. به نوشته ایندیپندنت، کم شدن اعتماد به سیاست در انگلیس، دهها سال طول کشیده است.
نکته شگفتانگیز این است که این نارضایتی هم در میان هواداران حزب حاکم محافظهکار و هم حزب اصلی رقیب، یعنی کارگر دیده میشود و هواداران اتحادیه اروپا یا مخالفان آن را در انگلیس، در بر میگیرد. براساس این نظرسنجی، میزان اعتماد به سیاستمداران در مدت یک سال در انگلیس، ۹درصد کم شده است در حالی که قبلا در مدت هفت سال، ۹ درصد کم شدهبود و پیش از آن نیز ۴۲سال زمان صرف شد تا همین میزان از مردم، به سیاست در انگلیس، بیاعتماد شوند. ایندیپندنت درباره اهمیت کاهش بیاعتمادی به سیاست و سیاستمداران در انگلیس نوشت: این بیاعتمادی، نخست دموکراسی را به خطر میاندازد، مردم کمتری رای میدهند و با قطبیشدن سیاست، سیاستمداران مردمفریب و احزاب عوامگرای سیاسی، روی کار میآیند. در ادامه ایجاد تفاهم در میان احزاب سیاسی، دشوار میشود. در نتیجه، دولتها بیثبات شده و مرتب قدرت را به دیگری میسپارند و در نهایت، مشروعیت دولتمردان کم میشود و آنان نمیتوانند به کارهای بزرگ، دست بزنند. به نوشته روزنامه ایندیپندنت، حزب حاکم محافظهکار برای رفع بحران بیاعتمادی، تنها راه حل را تعویض رهبر این حزب میداند که گرچه روی کار آمدن یک نخستوزیر و دولت جدید، تا حدودی بازارهای مالی را آرام میکند اما قادر نیست آسیبی را که «سال کابوس وار» گذشته به سیاست در این کشور زد، جبران کند. این روزنامه نوشت راهحل حزب کارگر، دومین حزب پر قدرت انگلیس هم تقریبا همین است؛ زیرا این حزب هم خواهان برگزاری انتخابات زودرس عمومی است تا دولت خود را تشکیل دهد. به نوشته ایندیپندنت، کم شدن اعتماد به سیاست در انگلیس، دهها سال طول کشیده است.