جلب‌اعتماد، کلید مستندهای‌خانوادگی

نشست نقد و بررسی «جام‌جم» برای چالش‌های مستندسازی در حوزه خانواده

جلب‌اعتماد، کلید مستندهای‌خانوادگی

«خانواده مهم‌ترین رکن جامعه است» از جملات آشنایی است که ما هر روز آن را می‌شنویم یا درباره آن مطالعه می‌کنیم. شاید این جمله به ظاهر ساده باشد اما مفهوم بسیار عمیقی دارد و نباید نسبت به این موضوع غفلت کرد. همین موضوع باعث شده تا رسانه‌ملی هم توجه بسیار زیادی به این موضوع داشته‌باشد اما از آنجا که خانواده در ایران حریم خاص خودش را دارد، بنابراین این موضوع کار برنامه سازان را دشوارتر می‌کند، زیرا باید با احتیاط به این موضوع ورود کنند و درباره‌اش برنامه یا مستند بسازند. البته ساخت مستند سختی کار را بیشتر می‌کند،چراکه مستندسازان قرار است حقایق را به تصویر بکشند و دوربین آنها باید واقعیت‌ها را روایت کند. طبیعی است در این مسیر مستندسازانی که در حوزه خانواده کار می‌کنند و قرار است مستندی با این محوریت برای پخش از تلویزیون تهیه کنند با چالش‌های فراوانی رو به رو باشند، حتی گاهی ممکن است مستندی را تهیه کنند اما بعد از مدتی خانواده‌ای که قصه‌اش در مستند روایت شده، تصمیم می‌گیرند مستندشان پخش نشود و آن وقت است که آنها می‌مانند با زحمتی که بی نتیجه بوده و... . از این طیف اتفاقات گریبانگیر مستندسازان این حوزه می‌شود و آنها مجبورند برای خلق آثارشان مسیر سختی را پشت‌سر بگذارند. به همین بهانه در یکی از روزها میزبان مهدی بخشی مقدم، الهام آقالری و محمدصادق جعفری، مستندسازان شدیم که تا امروز مستندهای متنوعی در این حوزه ساخته‌اند و درباره چالش‌های مستندسازی در حوزه خانواده به گپ‌وگفت نشستیم که در ادامه‌می‌خوانید.

شما به‌عنوان مستندساز باید واقعیت خانواده را در اثرتان نشان دهید ولی در ایران خانواده حریم‌هایی دارد که شامل موضوعاتی همچون آبرو و... می‌شود. بنابراین اگر می‌خواهید روی این موضوع کار کنید، چطور موضوع را با خانواده‌ها طرح می‌کنید تا هم بتوانید حافظ حریم‌ها باشید و هم روایتگر واقعی از مشکلات. به قول معروف در این حوزه با چه چالش‌هایی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنید؟ 
مهدی بخشی مقدم، مستندساز:
مستندساز پروسه سختی برای راضی کردن اعضای خانواده دارد که بسیار پیچیده‌است تا بتواند اعتماد خانواده را جلب کند. در ابتدا برای‌شان توضیح می‌دهیم که قرار است چه کاری انجام دهیم و مخاطب می‌خواهد از دیدن این اثر مستند به چه نتیجه‌ای برسد تا به ما اعتماد کنند و جلوی دوربین احساس خوبی داشته‌باشند. این پروسه سخت یکی از مهم‌ترین کارهای مستندساز اجتماعی است که در این حوزه کار می‌کند. یک بخش سخت ماجرا هم داریم که قضاوت‌هاست و در همه آثاری که خودم کار کردم با این موضوع روبه‌رو شدم که فرد از قضاوت دیگران می‌ترسد. به‌عنوان مثال، می‌گوید نکند این حرف را بزنم و بعد مخاطب برداشت دیگری داشته‌باشد، حتی این موضوع را هم مطرح می‌کند که شاید بعد از پخش مستند نتوانیم در این کشور برای خودمان زندگی کنیم، چون به‌اندازه کافی قضاوت و حرف و حدیث پشت سرمان هست. همین ترس از قضاوت باعث می‌شود تا فرد خودش برخی حرف‌ها را سانسور کند، چون از تبعاتش واهمه دارد. در صورتی که خانواده به مستندساز اعتماد کامل داشته‌باشد برای خود خانواده هم تصویر بهتر، ملموس‌تر و صمیمی‌تری نشان داده می‌شود اما وقتی مستندساز با محدودیت رو‌به‌‌رو شود و خانواده به او بگوید چه چیز را نشان بدهد و چه چیز را نشان ندهد، طبیعی است که مستند ساخته شده تاثیرگذار نیست. 
محمدصادق جعفری، مستندساز: نه‌تنها در مورد خانواده، بلکه در هر موضوعی که بخواهیم مستند بسازیم اولین و سخت‌ترین قسمت کار اعتمادسازی است و اگر نتوانیم اعتماد موضوع، شخصیت و فضا را به خودمان جلب کنیم، نمی‌توانیم فیلم مستند قابل ارجاعی ارائه دهیم. برخی از فیلم‌ها باید قابل ارجاع و قابل استناد باشد. اعتمادسازی در همه حوزه‌ها هست و یک مورد که شاید سخت‌‌تر از همه باشد، خانواده است. فرد باید جلوی دوربین بیاید و آنچه را که هست، واقعیت دارد و در زندگی‌اش رخ داده، بیان کند. باید آن اتفاقات دوباره جلوی دوربین رخ دهد. 

