طلوع تاریخ‌نگاری شفاهی

طلوع تاریخ‌نگاری شفاهی

تاریخ‌نویسی برپایه اسناد مکتوب و به‌ویژه اداری است که توسط حاکمیت براساس سلیقه و مصلحت حاکمیتی، دسته‌بندی و آماده‌سازی می‌شد و کمتر دارای رنگ‌ و بوی واقعی با نقد درست کار بود. نقص اصلی این اسناد آن است که از واکنش و عکس‌العمل مردم نسبت به این چنین گزارش‌ها و برداشت‌شان از وقایع خبری نیست و به عبارتی عموما این اسناد، نشانگر واقعیت‌های اوضاع جامعه نیست.

برخی سفرنامه‌ها از منابع قابل‌توجه تاریخ‌نگاری است که در تکمیل‌شان به برخی روایت‌های شفاهی نیز باید نظر داشت. مردم که اهمیت جامعه با آنها تجلی می‌یابد، بخش عظیمی از داده‌های عظیم، تاریخ‌نگاران‌ هستند که اساسا در منابع پیشینی ما وجود نداشته‌اند. زیرا مردم نقشی در گزارش‌های حاکمیتی نداشتند و قشر گسترده مردم نه می‌توانستند وقایع‌نگاری کنند نه موقعیت حفظ و انتقال‌شان را داشته‌اند. حتی از خاطره‌نویسی مرسوم مردم در دوران مدرنیته در کشورهای شرقی  اثر چندانی نیست. فراگیر شدن گفت‌وگوی رسانه‌ای و ضبط و پخش آن کمک کرد بخشی از اطلاعات از بدنه جوامع استخراج، تدوین و حفظ شود. مانند مصاحبه با سربازانی که از جنگ برمی‌گشتند یا مصاحبه با خانواده‌های‌شان و دیگر اقشار درگیر جنگ که این داده‌ها البته به عنوان یک روایت و خبر واحد مطرح است که راستی‌آزمایی لازم دارد اما با گردآوری مقدار زیادی اطلاعات از این دست، می‌تواند تا اندازه‌ای اعتبار بیابد و به راستی و درستی نزدیک شود.
دانشگاه‌ها این روش را علمی کردند تا جایی که ویژگی‌های متعددی یافت و از منابع مهم تلقی شد. معمولا دستیابی به اسناد رسمی و محرمانه نیز وابسته به مرور زمان است و تنها با گذشت چنددهه از سوی دولت‌ها اجازه انتشار می‌یابند. اینجاست که شیوه شفاهی، در حوزه تاریخ‌نگاری، کارآمد، به‌روز و فرصت‌ساز است.البته ساختار و فیزیک وقایع است که در اسناد رسمی لحاظ می‌شود، یعنی از معناها و مفاهیم و رابطه درونی افراد با پدیدارها، برخلاف تاریخ‌نگاری شفاهی خبری نیست.
بررسی یک پدیده از زاویه‌های مختلف انجام می‌شود که در مراجعه به دست‌اندرکاران می‌توان به نگاهی چندبعدی از پدیده رسید که حوزه تاریخ‌نگاری شفاهی را در کنار سرعت عمل و آسانی دسترسی و دستیابی درخور اعتنا و روزآمد می‌گرداند. این روش و فرصت که سوابقی در دوره معاصر داشت با وقوع جنگ شکل خبری گرفت گرچه پیش از آن  جرقه دو کوشش برای تاریخ‌نگاری انقلاب زده شده بود.
 نخست کوشش‌های سیدحمیدروحانی بود. ویژگی‌های امام راحل بسیار است؛ یکی که به این روایت مربوط می‌شود این است که امام (ره) دوسطل در اتاق کارش می‌گذاشت و دورریزهای خشک و تر را از هم جدا می‌ساخت. سید همه مطالب و نوشتار و اسنادی را گردآوری می‌کرد که از سوی امام پس از استفاده در آن سطل ریخته و دورانداخته می‌شد. سیدحمیدروحانی در حرکت پیگیرانه و سزاوار ستایشش از این رهگذر، مطالب و اسناد درخور اعتنا را از نجف تا بعدها بازیابی و نگهداری کرد.
کوشش دیگر با همکاری مقام معظم رهبری، آقایان هاشمی و معادیخواه یعنی دوستان دیرین پیش از انقلاب شکل ‌گرفت. بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی را همان روزهای نخست انقلاب با دبیری معادیخواه راه‌ انداختند که در آغاز، مصاحبه‌های فراوانی با انقلابی‌ها انجام دادند و همان زمان در نشریه‌‌شان، «یاد» انتشار دادند اما با جذب همین نیروها در کارهای اجرایی، این کار ادامه نیافت و به جایی که باید نرسید. با وقوع جنگ، دیگر به تاریخ‌نگاری انقلاب توجه شایانی نشد.
واحد تاریخ ارتش هم بود اما هیچ کارآمدی ویژه‌ای از خودش نشان نداد و تا اواخر سال60 که دفتر راویان جنگ را سپاه راه‌اندازی می‌کند به نیروها آموزش می‌دهند. آنها با ضبط خبرنگاری سایه به سایه فرماندهان می‌رفتند و گزارش و گفت‌وگو می‌گرفتند. البته فرماندهان هم توجیه شده بودند و با این مجموعه، می‌کوشیدند در چارچوب شرایط جاری در جبهه‌ها ضمن ارائه اطلاعات، همکاری بایسته داشته باشند. آنها از سوی فرمانده سپاه دستور داشتند و هیچ فرماندهی نمی‌توانست این گزارشگران را از خود براند، حتی این نیروها کادربندی‌شده بودند و درجات محرمانه و سری داشتند. در این راستا حدود 30 هزار ساعت مصاحبه گردآوری و نگهداری شد (از فرماندهان تیپ به بالا اما بدون انتشار).
 در تبلیغات سپاه نیز کار دیگری سازماندهی شد. دست‌اندرکاران می‌دیدند که در میان رزمندگان و رفتارهای‌شان همان روابط و شرایطی مشاهده می‌شود که در احادیث و سنت آمده است. مثلا شیوه عبادت، خلوص، ساده‌زیستی، ایثارگری، صداقت، گذشت و... به گونه‌ای بود که در اکثریت رزمندگان، تجلی خیر و خوبی‌ها نمود واقعی داشت، زیرا باهوش‌ها و بهترین‌ها به جنگ رفتند. 
در این راستا دریافتند فرهنگ نوآیین جاری در جبهه‌ها همان فرهنگی است که نیازداریم و باید ابعادش و لایه‌های این گونه زندگی را بکاویم و بازبشناسیم. ابتدا دفترچه خاطرات با تیراژ بالا در میان رزمندگان پخش شد اما به دلایل فراوانی این نوشتارها برگشت قابل‌توجهی نداشت. از این‌رو نیروهایی آموزش‌دیده به ضبط خاطرات و گفتمان‌ رزمندگان پرداختند و...

*فرازی از گفت‌وگو با حجت‌الاسلام سعید فخرزاده