راز و رمزهایی برای داشتن کودکانشاد
دانشمندان میگویند ژنتیک ما به سمت افسردهشدن گرایش دارد ولی همینها تاکید میکنند که ژنهای ما میتوانند بسته به شرایط از خود انعطاف نشان دهند.
ربط این جملات به داشتن کودکانی شاد، اینکه ممکن است بچهها ژن غمگینی را از کسی به ارث برده باشند ولی اگر ما بهعنوان خانواده بخواهیم آنها غمگین نباشند تا حد زیادی موفق میشویم. قدم اول در این مسیر تلاش برای تبدیل خانه به محیطی شاد است. در یک محیط شاد بزرگترها برای بچهها وقت میگذارند، با آنها بازی میکنند، به حرفهایشان گوش میدهند، از ایجاد تنش پرهیز میکنند و مهمتر اینکه بهعنوان الگوهای کودکان با یکدیگر با محبت و احترام رفتار میکنند. در خانوادهای که پدر و مادر با هم مهربان هستند و برای یکدیگر احترام قائل میشوند کودکان نیز خرسندند و احساس امنیت میکنند. یک کودک شاد کسی است که مفهوم دوست داشتن و دوست داشته شدن را با همه وجود حس کرده باشد. پس اگر فکر کنیم که به صرف گفتن «دوستت دارم»، کودک از محبت لبریز میشود، خطا کردهایم. دوستی واقعی زمانی شکل میگیرد که کودک به منبع محبت احساس تعلق کند، حسی که مثل سدی مستحکم از او در مقابل فشارهای روانی و افکار پریشان محافظت میکند اما یادمان باشد کودکان فقط در چهاردیواری خانهها تبدیل به افرادی شاد نمیشوند چرا که تعاملات اجتماعی سالم نیز برای شاد زیستن ضروری است.