 سوال من این است که از چه راهکارهایی بهره می‌برید تا اعتماد را جلب کنید، زیرا همان‌طور که اشاره کردید، بخش دشوار کار شما همین بخش است؟
جعفری:
هر موضوع، هر شخصیت و هر فضایی زبان و ادبیات خود را نیاز دارد و این طور نیست که با یک زبان با خانواده‌ها صحبت کنیم، زیرا ممکن است یک ادبیات برای خانواده‌ای جواب دهد اما برای خانواده دیگر این طور نباشد. مستندساز پیش از این که با خانواده‌ها یا شخصیت‌ها صحبت کند، باید آنها را بشناسد، تحقیق کند، با دغدغه‌های آنها آشنا شود و بعد بر اساس شناختی که به‌دست می‌آورد، ادبیات صحبت کردنش را پیدا کند. 
بخشی مقدم: باید نسبت به موضوعاتی که ورود می‌کنیم، شناخت کافی داشته‌باشیم. مشکلات در کشور هر روز دچار چالش می‌شود و مفهوم‌شان تغییر می‌کند. مثلا تا قبل از این تعدادی مفهوم داشتیم که معنای‌شان عوض شده و مستندساز باید به‌قدری هوشیار باشد که بداند در جریان اطلاعات و رویدادها چه اتفاقی برای آن واژه یا مفهوم رخ داده و سپس به خانواده نزدیک شود. 
جعفری: بعد از شناخت فضا، تحقیقات و کسب اطلاعات اولیه که به خانواده یا شخص می‌رسد، باید نسبت به آنها هم اطلاعات کامل داشته‌باشد و نمی‌توان گفت همان‌طور که با فلان فرد صنعتگر صحبت می‌کند، با این فرد هم همین ‌طوری صحبت کند و هر کدام از اینها با هم فرق دارند. مستندساز بر اساس شناختی که از خانواده‌ها و دغدغه های‌شان پیدا می‌کند، پروسه اعتمادسازی را شروع  و می‌کوشد به آنها نزدیک شود، مسائل خود را به مسائل آنان نزدیک و سپس به مستندساز اعتماد کنند. بعد از این که فرد اعتماد کرد، بقیه مسیر خود به خود هموار می‌شود. سختی کار تا اعتمادسازی است. 

 در موضوع اعتمادسازی خلاقیت مستندساز هم مهم است، یعنی این که چطور با موضوع مواجه می‌شوید. برای این‌که صحنه‌های مستندی که می‌سازید، واقعی باشد از چه راهکارهایی بهره می‌برید که برای مخاطب هم باورپذیر باشد؟
جعفری:
در کارهایی که انجام دادم سعی کردیم به آن افراد نزدیک شویم و توانستیم فضایی ایجاد کنیم که آنان جلوی دوربین ما با هم دعوا کنند و با یکدیگر بحث و جدل داشته‌باشند. این اعتماد اول از همه در معاشرت شکل می‌گرفت. من روز اول با تهیه کننده پروژه یک تصمیم گرفتیم این که فیلم باید روایت واقعی از زندگی یک زوج یا خانواده باشد به همین دلیل تصمیم گرفتیم تمام تلاش‌مان را کنیم تا نمایش چهره افراد مشکل نداشته‌باشد و این نیاز داشت که به‌شدت اعتمادسازی کنیم. در پروژه، روان‌شناسانی داشتیم که ابتدا با آنها صحبت می‌کردیم. موضوع فیلم خانواده‌هایی بود که مشکلات جدی دارند و با روان‌شناس همراه می‌شوند که یا مشکلات‌شان را حل کنند یا به سمت طلاق بروند و درنهایت یکی از این دو انتخاب برای این خانواده‌ها پیش‌بینی می‌شد، چون روان‌شناس داشتیم اول از همه سعی کردیم از موردهای خود آن روان‌شناسان استفاده کنیم و وقتی به آنها مراجعه می‌کردیم، بعضی از آنها اعلام همکاری کرده و برخی‌ها علاقه‌مند به این موضوع نبودند. کسانی که اعلام همکاری می‌کردند مسأله چهره داشتند و وقتی وارد این کار شدم برخی به من گفتند شدنی نیست و گفتم تلاشم را می‌کنم و جلو رفتیم. البته باید به این موضوع هم اشاره کنم که نمی‌شود برای برخی‌ها راهی پیدا کرد و مجبور می‌شویم یا از پشت یا در سایه بگیریم. 
الهام آقالری، مستندساز: ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که همه، حتی خودمان که مستندساز هستیم برخی مواقع مجبور به سانسور خودمان می‌شویم و ترجیح می‌دهیم خانواده، دوست یا همکارمان متوجه یک مسأله در زندگی شخصی‌مان نشوند. این موضوع خیلی وقت‌ها آسیب زننده است و به خودمان آسیب می‌زنیم. این چارچوب کلی فضای جامعه ماست. در این فضا و خودسانسوری که در خودمان وجود دارد، می‌خواهیم در دل زندگی شخصی افراد برویم و در مورد طلاق عاطفی، طلاق‌هایی که اتفاق افتاده و مشکلاتی که در خانواده‌هایشان وجود دارد یا فردی که بیمار است و پول ندارند، او را درمان کنند زندگی‌شان را روایت کنیم. با این که چنین مسائلی ساده به نظر می‌رسد ولی وقتی می‌خواهیم به سمتش برویم می‌گویند اگر آشنا یا فامیلم ببیند، آبرویم می‌رود. ما هنوز با این مواجه نشدیم که مثلا اگر در خانواده‌ای بیماری وجود دارد و اگر بستگان مثل عمو یا دایی از رسانه متوجه شوند، آبروریزی برای آنهاست نه برای فردی که پول نداشته درمان کند. سانسور به این شدت در ما وجود دارد که حتی در جایی که تقصیر دیگری هست، ما خودمان را سانسور می‌کنیم. 

 فکر می‌کنم در بخش پژوهش روی این موضوع کار می‌کنید تا بتوانید خانواده‌ها را جلوی دوربین بنشانید؟
آقالری:
بحث اعتمادسازی در مرحله پژوهش خیلی مهم است. من در مرحله پژوهش سعی کرده‌ام آدمی غیر از خودم را ورود ندهم؛ یعنی حتی اگر بهترین دستیار و بهترین روان‌شناس هم داشته‌باشم، اعتماد نمی‌کنم که در مرحله پژوهش ورود پیدا کنند. این مرحله، مرحله‌ای است که با من به قطعیت می‌رسد که فیلم ساخته شود یا نشود. 

 ممکن است وقتی مشغول گپ و گفت با خانواده‌ها هستید، این تصور از طرف خانواده‌ها به وجود بیاید که شما می‌خواهید برای ساختن فیلم‌تان از آنها سوءاستفاده کنید. برای این‌که چنین ذهنیتی شکل نگیرد، چه اقدامی انجام می‌دهید؟
آقالری:
همان‌طور که گفتم خودم ورود می‌کنم و مسأله اخلاق را تا بی نهایت رعایت می‌کنم و سعی می‌کنم رفتاری انجام ندهم که آنها فکر کنند من با ساختن این فیلم سوءاستفاده می‌کنم و در رفتار، نیت و عملی که انجام می‌دهم، دائم به خودم گوشزد می‌کنم که تو باید به این خانواده کمک کنی و این فیلم باید باعث کمک کردن به این خانواده شود و این نیتی که همیشه در شروع ساخت فیلم و پژوهشم دارم، فضایی را به وجود می‌آورد که آدم‌ها مرا دوست دارند و با من ارتباط برقرار می‌کنند. تلاش می‌کنم این اعتماد را از طریق اخلاق در رفتار خودم رعایت کنم و در رفت و آمدها و برخوردهایی که می‌کنم محیط‌هایی را به وجود بیاورم و فرد دیگر را ورود ندهم. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که دائم سعی داریم آبروداری کنیم. ما هم خانواده داریم و می‌فهمیم مسأله آبروداری یعنی چه. همیشه این سؤال را از خودم می‌پرسم اگر این مسأله در خانواده تو به وجود آمده‌بود، راضی بودی این فیلم روایت شود؟ بعد از خودم می‌پرسم دوست داشتی چگونه روایت شود که دیگران انگشت اتهام به سمت تو بلند نکنند و تو را متهم نکند.

 با این تعریفی که ارائه کردید پس وقتی به خانواده‌ای ورود پیدا می‌کنید، سعی دارید عضوی از همان خانواده باشید تا آنها شما را بپذیرنند.
آقالری:
دقیقا همین‌طور است که شما می‌گویید. وقتی ورود پیدا می‌کنم سعی می‌کنم آنها را عضوی از خانواده خودم بدانم و این که امکان دارد از یک مسأله‌ای بهترین سکانس را گرفته‌باشم یا احساس کنم این صحنه می‌تواند مستند را شاخص کند و بار عاطفی آن را افزایش بدهد؛ اما اگر در خلوت خودم به این موضوع فکر کنم که این سکانس به شخصیت فیلم آسیب می‌زند، آن را کنار خواهم گذاشت. البته خوشبختانه مستندبین‌ها خیلی زیاد شده‌اند. ما اجازه داریم تا جایی استفاده کنیم که حرف‌مان را زده‌باشیم، ولی آبروی طرف نرفته‌باشد. ضمن این‌که وقتی کسی می‌خواهد با من همکاری کند، قطعا مستندهای قبلی من را می‌بیند. زمانی که ببیند اخلاق را در فیلم‌هایم رعایت نکردم و برای بهتر شدن فیلم هر مسأله‌ای را عنوان کرده‌ام، اعتمادش نسبت به من از بین می‌رود و لذا فیلم‌های قبلی ما نشان خوبی هستند که خانواده‌ها به ما اعتماد کنند. برای‌تان مثال دیگری می‌زنم. من فیلمی را طی 10 سال با رضایت خانواده درباره یک زوج دارای سندرم داون ساختم و وقتی زمان پخش فیلم شد، قیم‌شان فوت کرده‌بود و بستگان با او بد رفتاری کردند و از من خواستند فیلم را پخش نکنم و این کار را انجام دادم. اما دست از سر فیلم برنداشتم و از جاهای دیگر پیگیر شدم و نامه زدم و با این فیلم توانستیم قوانین حمایت از حقوق معلولان را تغییر دهیم و بعد از این فیلم مشاوره و آزمایش ژنتیک برای کسانی که مددجوی بهزیستی هستند، اجباری شد؛ چون متوجه شدند اگر این اتفاق نیفتد و حداقل مشاوره ژنتیک برای معلولان بهزیستی اجبار نباشد؛ معلول‌زایی می‌کنیم و تعداد معلولان بیشتر می‌شود. 

 تا چه میزان این دغدغه را دارید که بتوانید یک آسیب اجتماعی را از طریق مستندتان به تصویر بکشید و کمکی به جامعه کنید تا آسیبی که به خانواده‌ها وارد می‌شود، کمتر شود؟
بخشی مقدم: یک بحث به نام کمک کردن به شخصیت داریم. اکنون این سوال مطرح می‌شود که این کمک کردن تا کجا می‌تواند انجام شود؟ یعنی می‌خواهیم با فیلم‌مان به جامعه کمک کنیم یا فقط مهم است که به آن فرد کمک شود؟ برخی مواقع این برایم سؤال است، چون شاید شخصیت به فکر حال الان خود است که مثلا همسایه یا پدرش چیزی نگویند و به همین خاطر می‌گوید این حرف را بردار ولی نمی‌داند این حرفش می‌تواند چه تاثیری در یک جامعه کلی‌تر بگذارد. بسیاری مواقع با خودم کلنجار می‌روم که این را بگذارم یا نگذارم و آیا به فکر آن فرد یا به فکر کل مخاطبان باشم. اگر فقط بخواهیم به فکر شخصیت‌مان باشیم و به او کمک کنیم، بخش اعظمی از کارمان را باید به خاطر او حذف کنیم؛ چون معمولا شخصیت‌های ما چیزی را دوست دارند که در جهت تعریف خودشان باشد و خوشحال می‌شوند فیلمی از آنها ساخته شده‌است. ولی اگر کوچک‌ترین انتقاد یا بحث روان‌شناسی که مطرح کنیم، شخصیت مستند گارد می‌گیرد و شما به عنوان مستندساز در اینجا باید به خاطر رضایت کاراکتر از خیر این قضیه بگذرید یا بگویید مستندساز است و می‌خواهد اینها را کشف کند و نشان دهد. 

 این موضوع را چطور برای خودتان حل می‌کنید. وقتی با چنین سوالاتی روبه‌رو می‌شوید؟
بخشی مقدم:
موضوع را این طور برای خودم حلاجی می‌کنم که می‌گویم اگر به این مشکلات برخوردم، اگر قرار بر پخش است، آن را در محیط‌های عمومی پخش نکنم و در حد جشنواره‌ها و محیط‌هایی مثل اکران‌های دانشگاهی باشد و نه در تلویزیون. وقتی می‌خواهیم تاثیرگذار باشیم باید بتوانیم همه صحبت‌هایمان را انجام دهیم ولی وقتی خودسانسوری می‌کنیم، به دلایل زیادی بخش فراوانی از صحبت‌ها را مطرح نمی‌کنیم و این اولین آسیب را به فیلم می‌زند. 
آقالری: در ارتباط با این که وقتی به مصاحبه یک شخص می‌رویم نباید مشکل را فقط در آن شخص ببینیم؛ مثلا در مورد طلاق عاطفی فقط در خانه شخصیت فیلم من نیست و تعدادش بسیار زیاد است؛ پس من سراغ موضوع و شخصیتی رفتم که سعی می‌کنم اگر حداکثر جهانشمول نیست، حداقل در ایران این مسأله دغدغه باشد. لذا وقتی بررسی و پژوهش می‌کنم به این می‌رسم که چه چیزی را بگویم و چه چیزی را نگویم.
بخشی‌مقدم: اخلاق یک چیز نسبی است. مثلا در یک خانواده مشکلی مثل اعتیاد برای فرزند به‌وجود‌می‌آید که از کمبود توجه خانواده ایجاد شده و من این را متوجه شدم و اگر این فیلم را نشان دهم و به مخاطبانم بگویم که اگر خانواده این‌طور برخورد کند احتمال دارد فرزندشان به این راه برود یا این‌که خودسانسوری کنم و بگویم برای این خانواده مشکل نشود، از خیر این قضیه بگذرم. 
آقالری: من در فیلم‌هایم اخلاق را رعایت می‌کنم و مطمئنم اکثر همکارانم به این شکل هستند. ما اگر افراد بااخلاقی نباشیم مجبوریم در کار، این اخلاق را رعایت کنیم. 
جعفری: این نکته‌ای است که مستندساز باید فکر کند که چه کار کند و یکی از چالش‌هایی که همه ما با آن روبه‌رو می‌شویم همین موضوع است. یک طرف طرح مسأله که تاثیرش را بر مخاطب بگذارد و طرف دیگر اخلاق است و مستندساز نسبت به یک موضوع، فرد و خانواده دغدغه و نگرانی‌هایی دارد و باید چه کار کند؟! در چنین شرایطی اکثر مواقع با افراد، فضاها و موقعیت‌های این‌چنینی گرفتاریم و باید با آنها سر و کله بزنیم. واقعا نمی‌شود کاملا قطعی گفت که مستندساز این طرف یا آن طرف بایستد.

​​​​​​​ یعنی معتقد هستید نمی‌توان نسخه ثابت برای این موضوع نوشت؟
جعفری:
واقعا فرمولی ندارد و بستگی دارد به این‌که مستند، موقعیت و شرایطی که مستندساز در آن هست و همچنین دیدگاه مستندساز. شاید دیدگاه مستندساز این است که جهانشمول‌بودن برایش مهم‌تر است تا بتواند مسأله را حل و به خانواده کمک کند و حتما از چیزهایی که بخواهد آزاردهنده باشد عبور خواهد کرد و نمی‌گذارد. تقریبا همه این دیدگاه را دارند که نگران شخص یا موقعیت هستند و این موضوع آنان را در شرایط سختی می‌گذارد. برای این موقعیت‌ها پژوهش خیلی سنگینی می‌کنم. همیشه قبل از این‌که برای فیلمبرداری بروم فیلمنامه می‌نویسم؛ یعنی براساس پژوهش و تمام چیزهایی که پیش‌آمده فیلمنامه می‌نویسم و در فیلمنامه از آنان که قرار است فیلم ساخته شود می‌نویسم. البته گاهی سر فیلمبرداری هم اتفاقاتی می‌افتد و یکباره مباحث دیگری هم پیش‌می‌آید و مسیر را تغییر می‌دهیم، زیرا قابل کنترل نیست. مثلا هرکدام از اعضای خانواده چیزی بگویند و یکدفعه دعوا شود.

شما در طول کار با موارد مختلفی روبه‌رو می‌شوید که حتی گاهی شما را غافلگیر می‌کند. آیا پیش‌آمده صحنه را آماده کنید اما سوژه حاضر نباشد که سر صحنه بیاید؟
جعفری
: کلا این است مگر این‌که خلافش ثابت شود. 
بخشی‌مقدم: گاهی فیلمبرداری کردیم و چند جلسه هم ضبط شد و وسط کار به ما می‌گویند که نمی‌آیند. 

در چنین مواقعی چه کار می‌کنید. آیا صحنه‌هایی که از قبل ضبط کرده‌اید را کنار می‌گذارید؟
جعفری:
نه. به‌هرحال مستندساز به کارش اشراف دارد و حتی می‌داند در این مواقع چه کاری انجام بدهد.

 هرکدام از ما در شغل‌مان به دنبال اثرگذاری هستیم به‌ویژه کسی که در حوزه اجتماعی کار می‌کند. به نظرم مهم‌ترین حسنی که یک مستندساز اجتماعی می‌تواند بگیرد این است که گفته می‌شود فیلم من باعث شد قانون تغییر کند. اگر در موقعیتی قرار بگیرید که ببینید بین پخش‌کردن و پخش‌نکردن مستندتان کدام‌یک اثرگذاری بالاتری دارد کدام را انتخاب می‌کنید؟ 
بخشی‌مقدم:
اگر تلویزیون باشد و مخاطب عام داشته‌باشد پخش‌نکردن انتخاب است، ولی مستندساز کلا فیلم می‌سازد که پخش شود و خودخواهی وجود دارد که بخواهیم پخش کنیم و این کار را انجام می‌دهیم که مخاطب فیلم را ببیند. راستش ما با مسائل و تناقض‌های زیادی روبه‌رو هستیم و با خود می‌گوییم آیا سکانسی که گرفتیم را بگذاریم یا نه و به چه شکل از آن استفاده کنیم؟ برخی مواقع دل‌مان نمی‌آید حذفش کنیم و می‌گوییم طوری از آن استفاده کنیم که تاثیرش از بین نرود و همیشه این دغدغه با ما بوده‌است. 
آقالری: با این‌که رضایت‌نامه و امضا هم می‌گیریم گاهی‌اوقات از این اتفاقات پیش‌می‌آید و از ادامه کار انصراف می‌دهند. 
بخشی‌مقدم: چیزی که در خودسانسوری به آن اعتقاد دارم این است که هرچه دایره سانسور را تنگ‌تر کنیم اتفاقات از جای دیگری بیرون می‌زند. مستندساز در زندگی خودش هم همین‌طور است. من خواستم یک فیلم در مورد خودم بسازم و کمی از آن را ساختم و دیدم چقدر مسأله دارم. 
آقالری: در زندگی خودمان به‌دلیل خودسانسوری که جامعه مرتبا به ما تزریق کرده من هم داشتم همین کار را می‌کردم. 

سانسور کمکی به ما نمی‌کند
مهدی بخشی‌مقدم درباره خودسانسوری در مستند می‌گوید: خودسانسوری از درون یک فرد در جامعه شروع می‌شود و وقتی چند نفر می‌شوند این خودسانسوری بیشتر می‌شود و زمانی که وارد جامعه می‌گردد گستره بیشتری پیدا می‌کند. ضمن این‌که خودمان سانسورچی اول فیلم‌های‌مان هستیم و همه‌اش مراقبیم این را بگوییم و آن را نگوییم و این به آن نخورد. این‌همه محدودیت که از سوی خودمان، جامعه، نهادها و جاهای دیگر به وجود می‌آید باعث می‌شود محدود شویم و خیلی چیزها را نگوییم اما پس از مدتی شاهد این هستیم که تمام این مسائل بدون سانسور و بدون این‌که بحثی مطرح شود در فضاهای دیگر به بدترین شکل ممکن مطرح می‌گردد. یعنی چیزی که ما می‌خواستیم با زبان هنر و غیرمستقیم بگوییم و در فیلم بیان کنیم در فضای مجازی می‌گذارند؛ چیزی که الان شاهدش هستیم. محدودیت‌ایجادکردن برای هنرمند و مستندساز و گسترش آن موجب می‌شود تصور کند مستندساز عرضه و جرأت بیان این نکته را ندارد و درنهایت این محدودیت‌ایجادکردن به زیان خود جامعه است درحالی‌که مستندساز باید جلوتر باشد. الان جامعه در ارائه مسائل از مستندساز جلوتر است. مستندساز نسبت به مسائل آگاهی دارد ولی بیان نمی‌کند و گاهی‌اوقات جامعه با ناآگاهی و نادانی موضوعی را بیان می‌کند که اطلاعات درستی در موردشان ندارد و یک جو بد ایجاد می‌کند و لذا سانسور هیچ کمکی به ما نمی‌کند. شناخت موضوع هم مهم است. 

تنش در میان خانواده‌ها
الهام آقالری، مستندساز در پاسخ به این سؤال با تمام محدودیت‌هایی که دارید چطور تلاش می‌کنید سوژه‌های خاص را پیدا کنید که هم دغدغه شخصی خود را دنبال کرده‌باشید و هم بتوانید تاثیر بگذارید و یک آسیب اجتماعی را مطرح کنید می‌گوید: در حوزه خانواده فکر می‌کنم از وقتی که فشار اقتصادی این‌قدر زیاد شده خانواده‌ها به نسبت سه سال پیش که حوصله ما را داشتند، الان خیلی کمتر شده و به دلیل مسائل اقتصادی در درون خانواده تنش خیلی زیادی دارند.  در جاهایی ما را دولت می‌دانند، چون دوربین دست‌مان است و به شکلی ما را حلال مشکلات تصور می‌کنند. بخشی‌مقدم در ادامه بیان می‌کند: برای فیلمساز وضعیت خیلی سختی جهت ساختن فیلم‌های مستقل و عمیق‌تر مثل فیلم‌های جشنواره‌ای است و باید خیلی شانس بیاورند یا اتفاقات عجیب‌وغریبی در این قضیه بیفتد تا بتوانند یک فیلم خوب قابل ارجاع بسازند وگرنه با این شرایط بودجه‌ها، اعتماد، مباحث اقتصادی و... باید خدا یک شانس جلوی مستندساز قرار دهد که همه شرایط مهیا باشد و فیلم را بسازد، درغیراین‌صورت فیلمساز نمی‌تواند فیلم بسازد. به نظرم مستندسازان با این وضعیت هر سه چهار سال یک‌بار بتوانند فیلم بسازند چون شرایطش مهیا نمی‌شود و مشکلات زیادی وجود دارد. 

فاطمه عودباشی - دبیر گروه رسانه